پناهجوی سابق مانستون که خوابیده بود، به سختی درخواست مکانی برای اقامت کرد | مهاجرت و پناهندگی

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،

یک پناهجوی کرد ایرانی که در خارج از ایستگاه ویکتوریا در لندن در حال خوابیدن است، یک هفته پس از تحمل شرایط “وحشتناک” در مرکز مهاجرت منستون، تقاضای اسکان می کند.

این مرد 27 ساله که نام خود را مملیه گذاشته بود، در میان حدود 40 نفری بود که در 1 نوامبر از مرکز رانده شدند و به حال خود رها شدند.

او که از طریق مترجم با آبان نیوز صحبت می‌کرد، گفت: «پیام من از طریق شما این است: لطفاً، از شما خواهش می‌کنم جایی برای خواب فراهم کنید تا مردم به جنایت‌کاری متوسل نشوند.»

وی افزود: فکر می‌کردیم قصد داریم ما را در هتل بگذارند، اما هنوز به من اسکان داده نشده است. من در خیابان روی مقوا خوابیده ام. در حال حاضر من تنها هستم، اما در ابتدا دیگران بودند.

ماملیه سه شنبه شب توسط دانیال عباس از موسسه خیریه Under One Sky کشف شد. عباس 65 پوند از جیب خودش پرداخت کرد تا مملیه شب را در هتل بگذراند. عباس گفت: با این اتفاقات فکر کردم که برای یک شب به فضای خودش نیاز دارد.

مملیه پس از صحبت با آبان نیوز توسط افسران پلیس منتقل شد. عباس گفت: «منتظر هستم ببینم آیا او برای امشب محل اقامتش را مرتب کرده است یا نه. اگر او این کار را نکند، به او اطمینان داده‌ام که دوباره او را مرتب می‌کنم.»

Under One Sky به 11 پناهجوی دیگر در هتل نورویچ کمک کرد. عباس گفت: «به نظر می رسد بسیاری از شکست های دولت بر دوش من افتاده است. اما منابع ما بی حد و حصر نیست.»

مملیه گفت که او از ایران گریخته است زیرا این کشور “دیکتاتوری و تحت حاکمیت مستبدان است – آنها برای حقوق بشر به ویژه برای کردها احترام قائل نیستند”. او در اوایل اکتبر گفت که با یک قایق بادی 9 متری به همراه 50 نفر دیگر از جمله “نوزادان، مردان و زنان، پیر و جوان” سعی کرده از کانال مانش عبور کند.

مملیه گفت پس از نجات او، 23 روز بعد را با هزاران نفر دیگر در مرکز مهاجرت منستون گذراند. او گفت: «این واقعاً یک تجربه وحشتناک بود. غذا ناچیز و ضعیف بود. ما نمی توانستیم ترک کنیم. آنقدر شلوغ بود که من را در یک چادر گذاشتند و مجبور شدیم روی تشک های بدنسازی بخوابیم. ما مجبور شدیم اعتراض کنیم و صدای خود را برای دریافت مراقبت های پزشکی برای مردی که سقوط کرده است بلند کنیم.

وقتی او منستون را ترک کرد، وسایل مصادره شده اش را در یک کیسه زباله به او تحویل دادند. زمانی که از کمپ خارج شدیم، گفتند: «هتل نیست، ما فقط شما را حمل می کنیم».

سپس او و حدود 40 نفر دیگر به ایستگاه اتوبوس ویکتوریا منتقل شدند. «وقتی رسیدیم نمی‌دانستیم کجا هستیم. فقط یک راننده کالسکه بود. وسایل ما را بیرون آورد و رفت.»

Mamlye از آن زمان با اراده خوب غریبه ها زنده مانده است. «من یک آرایشگاه کردی پیدا کردم. شرایطم را توضیح دادم و آنها مفید بودند. یک کت و شلوار جین به من دادند.»

او افزود: «وقتی به انگلیس آمدم، فکر می‌کردم تا زمانی که بتوانم زندگی جدیدی را شروع کنم، از حمایت‌هایی برخوردار خواهم شد، اما درمان من در اینجا بسیار ضعیف بوده است. وقتی نمی دانید چه چیزی در انتظار شماست ناامید می شوید. تجربه تلخی بوده است.»

مملیه به مادر و خواهرش زنگ زد تا به آنها بگوید که سالم به آنجا رسیده است. او گفت: «نمی‌توانم در مورد وضعیتم به آنها بگویم زیرا نمی‌خواهم آنها را نگران کنم.

سخنگوی وزارت کشور گفت: “وزیر کشور با استفاده از تمام اختیارات قانونی موجود و تامین مسکن جایگزین، تصمیمات فوری برای کاهش مشکلات در منستون گرفته است. به لطف کارکنان سخت کوش ما، منستون منابع و تجهیزات لازم را برای رسیدگی به مهاجران ایمن و حفظ امنیت عمومی در اختیار دارد تا جایی که ما در اسرع وقت مسکن جایگزین پیدا می کنیم.

رفاه افرادی که تحت مراقبت ما هستند از اهمیت بالایی برخوردار است و ما به سرعت برای بهبود وضعیت در محل از جمله تقویت امکانات پزشکی 24 ساعته اقدام کرده ایم.

مملی گفت: «اگر این پاسخ آنهاست، چطور شد که برخی مثل من شش روز بد خوابیدند؟ من نیاز به مسکن دارم، جایی که بتوانم با خیال راحت بخوابم.

“امیدوارم به زودی اسکان بگیرم، اما با تلفن 0800 برای مهاجران تماس گرفتم و چیزی نشنیدم.”

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

منبع

درباره ی aban_admin

مطلب پیشنهادی

PC سابق Met می گوید که در مورد فلش قاب وین کوزنز اشتباه کرده است | وین کوزنز

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ، افسر سابق پلیس مت که …