به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
Lیک نظرسنجی در سال گذشته نشان داد که بزرگسالان بریتانیایی به طور متوسط هر روز 122 تصمیم می گیرند. یک دهه قبل از آن، یک استاد دانشگاه کلمبیا دریافت که آمریکاییها حدود 70 نفر هستند. در سال 2011، یک نظرسنجی از بریتانیاییها که به سفارش یک توسعهدهنده بازیهای ویدیویی انجام شد، این رقم را به 27 نفر رساند و اساساً بزرگسالان بریتانیایی را بهعنوان نژادی از احمقهای گرسنه دائمی ترسیم کرد که اغلب آزاردهنده هستند. با موضوعاتی مانند «شام چه بخورم»، «برای صبحانه چه چیزی بخورم»، «در ساندویچم چه بخورم» و «چای یا قهوه». هر سه نظرسنجی دقیقاً از 2000 نفر نظرسنجی کردند و نشان دادند که محققان تصمیمگیری از تصمیمگیری مستقل وحشت دارند.
در سال 2006 دانشگاه کرنل دریافت که مردم روزانه 221 تصمیم در مورد غذا به تنهایی می گیرند (اگرچه آنها فقط از کارکنان و دانش آموزان دانشگاه کرنل که احتمالاً کمی بیشتر از حد متوسط فکر می کنند، نظرسنجی کردند). در همین حال، تخمینی که بیشتر به صورت آنلاین ذکر میشود، با منشأ نامشخص، نشان میدهد که ما در واقع روزانه 35000 تصمیم میگیریم و مقالهای که توسط مجله پزشکی بریتانیا در سال 2020 منتشر شد، با ارجاعات و همه چیز، این رقم را بین 10000 تا 40000 قرار میدهد.
به طور خلاصه، محققان دهها سال است که ارقام بسیار متضاد و مشکوک را در مورد این موضوع ارائه میکنند، به طوری که اگر تصمیمگیری را از بدو تولد شروع کنم (احتمالاً کمی خوشبینانه) برخی معتقدند که تا به حال حدود 479000 گرفته شدهام، و دیگران بیشتر مانند 710,000,000. در هر صورت، مطمئناً به اندازه کافی تمرین کرده ام که دردشان کمتر از گاهی اوقات باشد. اگر مالکوم گلدول با حکومت 10000 ساعتهاش تقریباً درست عمل میکرد، تا به حال به یک تصمیمگیر ارشد تبدیل میشدم، یک هنرمند واقعی برای طفره رفتن از دوراهی. من مانند یک وزیر جنگجو، اما باهوش و بدفهمی که به سرعت در راهروی مملو از دشمنان برف توطئهگر مردم قدم میزند، راهم را با بولدوزر پشت سر میگذارم. در عوض دو هفته گذشته شکنجه محض بوده است.
تصمیم مورد نظر: آیا باید بلیط فصل خود را رها کنم؟ و سپس مسائل ناشی از آن: چه چیزی در مورد من می گوید که من حتی به آن فکر می کنم؟ من چه نوع حامی هستم؟ چه جور آدمی؟
نیازی به طولانی کردن تعلیق نیست، زیرا تصمیم گرفته شده است. تنها برای دومین بار در زندگی بزرگسالیام میتوانم یک بلیط فصلی در واتفورد در سال آینده داشته باشم، اما تصمیم گرفتم این کار را نکنم. آخرین باری که این اتفاق افتاد، آنها فوراً بخش خود را بردند، بنابراین این ممکن است تنها تقویتی باشد که باشگاه به آن نیاز دارد. در هر صورت این پایان کار نیست، اما فکر میکنم اگر مدتی را جدا از هم بگذرانیم، به نفع هر دوی ما خواهد بود.
از بسیاری جهات، این تصمیم نه تنها آسان بلکه اجتناب ناپذیر بود. بدیهی است که باشگاه در حال نابودی است. یک ارزیابی خیرخواهانه از تیم این است که در طول زمان دستورالعملهای تاکتیکی بسیار متفاوتی توسط مربیان مختلف صادر شده است که در روز مسابقه، یک تیم آغازین گیج و سردرگم به گونهای بازی میکنند که گویی حداقل دهها برنامه بازی مختلف به طور همزمان و وحشیانه انجام میشوند. عملیات آشفته آنها مانند یک گروه کر می نوازند که در آن اکثر اعضا آهنگ خود را به زبان خود و با آهنگ خود می خوانند، در حالی که بقیه فقط میمیک می کنند. نتیجه: یک نویز از لحاظ فنی چشمگیر و کاملا بی معنی. کریس وایلدر، سرمربی فعلی میگوید: «اگر ناهماهنگی کامل در تیمتان وجود داشته باشد، هرگز به چیزی دست نخواهید یافت. چه کسی میخواهد 23 بار در فصل از آن عبور کند؟
صدایی که هرگز در این بد صدا شنیده نشد، صدای صاحب آن، جینو پوزو است، که به مدت یک دهه خبرنگاران انگلیسی را نادیده گرفته است و اخیراً متعهد شده است که برای اولین بار در یک جلسه عمومی با گروهی از حامیان خود شرکت کند، البته در تاریخ نامشخصی در آینده. و در قالبی ناشناخته
من هرگز چنین گسستگی بین یک تیم و هوادارانشان را تجربه نکرده بودم. یک سال پیش گروهی را تماشا کردم که هیچ علاقه واقعی به سقوط از لیگ برتر با آنها نداشتم و امیدوار بودم که در مبهم بودن نسبی چمپیونشیپ، رابطه ما دوباره تعریف شود و من به نوعی بازتابی از خودم را در آن ببینم. امسال آنها تنبل و کم کاری بوده اند (نه آن ها ذرهای از خودم، حرامزادهها!) و آخرین سیمهای فرسوده اتصال قطع شده است. ما در نهایت آمده ایم تا با همدیگر با تحقیر کامل رفتار کنیم. مانند شرکت کنندگان در بسیاری از روابط ناموفق، واضح است که هر دوی ما از زمانی که در شرکت یکدیگر می گذرانیم می ترسیم. ما حتی به سختی یکدیگر را تصدیق می کنیم. می نشینم گهگاه صداهای ناله عجیبی می دهم. و بعد هر دو میرویم. همچنین صندلی من آنقدرها هم عالی نیست.
عده ای هستند که با مفهوم پرداخت برای مکرراً ناراحت، بدبخت و سرد آشنا نیستند و نمی فهمند که چگونه هر نوع معضلی در اینجا وجود دارد. ایده انجام این کار با خود آشکارا مبهم است. اما برای هواداران فوتبال، پشت کردن به تیم خود خیانت است. وظیفه ما فقط لذت بردن از لحظات خوب نیست، بلکه تحمل بدی هاست. حاضر شدن برای تماشای یک تیم موفق معنایی ندارد. این خرید بلیط های فصلی گران قیمت برای آنهایی است که ما را تعریف می کند. بیشتر از آن، تنها با تحمل بدی هاست که می توانیم قدر خوبی ها را بدانیم. بدبختی سرمایه گذاری برای خوشبختی آینده است. اما با این حال، کافی است.
قبلاً اوقات بدی وجود داشته است. من تیم هایی را تماشا کرده ام که باعث عصبانیت من شده اند، بازیکنانی که باعث وحشت و گیج شدن من شده اند، و هنوز هم برای بیشتر بازگشته ام. خیلی نگران کننده تر تیمی است که باعث می شود احساس کنم… هیچ چیز. با گذشت زمان یک قرارداد نانوشته ایجاد می شود تا هر هوادار را با باشگاه خود پیوند دهد. عبارت دقیق آن برای هر فرد منحصر به فرد خواهد بود و در تحلیل نهایی متوجه شدم که تیمم در این فصل قرارداد خود را نقض کرده و بند استراحت را انتخاب کرده ام. واقعا امیدوارم پشیمون بشم حالا صبحانه چیه؟
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.