ویل استیل: “من در 30 سالگی یک باشگاه لیگ 1 را مدیریت می کنم و نمی توانم خوشحال تر از این باشم” | لیگ 1

به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،

آاساساً در هر نقطه ای از زندگی من، اگر کسی به من می گفت در 30 سالگی سرمربی یک تیم لیگ 1 می شوم، به آنها می گفتم که به صورتم مشت بزنند. این یک پیشنهاد کاملا مضحک بود. این ایده که در 30 سالگی، تیمی را در مقابل نیمار، کیلیان امباپه، سرخیو راموس و مارکو وراتی و در مقابل کریستوف گالتیه هدایت کنم، به همان اندازه دیوانه کننده بود.

با این حال، زندگی می تواند دیوانه کننده باشد. من هرگز برای آنچه ممکن است به آن دست یابم مرز یا محدودیتی تعیین نکرده ام، اما هرگز هدف خاصی را نیز تعیین نکرده ام. زمانی که وارد مربیگری شدم، قصد نداشتم با سن خاصی به سطح اول فرانسه برسم. اصلا. من فقط به عنوان یک فرد اینطور نیستم. نکته کلیدی برای من این است که فقط از کاری که اکنون انجام می دهم لذت ببرم.

مطمئن می شوم که در زمان حال می مانم. حدس می‌زنم این بدان معناست که من هرگز واقعاً به آنچه در راه است فکر نمی‌کنم، بنابراین لحظات یا دستاوردهای خاص می‌توانند من را شگفت‌زده کنند. من در طول زندگی حرفه‌ای‌ام لحظاتی را با خود به هم نزدیک کرده‌ام.

یکی از آنها زمانی رخ داد که استاد د ریمز برای اولین بار با من تماس گرفت. مدیر کل به من گفت: “ما به تازگی اسکار گارسیا را به عنوان سرمربی منصوب کرده ایم و مدتی است که شما را دنبال می کنیم.” “میخوای برای چت بیای پایین؟”

من به سختی می توانستم آن را باور کنم. اینکه ریمز می‌دانست من کیستم کاملاً غیرواقعی به نظر می‌رسید، چه رسد به اینکه آنها پیشرفت من را به عنوان مربی دنبال می‌کردند. من در خارج از بلژیک، جایی که به دنیا آمدم و بزرگ شدم، و تا آن لحظه تمام دوران حرفه ای من در آن سپری شده بود، نام شناخته شده ای نبودم – حداقل، فکر نمی کردم هستم. وقتی در آنجا هستید، بلژیک بسیار کوچک و خودکفا احساس می شود.

من به ریمز رفتم و آنها به من این فرصت را دادند که دستیار اسکار باشم. آنها به من گفتند که جلسات من را دوست دارند. آنها می آمدند تا چند جلسه من را بدون اینکه من بدانم تماشا کنند، و دوست داشتند که چقدر انرژی می گذارم و چقدر از بازیکنان گرفته ام. آنها گفتند که دستیاران دیگری هم دارند که در آنالیز ویدیویی و آماده سازی مسابقه خوب هستند و به کسی نیاز دارند که روی چمن کمک کند.

من دوبار به پیشنهاد آنها فکر نکردم. درست مثل همین، من در 28 سالگی در لیگ 1 دستیار سرمربی بودم، در لیگی که در آن باید با برخی از بهترین تیم های جهان روبرو شوید. من قرار بود در کادر مربیگری حضور داشته باشم و به مصاف پاری سن ژرمن، مارسی، لیون و بسیاری از تیم های دیگر بروم. تیم های باور نکردنی راه زیادی را تا این که بفهمم در دوران نوجوانی در بلژیک به عنوان یک بازیکن موفق نمی شوم، رفته بودم.

من انگلیسی هستم – پدر و مادرم هر دو انگلیسی هستند – اما بیشتر عمرم را در بلژیک گذراندم. من از شانس رفتن به کالج و گذراندن مدتی در انگلستان در 18 سالگی استفاده کردم. آن موقع بود که فهمیدم فوتبال چیزهای بسیار بیشتری از بازی کردن دارد. مربیگری، آنالیز، پیشاهنگی، فیزیوتراپی، آمادگی جسمانی بود. مربیگری بهترین چیز بعدی به نظر می رسید. این نزدیک‌ترین چیزی بود که می‌خواستم به غوغای آدرنالین بازی برسم.

اولین تجربه مربیگری من در آکادمی پرستون نورث اند بود. درگیر شدن در آن فوق العاده بود. من قبلاً با برادرم در بلژیک مربیگری کرده بودم، اما هیچ چیز در این سطح. “این بچه ها واقعا خوب هستند!” فکر کردم بعد از آن می دانستم که مربیگری چیزی است که می خواهم انجام دهم. زمانی که پس از اتمام کالج به بلژیک برگشتم، تصمیم گرفتم تا در بازی حرفه ای تجربه ای کسب کنم. رفتم درها را زدم. آدرس هرکسی را که در فوتبال بلژیک می توانستم پیدا کردم و به دیدنشان رفتم.

من می گویم: “من جوان هستم و هیچ کس نیستم.” اما من در پرستون تجربه دارم و از کالج هم تخصص دارم. آیا می توانم به هر شکل و شکلی کمکی باشم؟» بعد از نه بعد از نه بود. در به در به صورتم بسته شد. برخی از مردم گفتند تا دو هفته دیگر با من تماس خواهند گرفت، اما من هرگز از آنها خبری نداشتم. کم کم داشتم امیدم را از دست می دادم.

و بعد، آخرین مربی ای که امتحان کردم، درهایش را برای من باز نگه داشت. این یانیک فررا، مربی جوان بلژیکی بود که در رده دوم سینت تروئیدن را بر عهده داشت. من برای آنها در آکادمی جوانان بازی کرده بودم و آنها را به آخرین باشگاه لیست خود تبدیل کرده بودم زیرا واقعاً نمی خواستم به جایی که قبلاً بودم برگردم. اما حالا می‌خواستم هر جایی که می‌توانم فرصتی پیدا کنم.

«می‌توانی از یک بازی فیلمبرداری کنی؟» یانیک از من پرسید. بله، من می توانم این کار را انجام دهم. “آیا می توانید ویدیو را قطع کنید؟” بله، من می توانم ویدیو را قطع کنم. اولین حریف ما در لیگ فردا بازی می کند. برو و آنها را تماشا کن، از آن فیلم بگیر، کلیپش کن، و در عرض دو روز به من بازخورد بده.»

پس رفتم خیلی دلم می خواست خودم را ثابت کنم. نمی‌توانم بگویم چند بار بعد از فیلمبرداری بازی را تماشا کردم. من فقط می‌خواستم به یانیک نشان دهم که می‌توانم ببینم چه اتفاقی در این زمین می‌افتد که در وسط ناکجاآباد به آنجا رفته بودم. آنچه را که جمع کرده بودم به یانیک برگرداندم. او گفت: «این مضحک است. “تو خیلی کار زیادی انجام دادی!” او آشکارا از چیزی که می دید خوشش می آمد و به من پیشنهاد کارآموزی بدون مزد در سینت ترویدن را داد.

من ابتدا آنالیز ویدیویی انجام می‌دادم، اما هر چه گذشت زمان بیشتری را روی چمن سپری کردم. بدون اینکه چیزی رسمی گفته شود، در نهایت چیزی شبیه دستیار او شدم. اول مرتب کردن ضربات ایستگاهی بود، سپس یک روندو انجام می دادم، سپس ناگهان یک تمرین پاس را انجام می دادم. من بیشتر و بیشتر درگیر تمرینات بودم.

این همه به لطف یانیک است و به لطف او است که فرصت بعدی خود را به دست آوردم. من به سمت دستیار در لیرز در همان بخش رفتم و زمانی که 24 ساله بودم – حدود سه سال پس از اولین کارم زیر نظر یانیک – این مدیر برکنار شد. مالک تقریباً بلافاصله پس از اخراج مدیر با من تماس گرفت.

او گفت: “داری این کار را می کنی.” “چی؟” من جواب دادم از فردا، شما سرمربی هستید. تو داری انجامش میدی.» من با کمال احترام به او گفتم که چند مربی دیگر با تجربه بسیار بیشتر از من در آنجا هستند که باید به آنها مراجعه کند. این بود: “متشکرم، اما نه ممنون.”

او گفت: نه، نه. “من به دیگران اهمیت نمی دهم. من به شما علاقه دارم. شما ایده های خوبی دارید تو داری انجامش میدی.» من واقعاً در این مورد انتخابی نداشتم. بنابراین، در سن 24 سالگی در یک باشگاه دسته دوم بلژیک مربی – البته سرپرست موقت – بودم.

من کاملا آن را آجرکاری می کردم. اما زمانی که من مسئول بودم واقعاً خوب عمل کردیم. زمانی که من در ماه اکتبر هدایت لیگ را برعهده گرفتم، ما در رده دوم لیگ قرار داشتیم، اما موفق شدیم شرایط را تغییر دهیم و به جدول صعود کنیم. چیزی که دیوانه کننده بود این بود که چقدر دنیای من زیر و رو شده بود. من از یک بودن خارج شدم کامل هیچ کس به کسی که شناخته شده بود – حداقل در سطح محلی. ناگهان در مغازه ها متوقف می شدم و خودم را در اخبار و تلویزیون می دیدم.

همچنان شاهد شکست ریمز آژاکسیو در لیگ 1 هستیم.
همچنان شاهد شکست ریمز آژاکسیو در لیگ 1 هستیم. عکس: پاسکال پوچارد-کازابیانکا/ خبرگزاری فرانسه/ گتی ایماژ

با وجود اینکه سرمربی یک تیم حرفه ای بودم، اما همچنان در Football Manager نیز تلاش می کردم. من هرگز فکر نمی کردم که مدیر فوتبال روی زندگی واقعی من تأثیر داشته باشد، اما با فکر کردن به آن، قطعاً تأثیری داشت. من در کودکی روی آن تمرکز داشتم و بازی کردن احتمالا آتشی را در من شعله ور کرد که اکنون به عنوان یک مربی در خط تماس دارم.

من در بزرگ شدن با آن وسواس داشتم. من و برادرم بی وقفه آن را بازی می‌کردیم – ما اجازه نداشتیم پلی‌استیشن داشته باشیم، بنابراین فوتبال منیجر را روی رایانه خانواده بازی می‌کردیم.

ما وارد تیم سازی شدیم، تیمی را انتخاب کردیم، تمرینات را سازماندهی کردیم و مطمئن شدیم که تیم در مسیر درست پیش می رود – همه جزئیات. هیچ چیز بهتر از این نبود حتی اگر مجازی بود! و بعد اینجا بودم که واقعاً این کار را انجام می‌دادم. یادم هست وقتی در سینت ترویدن بودم سعی می کردم در بازی هم با آنها قهرمان لیگ بشوم!

هر چند با پیشرفت حرفه‌ای‌ام، دیگر زمانی را نداشتم که مانند گذشته وارد بازی شوم. همه چیز برای من در ریمز خیلی شلوغ شد. دستیار اسکار بودن باورنکردنی بود. بعد از نیم فصل مجبور شدم به بلژیک برگردم تا مدال مربیگری ام را تکمیل کنم. وقتی آنها را از سر راه برداشتم، ریمز از من خواست که دوباره برگردم.

پس از آن، تقریباً غیرقابل تصور اتفاق افتاد. گوشیم زنگ خورد صاحبان آن بودند. آنها به من گفتند: “اسکار می رود.” اینها شرایط قرارداد شماست، بنابراین نمی توانید آن را ترک کنید. ما از شما می خواهیم که مسئولیت را به دست بگیرید.» انتخاب یا زمان زیادی برای فکر کردن به آن نداشتم.

من در سال 2021، پس از سه سال دستیار در آنجا، مدت کوتاهی مسئولیت بیرشوات را در دسته اول بلژیک داشتم و خیلی خوب کار کردم. ما فصل را در میانه جدول به پایان رساندیم، اما آنها تصمیم گرفتند یک سرمربی جدید در فصل خارج از فصل بیاورند. من نوع خاصی از رابطه را با بازیکنان ایجاد کرده بودم، بنابراین تصمیم گرفتم که بازگشت به سمت دستیار ایده خوبی نبود. آن زمان بود که تصمیم گرفتم آنجا را ترک کنم و از آنجا به ریمز رفتم.

درست مانند اشکالی که در Football Manager دریافت می کنید، من می خواستم فرصت دیگری به عنوان سرمربی پیدا کنم. اما درست مانند هر مرحله دیگری از حرفه ام، آن را برنامه ریزی نکرده بودم. هیچ وقت فکر نمی کردم که سرمربی استادد ریمز باشم. به خصوص هنوز نه. این اکتبر سال 2022 بود و آنها ابتدا این کار را تا جام جهانی قطر به من دادند. این به معنای شش بازی برای کسب حداکثر امتیاز ممکن بود. بعد گفتند وضعیت را دوباره ارزیابی می کنیم.

این یک لحظه دیگر بود. اما همه چیز خیلی سریع پیش رفت، و کارهای زیادی برای انجام دادن وجود داشت، که واقعاً فرصتی برای فکر کردن به آن یا فکر کردن در مورد این واقعیت نداشتم که اکنون سرمربی لیگ 1 هستم – البته در آن زمان یک سرپرست بودم. نقطه. سه روز بعد، من در میدان ایستاده بودم و تیم ریمز را برای بازی در لیگ 1 مقابل پاری سن ژرمن آماده می کردم. دراماتیک تر از عبور از کنار امباپه، وراتی، جانلوئیجی دوناروما، مارکینیوس، راموس، دانیلو و بقیه بازیکنانشان در تونل نیست. فقط دیوانه.

هنوز مربی تیم رمز مقابل پاری سن ژرمن است.
هنوز مربی تیم رمز مقابل پاری سن ژرمن است. عکس: جان بری/ گتی ایماژ

هر چند اشتباه نکنید. من فقط در هیبت نبودم. من یک هفته واقعا پر استرس را در آستانه بازی داشتم. فکر اصلی من این بود: “فقط امیدوارم 6-0 شکست نخوریم.” این همیشه یک احتمال در برابر تیمی مانند PSG بود.

هر چه به بازی نزدیکتر می شدیم، آرام تر می شدم. و هنگامی که بازیکنان برای گرم کردن خود بیرون می آیند، اتفاقی برای شما به عنوان سرمربی رخ می دهد. نمی‌دانم چطور توضیح بدهم، اما تمام اعصاب از پنجره بیرون رفت و ذهنم به‌طور باورنکردنی متمرکز بود. زمان بازی بود و من یک کار داشتم.

لیونل مسی در اواسط هفته در لیگ قهرمانان اروپا مصدوم شده بود، بنابراین او غایب بود و گالتیه به نیمار و اشرف حکیمی استراحت می داد، بنابراین آنها روی نیمکت بودند. بدیهی است که هنوز یک تیم مضحک قوی بود، اما نور امید بیشتری به ما داد.

بازیکنانم برنامه بازی من را به خوبی اجرا کردند و به تساوی بدون گل رسیدیم. نیمار و حکیمی وارد زمین شدند اما باز هم نتوانستند گلزنی کنند. این اولین بار در این فصل بود که پی اس جی موفق به گلزنی نشد. این ماه اکتبر بود و هیچ کس از ماه مارس مقابل آنها کلین شیت نکرده بود. انجام این کار در اولین بازی من که سرمربی بودم، احساس باورنکردنی بود.

جو در باشگاه شروع به تغییر کرد و ما عملکرد بهتری داشتیم. زمانی که من هدایت را بر عهده گرفتم، از 9 بازی یک برد و چهار شکست داشتیم. ما در منطقه سقوط بودیم. سپس در شش بازی من قبل از استراحت برای جام جهانی، بدون شکست پیش رفتیم، دو برد به دست آوردیم و تا رده یازدهم جدول صعود کردیم. هیئت مدیره آنقدر از اینکه اوضاع پیش رفته و – مهمتر از آن – چگونه روحیه اطراف باشگاه بالا رفته بود، خوشحال بودند که به من این کار را به صورت دائمی واگذار کردند.

بنابراین، در 30 سالگی، من مسئول یک باشگاه لیگ 1 هستم. من نمی توانستم خوشحال باشم.

این مقاله ابتدا توسط The Coaches’ Voice منتشر شد
آنها را در فیس بوک دنبال کنید، توییتر، اینستاگرام و یوتیوب

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

منبع

درباره ی aban_admin

مطلب پیشنهادی

PC سابق Met می گوید که در مورد فلش قاب وین کوزنز اشتباه کرده است | وین کوزنز

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ، افسر سابق پلیس مت که …