به گزارش دپارتمان اخبارسیاسی پایگاه خبری آبان نیوز ،
اما به عنوان تئاتر تلویزیونی، فرمول کار می کند. آقای کارلسون به طور قابل اعتماد بیش از سه میلیون بیننده جذب می کند. هنگامی که او در ماه آوریل در برنامه دیگری از فاکس از ایده «جایگزینی» جمعیتی دفاع کرد، لیگ ضد افترا، یک گروه حقوق مدنی یهودی، خواستار اخراج او شد و اشاره کرد که همین مفهوم به دامن زدن به یک رشته حملات تروریستی کمک کرده است. تیراندازی جمعی در سال 2018 در کنیسه ای در پیتسبورگ. اما وقتی آقای کارلسون چند روز بعد کلیپی از نظرات خود را در برنامه پربیننده خود پخش کرد، طبق دادههای نیلسن، این بخش ۱۴ درصد بینندگان بیشتری در «دمو» شیرین تبلیغکننده ۲۴ تا ۵۴ ساله داشت. -بزرگتر از میانگین آقای کارلسون در سال.
همه شبکههای کابلی به رتبهبندی اهمیت میدهند، اما هیچکس بیشتر از فاکس، که شعار پس از آیلس آن بر عدالت و تعادل تاکید نمیکند، بلکه بر تسلط محض مخاطبان تأکید میکند: «بیشترین تماشاگر، بیشترین اعتماد». و در فاکس، طبق گفتههای کارمندان سابق، هیچ میزبانی به اندازه آقای کارلسون رتبهبندیهای او را دقیقتر بررسی نمیکند. او تا حدودی با شکست در تلویزیون یاد گرفت که چگونه در تلویزیون موفق شود.
آغازهای فروتنانه
مجری برنامه گفتگو که علیه مهاجران و بارون های فناوری عصر طلایی جدید سرزنش می کند، خود از نوادگان یک مهاجر آلمانی است که به یکی از بارون های بزرگ دامداری عصر طلایی قدیم تبدیل شد. هنری میلر در سال 1850 در نیویورک فرود آمد و یک تجارت موفق قصابی در سانفرانسیسکو ایجاد کرد. او به همراه یکی از شرکای خود یک امپراتوری سرزمینی را در سه ایالت تشکیل داد. آنها برخی از بسته ها را صرفاً با رشوه دادن به مقامات دولتی به دست آوردند. دیگران از مکزیکیهای کالیفرنیایی فقیر که پس از جنگ مکزیکی و آمریکا، اکنون در ایالات متحده به تازگی گسترش یافته زندگی میکنند و نمیتوانستند از کمکهای زمین قدیمی مکزیکی خود در دادگاه در برابر سفتهبازانی مانند جد آقای کارلسون دفاع کنند، مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. دیوید ایگلر، مورخ دانشگاه کالیفرنیا، و نویسنده تاریخ امپراتوری میلر، گفت: در اوایل قرن بیستم، امپراتوری زمین و گاو آقای میلر «کاملاً به نیروی کار مهاجر وابسته بود».
با گذشت سالها، ثروت میلر، همانطور که ثروت های بزرگ اغلب انجام می دهند، در مجموعه ای از شاخه های خانوادگی پراکنده شد. مادر آقای کارلسون، لیزا مکنیر لومباردی، از یک وارث نسل سوم میلر به دنیا آمد، اولین بار در جامعه سانفرانسیسکو شروع به کار کرد و در دهه 1960 با ریچارد کارلسون، یک روزنامهنگار تلویزیون محلی موفق آشنا شد. آنها در سال 1967 به Reno، Nev. فرار کردند. دو سال بعد تاکر مکنیر کارلسون و برادرش باکلی به دنیا آمد. خانواده به منطقه لس آنجلس نقل مکان کردند، جایی که ریچارد کارلسون در شعبه محلی ABC مشغول به کار شد، اما ازدواج کارلسون ها سخت شد و ایستگاه چند سال بعد او را اخراج کرد. در اوایل سال 1976، او به سن دیگو نقل مکان کرد تا یک شغل تلویزیونی جدید بگیرد. پسرها با او رفتند – طبق سوابق دادگاه، والدین آنها توافق کرده بودند که موقتی باشد – و آخر هفته ها به لس آنجلس رفت و آمد داشتند در حالی که او و لیزا سعی می کردند اختلافات خود را حل کنند.
اما چند ماه بعد، تنها چند روز پس از بازگشت پسران از تعطیلات هاوایی با مادرشان، ریچارد مراحل طلاق را آغاز کرد و به دنبال حضانت کامل فرزندان بود. در پرونده های دادگاه، لیزا کارلسون ادعا کرد که او را نابینا کرده و او را تقریباً بی پول رها کرده است. این زوج از هم جدا شدند و بر سر حضانت و حمایت از همسر شروع به دعوا کردند. آقای کارلسون مدعی شد که همسرش «مشکلهای مکرر با سوء مصرف الکل، ماریجوانا، کوکائین و آمفتامینها» داشته است و او هم در مورد وضعیت روانی و هم رفتارش با پسران نگران شده است. او اظهار داشت که حداقل در یک مورد، پسرها بدون کفش از هواپیما در سن دیگو خارج شده بودند. او گفت که اعضای خانواده خود مادر از او خواسته بودند که اجازه ندهد بچه ها را بدون نظارت ببیند. او زمانی که تاکر 8 ساله بود، در جلسه ای که لیزا در آن شرکت نکرد، حضانت را به دست آورد: طبق سوابق دادگاه، او کشور را ترک کرده بود. او سرانجام در فرانسه اقامت گزید و دیگر هرگز پسرانش را نبیند. چند سال بعد، ریچارد کارلسون با پاتریشیا سوانسون، وارث ثروت مواد غذایی منجمد، ازدواج کرد که هر دو پسر را به فرزندی پذیرفت.
تاکر کارلسون سالها در مورد این پارگی سخت صحبت میکرد. در پروفایل نیویورکر در سال 2017، اندکی پس از شروع برنامه اش، او خروج مادرش را به عنوان یک “وضعیت کاملاً عجیب و غریب – که من هرگز در مورد آن صحبت نمی کنم” توصیف کرد، زیرا در واقع واقعاً بخشی از زندگی من نبود. اما از آنجایی که جنجال ها و انتقادات برنامه اش را فرا گرفت، آقای کارلسون شروع به توصیف زندگی اولیه خود با رنگ های تیره تر کرد و کالیفرنیای دوران جوانی خود را به عنوان یک دیستوپیا ضدفرهنگی و مادرش را توهین آمیز و نامنظم ترسیم کرد. در سال 2019، آقای کارلسون در یک پادکست با کمدین راستگرا، آدام کارولا، صحبت کرد و گفت که مادرش به زور به فرزندانش مواد مخدر تحمیل کرده است. آقای کارلسون گفت: “او مثل این بود که وقتی ما کوچک بودیم داروهای واقعی را در اطراف ما مصرف می کرد و ما را مجبور به انجام این کار می کرد، و دقیقاً مثل این بود که یک مورد آجیل بود.” به حساب او، مادرش به دو پسر خردسالش گفت که علاقه چندانی به آنها ندارد. او به آقای کارولا گفت: «وقتی متوجه میشوی مادرت از تو خوشش نمیآید، وقتی او این را میگوید، مثل این است که اوه خدای من.
آقای کارلسون تا 30 سالگی به شدت مشروب مینوشید، چیزی که تا حدی به دوران کودکیاش نسبت داده است. اما به گفته خودش، رها شدن مادرش نیز نوعی دفاع پیشگیرانه برای او در برابر حملاتی که در برنامه فاکس او باریده است، فراهم کرد. آقای کارلسون به مگین کلی، مجری سابق فاکس، پاییز گذشته در پادکست خود گفت: «انتقاد از سوی افرادی که از من متنفرند واقعاً برای من معنایی ندارد. او ادامه داد: «من به آن افراد کنترل عاطفی بر خود نمیدهم. من آن را پشت سر گذاشته ام. من در کودکی با آن زندگی کردم.» آقای کارلسون به یکی از مصاحبهکنندگان گفت: «شما فقط باید به نظرات افرادی اهمیت دهید که به شما اهمیت میدهند».
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.