به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
مآرتین لوئیس در جای خوشحالی خود است. واکر مشتاق در یک کافه در فضای باز در پارکی در لندن که دوستش دارد، نشسته است، و چند روز قبل از تولد 50 سالگی اش، یک مرد خانواده راضی است که برای دختر 9 ساله اش با جدیت تمام فحش ها را از پرونده حذف می کند. اتفاقا با خواندن این قطعه
وقتی بیش از 20 سال پیش مدرک کارشناسی ارشد روزنامه نگاری را در کاردیف ترک کرد، یک ایده به ظاهر ساده داشت: «همیشه دوست داشتم فردی باشم که در این صبح درباره پول صحبت می کند. او میگوید: وقتی چنین چیزی را تماشا میکنی، آرایشگران را میبینی، آشپزها را میبینی و روانپزشکان را میبینی، همه این افراد را میبینی و درباره تغییر زندگی مردم صحبت میکنند. خوب، شما بدون پول نمی توانید هیچ یک از این کارها را انجام دهید.» این ایدهای است که ثروت زیادی برای او به ارمغان آورده است – فهرست ثروتمندان ساندی تایمز آن را 123 میلیون پوند میداند که عمدتاً به دلیل فروش وبسایت مقایسهاش moneysupermarket.com است، که او در اوایل دهه 00 به قیمت 100 پوند ساخته بود. اما همچنین وضعیت نام خانوادگی و اخیراً تحسین.
تحسین یک شبه به وجود نیامد. اولین بار در جریان بحث پر پیچ و خم برگزیت، زمانی که او در یک نظرسنجی عمومی مورد اعتمادترین صدا در مورد این موضوع انتخاب شد، مورد توجه قرار گرفت. وقتی من پیشنهاد میکنم که او اکنون یک مارکوس راشفورد یک موج جدید است – از این نظر که او انتقاد شدیدی از وضعیت موجود ارائه میکند، از جایی که شما انتظارش را نداشتید – او میگوید: «خب، من خیلی بیشتر در این اطراف بودم. ”
با این حال، با وجود موفقیت او، رفتار او چیزی جز بی خیالی است. و در حالی که این دلایل بسیاری دارد، یکی فوری بحران هزینه زندگی است. بر این اساس، او از دریای غفلت سیاسی عمدی به عنوان یکی از سخاوتمندانه ترین و استوارترین صداها بیرون آمده است. دو هفته پیش، او میگوید: «من یک اظهارنظر عمدی، ظریف و مشخص کردم، و آن این بود که وقتی صحبت از کمک به مردم در زمینه انرژی، بهویژه فقیرترینها به میان میآید، تقریباً هیچ ابزاری ندارم.» این یک بیانیه تکان دهنده از طرف هر کسی بود، اما بیشتر از طرف لوئیس، به لطف شخصیت غیر مناقشه او.
او با گفتن این حرف دست و پنجه نرم کرد، «زیرا این یک اظهار نظر سیاسی (کوچک) آشکار بود». او میگوید: «توییتهایی مانند: «شما مشکل دارید، زیرا گچ بر روی سیستم میریزید و اساساً هرگز نباید به کسی کمک میکردید، زیرا تمام کاری که انجام دادهاید این است که او را در معرض خطرات قرار دهید. نظام سرمایه داری’ [I sense he is paraphrasing a bit] به: “بیا رفیق، همانطور که هست بگو. با آن ها تماس بگیر [the government] بیرون. خوب، حتی اگر بخواهم، این کسی نیستم.»
با این حال، به وضوح، آنچه این وضعیت را «تکاندهنده، ترسناک و مضطربکننده» میکند – او این را با احساس میگوید – جایگاه خودش نیست، بلکه خود موقعیت است. این تقریباً پایان راه است، و حتی در حالی که او به زبان بسیار خنثی و تقریباً به زبان مدیر بانک توضیح می دهد – «مدیریت پول خرد دیگر ابزار مناسبی برای بسیاری از افراد با درآمد بسیار پایین برای عبور از این مشکل نیست. ” – او در کنار مصرف کننده است. به عبارت دیگر، در حالی که او کمی شبیه مرد است و لباس می پوشد، او طرف ماست، گوسفندی در لباس گرگ. فکر می کنم تا حدودی به همین دلیل است که مردم او را بسیار دوست دارند.
به عنوان نشانه ای از جدی بودن مسائل، او بخشی را در وب سایت خود، MoneySavingExpert، توصیف می کند. آن را Heat the Human، Not the Home مینامند و نگاهی دانهدار به روشهای لایهبندی لباسهایتان، بهترین دستکشها و کفیهای گرمشونده است – همه اینها بهگونهای است که شما برای گرم نگهداشتن 40 پوند هزینه میکنید نه 40 پوند. این واقعیت که این می تواند بسیار ضروری باشد، افسرده کننده است. “هیچ کدام از اینها خوب نیست. من متاسفم که مجبور شدم این راهنما را تهیه کنم. اما من باید گزینه هایی را برای افرادی که به من می گویند نمی توانند خانه خود را گرم کنند ارائه دهم. من فکر میکنم که انجام این کار کاملاً قانونی است، اما کمی غم انگیز است.»
همچنین او را در یک تعادل ظریف قرار می دهد. اگر او علیه دولت بیرون بیاید، بی طرفی خود را از دست می دهد، به همین دلیل است که تا حدی به او اعتماد می شود. “اگر از شما خواسته شود که در حین ارائه دیدگاه مستقل باشید، دیگر مستقل نیستید.” اما او به ویژه در مورد قبضهای انرژی احساس عدالت قوی دارد: «مگر اینکه در خانهای فوقالعاده بزرگ نباشید، قبضهای انرژی اکثر مردم تقریباً مشابه است، خواه ثروتمند یا فقیر. بنابراین مالیات نظرسنجی است. به همین دلیل است که آنقدر احشایی است، حتی اگر مردم آن را در ذهن خود تعریف نکنند.» علاوه بر این، او میگوید: «اگر سیاستمداران کیف پستی من را داشتند، مشکلات واقعی و واقعی را که در آنجا اتفاق میافتد، درک میکردید. و بنابراین ما باید آنها را حل کنیم.”
ضمایر او در همه جا می لغزند، از «آنها» به «شما» تا «ما»، در اضطراب او طوری به نظر نمی رسند که انگار دارد «آنها» را به هم می زند. من از دولت می خواهم که گوش کند. از آنها می خواهم این را درست کنند. من این حرف ها را نمی زنم تا دولت در انتخابات شکست بخورد. من اینها را می گویم تا تلاش کنم دولت به مردم کمک کند. این در مورد دعا کردن، متقاعد کردن است، می دانید، ناامیدانه انگشتانم را روی هم می زنم. خواهش می کنم، لطفا… از آنها التماس می کنم که گوش کنند.»
همانطور که او برای اولین بار اشاره کرد، این “فاصله بسیار زیادی” با مارتین لوئیس در سال 2002 است که معامله روز را در کانال ماهواره ای Simply Money انجام می دهد. سپس، او مرد جوانی بود، “فکر می کرد: “به من نگاه کن، من خیلی باهوش هستم و دارم سیستم را بازی می کنم، و هیچ کس قبلاً این کار را نکرده است.” او هنوز هم از شیطان خود بسیار لذت می برد. با یادآوری زمانی که به هر کسی که گوش میداد نشان داد که چگونه میتوانند از پیشنهاد بازگشت نقدی برای انتقال موجودی کارت اعتباری دو بار در یک هفته استفاده کنند تا با 500 پوند از آنجا خارج شوند، و او همچنان میخندد زیرا نتیجه میگیرد «کل بازاریابی مالی تغییر کرده است. به خاطر کاری که انجام دادیم آنها هرگز آن چیزها را در حال حاضر بیرون نمیآورند، زیرا میدانند که من در یک دقیقه به 8 میلیون نفر میگویم و هزینه زیادی دارد.»
اما با گذشت زمان، تمرکز او تغییر کرد – ابتدا به سمت حذف مشتریان و سپس دو کمپین عظیم. ما 1 میلیارد پوند به مردم بابت هزینه های بانکی و سپس 12 میلیارد پوند برای PPI دریافت کردیم، درست است؟ او به طور معمولی می گوید، انگار 12 میلیارد پوند در پشت مبل پیدا کرده است. بعداً، او به نظر میرسد تاسفآورتر میشود: “پسرم، آیا میتوانیم این کار را اکنون انجام دهیم.”
به تدریج، او بیشتر مشغول افرادی شد که زیر بار می رفتند، یا عمداً از بین می رفتند یا فقط برای مقابله با پیچیدگی سیستم، به ویژه، اما نه منحصراً در مورد امنیت اجتماعی، مجهز نبودند. این امر او را بر آن داشت، در میان چیزهای دیگر، عنصر سواد مالی را برای برنامه درسی مدرسه طراحی کند و مؤسسه سیاست پول و سلامت روان را در سال 2016 راه اندازی کند، که کار آن اساساً برای جامعه رفع اشکال است.
به عنوان مثال ضابطان را در نظر بگیرید. «الزامات خاصی در مورد نحوه برخورد آنها با مشتریان آسیب پذیر وجود دارد که باید باشد. در حال حاضر ما فرض می کنیم که شما مشکل سلامت روانی ندارید. اما – ما هنوز روی این موضوع کار میکنیم، بنابراین میخواهم آن را بهعنوان یک آمار خاکستری بگذارم – 50٪ از افرادی که ویزیت ضامن دارند، مشکل سلامت روانی دارند. اگر بتوانی به خاطر اضطراب در بیمارستان بستری شوی و روزی که بیرون آمدی با ضابط قضایی ملاقات کنی، آن جامعه متمدن نیست.»
این منجر به ایجاد فضای تنفس شد، یک طرح بازپرداخت بدهی که سال گذشته توسط دولت راه اندازی شد. اینکه چگونه او دقیقاً همان سرسختی را برای همه چیز به ارمغان می آورد، تازه است، چه این که شما را در 50p در Pret صرفه جویی کند یا مطمئن شود که توسط اداره مزایا تحریم نمی شوید. او لحن خاصی ندارد که برای صحبت در مورد «آسیبپذیرها» به کار میبرد، همانطور که خیلیها دارند. کار من این است که به مردم کمک کنم با پول بهتر شوند. من فرقی نمیکنم.» و با این حال، از آنجایی که زندگی زیادی برای او در طول زندگی حرفهایاش اتفاق افتاده، طرز فکر او را تغییر داده است. او میگوید: «وقتی به ناف خیره میشوید، و این کار را برای مدت طولانی انجام میدهید، در نهایت یک فلسفه ایجاد میکنید.»
او حدود 15 سال پیش، زمانی که 35 سال داشت، در جاده به کوهان برخورد کرد. «من متوجه خطاپذیری خودم شدم. سلامت روانی من آنقدر که فکر میکردم قوی نبود.» قبل از آن، او فکر می کرد که شکست ناپذیر است. او دوران کودکی روستایی و بی حادثه ای را سپری کرده بود. “من با پول بزرگ نشدم، اما فقیر هم بزرگ نشدم.” اما زمانی که او 12 ساله بود، مادرش در یک تصادف رانندگی کشته شد. بقیه سالهای تحصیلی او در غم و اندوه و اضطراب هولناک غرق شد. او تقریباً گاهی اوقات با آن خانه بسته بود. زمانی که برای مقطع کارشناسی به مدرسه اقتصاد لندن رفت، این سومین باری بود که به پایتخت می رفت. “سپس من فقط از زندگی و اعتماد به نفس منفجر شدم. فکر کردم: “وای، زندگی اینجاست، و من می توانم کارها را انجام دهم.” بیرون آمدن از سالها غم و اندوه. که می تواند بسیار آزاردهنده باشد،” او منعکس می کند.
“من خیلی در چهره تو بودم. خوب بودم؛ من وحشتناک نبودم اما من فقط OTT بودم.» این شناوری او را تا 20 سالگی ادامه داد، برای برانزویک، شرکت روابط عمومی مالی و شرکتی کار کرد، سپس در کاردیف روزنامهنگاری انجام داد، و مانند سگی با استخوانی واقعاً با ارزش، وارد امور مالی مصرفکننده شد. او همیشه یک ایده جدید داشت. و او فکر می کرد که احتمالاً در نهایت وارد سیاست خواهد شد. اما پس از آن او چیزی را تجربه کرد که او به عنوان یکی از «دوران تاریک» خود توصیف می کند. وقتی زندگی برایم سخت است. اولین باری را به یاد می آورم که واقعاً به من ضربه زد و فکر کردم: “خدا را شکر می توانم مرخصی بگیرم، و لازم نیست نگران پرداخت قبوض باشم.” این پیوند پول و سلامت روان بسیار عمیق است. با خودم عهد کردم که وقتی در موقعیتی قرار گرفتم که بتوانم کاری برای دیگران انجام دهم، این کار را خواهم کرد.»
هنگامی که او شروع به صحبت با موسسات خیریه کرد – او به Citizens Advice (CA) و National Energy Action اشاره کرد، اما خیریه های بیماری های روانی به طرز باورنکردنی از روابطی که با او داشته اند صحبت می کنند – شفقت او با تریر درونی اش روبرو شد. در طول مبارزات انتخاباتی علیه اتهامات ناعادلانه بانکی، او یک نامه الگویی تهیه کرد، و شخصی از CA به او گفت که 15٪ از مردم قبل از نوشتن نام خود، “نام شما” را بیرون نمی آورند، در حالی که 5٪ جزئیات خود را در آن نمی نویسند. اصلاً آنها فقط قالب را خالی می فرستادند.
«این یکی از لحظات تجلی من بود. از هر 20 نفری که به طور ناعادلانه پول از آنها برداشته شده است، یک نفر نمی تواند درک کند که شما باید نام و آدرس خود را در نامه الگو قرار دهید. آنها از بین رفته اند و آنقدر ناامید شده اند که تلاش کرده اند، اما نمی توانند این کار را انجام دهند. من هنوز آن را یک آمار کاملا متحرک در حال حاضر می دانم.
او تمام این بوروکراسیهای پیچیده مدرن را به صدا در میآورد – اینکه چگونه فرم اعتبار جهانی برای برخی افراد پیچیدهتر از آن است که پر کنند، با این حال کارهای اداری که باید انجام دهید تا شخص دیگری را برای انجام آن کار برای شما انجام دهد، هنوز پیچیدهتر است. و او هیچ شکی در وخامت اوضاع ندارد: «این آمار چند سالی گذشته است، اما بدهی یک هیولای مطلق است. ناتوان کننده است. سالانه 400 هزار نفر به دلیل مسائل مالی جان خود را از دست می دهند و 100000 نفر این کار را انجام می دهند.
اکنون مأموریت او دوباره رخنه کرده است، زیرا شخصی که در خواب صفحه گسترده دارد نمی تواند نه نقاط را به هم بپیوندید، بنابراین او به دنبال افزایش انرژی در پاییز است و میگوید که ارقام قبضهای خانگی به نظر میرسد «شگفتانگیز، افتضاح، به بدترین معنایش عالی است. آنچه من سعی دارم به سیاستمداران برسانم این است: “شما باید کاری انجام دهید وگرنه زندگی مردم نابود خواهد شد.”
در روزهای بعد از این مصاحبه، تصویر همانطور که لوئیس گفته بود آشکار می شود: پیش بینی جدید سقف انرژی اکتبر 2800 پوند است که برای میلیون ها نفر غیرقابل تصور است. او از درست بودن در این موارد لذت نمیبرد: در دنیای ایدهآل، او به مردم کمک میکند بین فولکسواگن گلف و فورد فوکوس تصمیم درستی بگیرند. اما ترکیب عملگرایی و همدلی او، او را در خط مقدم قرار داده است، جایی که میماند و میجنگد.
در بریتانیا، سامریها میتوانند با شماره 116 123 یا ایمیل jo@samaritans.org تماس بگیرند. می توانید با شماره تلفن 0300 123 3393 یا مراجعه به mind.org.uk با خیریه سلامت روان Mind تماس بگیرید. در ایالات متحده، خط حیاتی پیشگیری از خودکشی ملی به شماره 8255-273-800 است. در استرالیا، خدمات پشتیبانی بحران Lifeline 13 11 14 است. سایر خطوط کمک بین المللی را می توانید در www.befrienders.org بیابید.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.