به گزارش دپارتمان اخبارسیاسی پایگاه خبری آبان نیوز ،
واشنگتن – قضات دیوان عالی، مانند بسیاری از مردم، دوست دارند ثابت قدم به نظر برسند. هیچ کس نمی خواهد که او را تلنگر، فرصت طلب یا منافق تصور کنند.
این بدان معناست که قضات سعی میکنند دیدگاههای حقوقی قبلی را رد نکنند، حتی دیدگاههایی که در مخالفتها، در نظراتی که بهعنوان قاضی دادگاه تجدیدنظر، در کارهای آکادمیک، در جلسات تأییدیهشان و جاهای دیگر نوشتهاند، ظاهر شدهاند.
این انگیزه، که یک مقاله تحریکآمیز جدید آن را «سابقه شخصی» مینامد، میتواند در تضاد با احترام به سابقه به معنای متعارف باشد.
قدرت و مشروعیت چنین سوابق شخصی به ندرت مورد بررسی قرار گرفته است، و نادر محققانی که به آن توجه کرده اند، بیشتر انتقاد کرده اند. آلیسون اور لارسن، استاد حقوق در ویلیام و مری، در مقالهای در سال 2008 نوشت: «در تصمیمگیری در مورد نادیده گرفتن سوابق واقعی، سوابق فردی در مورد یک موضوع را در نظر بگیریم، «نمونهای از رفتار سیاسی را نشان میدهد.
مقاله جدیدی که قرار است در نشریه The Harvard Law Review منتشر شود، دیدگاه متفاوتی دارد و میگوید: «سابقه شخصی هم نقشی اساسی در عملکرد دیوان عالی دارد و هم باید ایفا کند».
نویسنده آن، ریچارد ام. ری، استاد حقوق در دانشگاه ویرجینیا، اظهار می دارد که «قانون شخصی قاضی عمل می کند. مانند قانون – در واقع، به عنوان عنصر سازنده قانون.»
تردید کمی وجود دارد که قضات به آنچه که قاضی استفان جی بریر در کتاب اخیر خود «اهمیت سازگاری شخصی» میخواند، اهمیت میدهند.
قاضی که قبلاً نظر خود را بیان کرده است، حتی در مورد یک موضوع فنی نسبتاً جزئی، ممکن است از پیوستن به نظر اکثریتی که نظر مخالف را در مورد موضوع جزئی ابراز می کند، تردید کند، مبادا افکار عمومی قانونی فکر کنند که قاضی ناسازگار است. نوشت.
اگر این در مورد مسائل جزئی صادق باشد، مطمئناً در مورد موارد مهم صادق است.
هر چه قضات طولانی تر اجرا شوند، سوابق شخصی بیشتری جمع می کنند. در اواخر دوران تصدی قاضی ویلیام جی. برنان جونیور، که نزدیک به 34 سال در دادگاه عالی بود، «مجموعه نظرات عظیم او کارمندانش را هدایت می کرد، مگر در موارد نادری که موضوع جدیدی مطرح می شد، ست استرن و استیون ورمیل. در بیوگرافی 2010 خود از قاضی نوشتند که در سال 1990 بازنشسته شد و در سال 1997 درگذشت.
زندگی نامه نویسان نوشتند: «اصل راهنما این بود که با نظرات قبلی او در تضاد نباشد.»
وکلا مطمئناً سابقه شخصی را در نظر می گیرند. در یک پرونده مهم در مورد دامنه متمم دوم که در نوامبر مورد بحث قرار گرفت، خلاصههای طرفین به شدت بر مخالفتی متمرکز بود که قاضی برت ام. کاوانا در زمانی که قاضی دادگاه تجدیدنظر بود صادر کرده بود. در گزارش مختصر دولت فدرال 9 بار به مخالفت ها اشاره شده است.
پروفسور ری مینویسد: «توجه کردن به چنین عقیدهای که آشکارا بیسابقه است، فوقالعاده است – و تطبیق آن با هیچ قانون رسمی سابقهای غیرممکن است».
یکی دیگر از مخالفتهای دادگاه تجدیدنظر، این مورد از قاضی امی کونی بارت، نیز در این گزارشها به چشم میخورد و رقیبها سه بار به آن اشاره کردند.
دگراندیشان البته به معنای متعارف ارزش مقدمی ندارند. اما آنها قطعا به عنوان سابقه شخصی قضات اهمیت دارند.
حتی نوشتههای علمی قاضیها نیز در گزارشات دیوان عالی نقش دارند. رئیس قاضی جان جی رابرتز جونیور در سال 1993، بیش از یک دهه قبل از پیوستن وی به دیوان عالی در سال 2005، مقاله ای نوشت که کمتر مورد توجه قرار گرفت. بیش از 50 بار ذکر شده است.
سوابق شخصی می تواند به حمایت از سوابق نهادی کمک کند، تا زمانی که عضویت دادگاه تغییر نکند. به هر حال، همانطور که قاضی آنتونین اسکالیا در مخالفت خود در سال 1989 نوشت، “نقل از روی سابقه به ندرت بدون تغییر در پرسنل دادگاه اتفاق می افتد.”
بر اساس گزارش مایکل جی. گرهارت، استاد حقوق در دانشگاه کارولینای شمالی، در واقع، تنها پنج مورد بوده است که در آن دادگاه عالی یکی از تصمیمات خود را بدون تغییر در اعضای خود رد کرده است.
قاضی بارت قبل از پیوستن به دادگاه در مقاله ای در مورد بررسی قانون در سال 2013 می نویسد: «نرخ آهسته ای که کرسی ها در آن جابجا می شوند، تداوم رویه قضایی را تشویق می کند». قضات واقعاً نظر خود را تغییر میدهند، اما زمانی که چشمهای تازه به پروندهای میبینند، غلبه بر آن محتملتر است.»
دیدگاه مخالف در کتابی در سال 2008 توسط ریچارد آ. پوسنر، قاضی برجسته دادگاه تجدید نظر فدرال که در سال 2017 بازنشسته شد، بیان شد.
پروفسور ری در مصاحبهای گفت: «سابقه نهادی اساساً به نوع دیگری از سابقه بستگی دارد و گاهی اوقات توسط یک سابقه شخصی بررسی میشود، که اساسیتر است و دارای ویژگیهای خوب و ویژگیهای بد است و ما باید آن را مدیریت کنیم.»
پروفسور ری در مورد سابقه شخصی گفت: “باید با آن حساب کنید.” “شما نمی توانید آن را آرزو کنید.”
پروفسور لارسن، ضمن ستایش مقاله پروفسور ری به عنوان پیچیده و سنجیده، گفت که «او عواقب سوابق شخصی را برای دادگاه به عنوان یک نهاد ناچیز می داند».
او گفت: «آخر بازی، دادگاه عالی قطبیتر است که فضای بسیار کمی برای اجماع و زمینه مشترک دارد.»
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.