به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
Eقطر از زمانی که حق میزبانی جام جهانی 2022 را به دست آورد، همواره مورد بررسی انتقادی قرار گرفته است. سرکوب زنان و LGBTQ توسط امارت خلیج فارس و استثمار مجازات صدها هزار کارگر مهاجر در کانون توجه قرار گرفته است. اما تصویر ناقص است. واقعیت این است که ریشه های سرکوب قطر بسیار فراتر از قطر است و این امارت را به کشورهای ظاهرا لیبرال غرب متصل می کند.
بخش اعظم گفتمان پیرامون جام جهانی این مفهوم را دارد که سوء استفاده ها در قطر زاییده یک «فرهنگ» محافظه کار محلی است که در کنار «ارزش های غربی» روشنگرانه تر قرار گرفته است. در واقع، تداوم حکومت سلطنتی در خلیج فارس نتیجه بیش از یک قرن تبانی بین نخبگان محلی و غرب است. اگر ما در اعتراض به سوء استفادههای موجود در قطر جدی باشیم، باید در نظر بگیریم که چگونه استبداد قطر در یک سیستم بسیار گستردهتر از قدرت، خشونت و استثمار قرار میگیرد.
فرآیندهای تشکیل دولت که دولت مدرن قطر را به وجود آورد، به طور جدایی ناپذیری با تاریخ سرمایه داری و امپریالیسم غربی پیوند خورده است. این قدرت امپراتوری بریتانیا بود که برای اولین بار کشورهای خلیج فارس، کویت، بحرین، قطر، امارات و عمان را با اکتشافات ذخایر عظیم نفت و گاز که موقعیت منطقه را به عنوان یک جایزه بزرگ مادی و ژئواستراتژیک، در ساختارهای اقتصاد جهانی ادغام کرد.
برای اطمینان از نفوذ بریتانیا و دسترسی ممتاز به این جایزه، سلطنتهای محلی مانند خاندان آل ثانی در قطر ایجاد شد و در برابر چالشهای خارجی و داخلی مقاوم شد. بریتانیا با این نخبگان مشتری کار کرد تا سیستمهای سرکوب داخلی را ایجاد کند که برای جلوگیری از هرگونه امکان نیروهای ملیگرا برای سرنگونی سلطنتها و قطع روابط با غرب طراحی شده بود. حتی پس از استقلال کشورهای خلیج فارس در دهه 1960 و 70، تعداد زیادی غیرنظامی بریتانیایی در ارتش و بوروکراسی دولتی خود، از جمله در قطر، باقی ماندند تا از بقای رژیم ها و جهت گیری صحیح ژئوپلیتیکی آنها اطمینان حاصل کنند.
در سالهای اخیر، قطر به یکی از واردکنندگان پیشرو تسلیحات در جهان تبدیل شده است، و قدرت نظامی رژیم اکنون توسط ایالات متحده، فرانسه و سایر تامینکنندگان غربی تامین میشود. اینها شامل بریتانیا می شود که سهم آن شامل ناوگانی از جت های نظامی تایفون است. و با پایگاه هوایی العدید که میزبان مقر فرماندهی مرکزی ارتش ایالات متحده است، همانطور که برای بیش از 100 سال این کار را انجام داده است، دقیقاً در مرکز قدرت غرب به خلیج فارس قرار دارد.
مردمان خلیج بیش از بقیه نژاد بشر خواهان حقوق اولیه و خودمختاری نیستند. اگر سلطنت سرکوبگر مانند سایر نقاط جهان جای خود را به دموکراسی ها و جمهوری های خلیج فارس نداده است، حداقل تا حدودی مدیون مداخله مستمر و فشرده قدرت های غربی در کنار نخبگان محلی است.
این تصور غلط که اقتدارگرایی در خلیج فارس صرفاً بازتابی از «فرهنگ» منطقهای است، ریشه در گفتمان شرقشناسی دوران استعمار دارد. تا به امروز، کاریکاتورهای نژادپرستانه یک غرب روشن فکر در مواجهه با استبدادهای عقب مانده خاورمیانه، تاریخ مربوطه را مبهم می کند و نقش غرب را در منطقه مشروعیت می بخشد. این اسطوره خودخواهانه، سرزنش نقض حقوق بشر در کشورهایی مانند قطر را بیرون میآورد و آن را محدود میکند، در حالی که حس خودشیفتگی بیگناهی غربی را حفظ میکند.
خود رژیمها خوشحال هستند که با این افسانهها بازی میکنند و خود را به عنوان «اصلاحطلبان» رویایی جوامعی که در «سنت» پنهان شدهاند معرفی میکنند و از غرب میخواهند تا در حالی که شجاعانه علیه عقبماندگی مردم خود مبارزه میکنند، صبر کنند.
ولیعهد سعودی، محمد بن سلمان، تا زمانی که حباب با قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار مخالف، در میان سوابق گستردهتر و اجتنابناپذیر سوء استفادهها، شکسته شد، بهطور گستردهای بهعنوان «اصلاحطلب» مورد استقبال قرار گرفت. رژیمهای خلیجفارس و متحدان غربی آنها هر دو بارها داستان اصلاحات را گفتهاند، اما در حقیقت تنها اصلاحاتی که آنها به آن علاقهمند هستند اصلاحاتی است که فشار سیاسی را منحرف میکند و نظم محافظهکار منطقهای را تقویت میکند.
جام جهانی زمستانی امسال به عنوان یک عمل “شستشوی ورزشی” کاملاً در این روایت ها قرار می گیرد. این مسابقات با بازی با مفاهیم شرق شناسانه «سنت» در مقابل «مدرنیزاسیون» طراحی شده است تا رژیم قطری را به نمایش بگذارد که در مسیر درست حرکت می کند و سزاوار در آغوش گرفتن جهان است. هدف این کار چیزی خاص تر از تجلی وجهه عمومی بین المللی قطر فی نفسه است.
هدف واقعی این است که به متحدان غربی قطر برای ادامه حمایتی که برای دوام این رژیم بسیار حیاتی بوده است، حقایقی در اختیار داشته باشند. این قدرت نرم به عنوان ارزی است که قدرت سخت را می خرد و کل جامعه جهانی فوتبال در این معامله جذب می شود.
جام جهانی 2022 به عنوان روستای پوتمکین سرمایه داری قرن بیست و یکم، پدیده ای جدا یا بیگانه از غرب نیست. این نمونه معرف جهانی است که قدرت غربی ساخته است. برندهای غربی حامی این مسابقات درست مانند رژیم از استثمار مداوم نیروی کار مهاجر که برگزاری مسابقات را ممکن می کند سود می برند.
و تا جایی که این مسابقات در خدمت استبداد شست و شوی ورزشی باشد، اقتدارگرایی است که مدت هاست سرمایه گذاری مشترک غرب و قطر بوده است. تنها زمانی که مرکز توجه به نقش دولت های خودمان بتابد، پاسخگویی واقعی برای همه اینها امکان پذیر خواهد بود.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.