من در منطقه ای مرفه زندگی می کنم، اما رازی دارم که نمی توانم به همسایه هایم بگویم: نمی دانم چگونه زمستان امسال زنده بمانم | مارین

به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،

من بیش از شش سال است که به تنهایی در یک خانه اجاره ای کوچک زندگی می کنند. من در دهه 60 هستم. زمستان اینجا در جنوب غربی آنقدرها هم سخت نیست، اما مه دریایی در امتداد ساحل می‌چرخد که به صورت شما می‌چسبد و مستقیم به سمت ریه‌های شما می‌رود.

من در دهکده ای مرفه زندگی می کنم که آغاس، هیزم سوز و گرمایش از کف فراوان است. هیچ کس نمی داند رازی که من شرم دارم به اشتراک بگذارم: اینکه من نمی دانم چگونه در این زمستان زنده بمانم.

آشفتگی اخیر در داونینگ استریت فقط بر اضطراب من می افزاید. برای آنها همه چیز در مورد قدرت است. کنایه از آن کلمه از بین نمی رود وقتی می ترسم گاز یا برق را روشن کنم. من شک دارم که Rishi Sunak امید یا تغییر به ارمغان بیاورد. او فوق‌العاده ثروتمند است، که احتمالاً به این معنی است که نگران هزینه‌های هیچ چیز نباشید. بنابراین غیرقابل درک است که او بتواند با کسی که قادر به خرید میوه تازه برای فرزندانش، 9.35 پوند برای نسخه یا یک مخزن بنزین برای رفتن به سر کار نیست، ارتباط برقرار کند. من هرگز فوق‌العاده ثروتمند نبودم، اما زمانی راحت بودم، و در آن زمان به ندرت به قیمت غذا به جز بوقلمون در کریسمس نگاه می‌کردم. من بدون فکر دوم آن را در چرخ دستی هل دادم، زیرا می توانستم.

من سال‌ها به‌عنوان فریلنسر کار کرده‌ام، اما اینجا برای من قلمرو جدیدی است، طوفانی بی‌نقص از دستمزد کم، قیمت‌های چشمگیر و سن شصت و چند سالگی من. تجربه برای بسیاری از استخدام کنندگان بالقوه به عنوان هزینه ترجمه می شود، به خصوص زمانی که نیروی کار جوان تر و ارزان تر وجود داشته باشد. من هنوز مدعی مزایا نیستم و در دام فقر می چرخم، اما اگر مشتری را که منبع بسیاری از کارهایم است از دست بدهم – که به نظر می رسد به طور فزاینده ای محتمل است – این امر اجتناب ناپذیر خواهد بود. در مورد مزایا، من قربانی مالیات اتاق خواب خواهم شد، زیرا یک اتاق کوچک کوچک دارم، بنابراین هر کمک هزینه اجاره بها 14٪ کاهش می یابد.

من خوش شانس هستم که صاحبخانه من به درک خود ادامه می دهد و هنوز اجاره بها را که 600 پوند در ماه است پرداخت نکرده است. مالیات شورای من یک بار سنگین است، تقریباً 150 پوند در ماه حتی با کمک هزینه یک نفر. طرح انرژی دوگانه سوز ثابت من در این ماه به پایان می رسد و سپس به نرخ متغیر انتقال می دهم. تاکنون 28 درصد کمتر از سال گذشته گاز و 11 درصد کمتر از برق مصرف کرده ام. از نظر مالی احساس ضعف می کنم و منتظر برخورد کوه یخ هستم. مریض شدن من را می ترساند زیرا شبکه ایمنی زیادی برای افراد خوداشتغال وجود ندارد. اجازه دهید این را دوباره بیان کنم: شبکه ایمنی زیادی برای کسی وجود ندارد.

این من را به یاد ناامنی می اندازد که از بزرگ شدن در املاک شهرداری احساس می کردم. وقتی به دبیرستان رفتم و به کفش‌ها و یونیفرم‌های منظم نیاز داشتم، آن‌ها با وام‌هایی با نرخ‌های سود چشمگیر از شرکتی خریداری شدند که افرادی مانند والدین من را شکار می‌کرد که به سادگی تمام تلاش خود را می‌کردند. تحصیلات راه من بود و مدتی در اوج شنا کردم. روابط بد، نارسایی های خودم و ورشکستگی من به همه اینها پایان داد. من الان بدتر از والدینم هستم، قطعاً از نظر وضعیت رفاهی، دسترسی به مراقبت های بهداشتی و امنیت شغلی. آنها هرگز صاحب خانه خود نشدند. مال خودم را گم کردم هنوز هم خیلی دردناک است.

من غذا را در مایکروویو قرار می دهم و از یک اجاق القایی تکی از Ikea استفاده می کنم که قیمت آن 35 پوند است و بسیار عالی است. گاهی در آرام پز یک نفره خورش درست می‌کنم و از جو مرواریدی درست می‌کنم که آن‌طور که مادرم به من یاد داده است، آن را حجیم کند.

نانی که من دوست داشتم اکنون 2.10 پوند برای یک نان کوچک است، از 1.50 پوند، که ارزش خوبی داشت، زیرا به خوبی یخ می زد و عمر زیادی داشت. من دیگر فریزر ندارم بنابراین نان از لیگ من خارج شده است. من در پایان روز خرید می‌کنم و برچسب‌های کاهش‌یافته را شکار می‌کنم، اما حتی اینها نیز سخاوتمندانه نیستند. تنها میوه تازه ای که می خورم موز و پرتقال است. میوه های نرم از منو خارج است. در عوض قوطی می خرم: یک قوطی کوچک از برش های هلو در آب میوه 70p است و گلابی هم قیمت دارد. باغچه کوچکم را با کاشت شاتون، کلم بروکلی، پیاز و تره فرنگی ریز کار کرده ام. باغ کمک می کند، واقعاً حواس مان است. این به فضای امن من تبدیل شده است. من هنوز از بانک مواد غذایی استفاده نکرده ام اما ممکن است اینطور باقی نماند.

من یکبار مصرف برای دولتی هستم که قصد کاهش در لباس «کارآمدی» را دارد. یکی از دوستان روز قبل برایم قهوه خرید. مهربانی و کافئین در یک شیشه. وقتی آنها رفتند گریه کردم، از عصبانیت از سیاستمداران ناتوان که زندگی مردم را به خاطر هیجان ایدئولوژیک ویران می کنند و غرور خودم از اینکه باید خیریه را بپذیرم.

من می توانم اینگونه زندگی کنم زیرا فقط من هستم. این فقط روی من تأثیر می گذارد و من در حال حاضر مناسب و خوب هستم. اما زمانی که فرزندم را می‌خواستم گرم کنم یا وقتی از مادرم که آلزایمر داشت قبل از مرگ مراقبت می‌کردم، نمی‌توانستم اینطور زندگی کنم. من نمی توانم فشار بی وقفه تامین نیاز جوان یا پیر و وحشت ناتوانی را تصور کنم. من واقعا خوش شانس هستم.

Trussell Trust یک مؤسسه خیریه ضد فقر است که برای پایان دادن به نیاز به بانک های مواد غذایی مبارزه می کند. حمایت خود را در: trusselltrust.org/guardian نشان دهید

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

منبع

درباره ی aban_admin

مطلب پیشنهادی

PC سابق Met می گوید که در مورد فلش قاب وین کوزنز اشتباه کرده است | وین کوزنز

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ، افسر سابق پلیس مت که …