لیز تراس می تواند از پیشرفت عصر دوم الیزابت درس بگیرد، نه از شکست های آن | ریچارد پارتینگتون

به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،

دبلیووقتی ملکه الیزابت دوم به سلطنت رسید، بریتانیا از نظر مالی خسته بود، جیره بندی هنوز پابرجا بود و تورم پس از جنگ جهانی دوم بالا بود. سپس – مانند اکنون، پس از مرگ او در روز پنجشنبه – نگرانی ها در مورد هزینه های زندگی در خط مقدم بود.

در طول دوره دوم الیزابت، کشور مرفه تر، سالم تر و از نظر اجتماعی آزادتر شده است. تولید ناخالص داخلی واقعی به ازای هر نفر تقریباً چهار برابر بیشتر از زمان الحاق او در فوریه 1952 است که در دو دهه اول سلطنت او با عصر طلایی رشد اقتصادی آغاز شد.

با این حال، این دوره بی‌سابقه افزایش استانداردهای زندگی، همیشه هموار نبوده و همیشه یکسان نبوده است. برای میلیاردها نفر در سراسر جهان هزینه‌هایی از نحوه خروج بریتانیا از امپراتوری، در کنار تغییرات عمیق در داخل، در 70 سال تغییر تا وضعیت نابسامان اقتصادی کنونی ما به همراه داشت.

ملکه در هفت دهه سلطنت خود شاهد پنج رکود اقتصادی و 15 نخست وزیر بود که سخت ترین طلسم برای اقتصاد در آخرین سال های زندگی او با بحران مالی 2008، همه گیری کووید-19 و شوک انرژی در بحبوحه جنگ روسیه در اوکراین اتفاق افتاد.

پس از گرمای سفید انقلاب تکنولوژیکی که توسط هارولد ویلسون در دهه 1960 اعلام شد، رشد با شوک قیمت نفت، اعتصابات و تورم دهه 1970 از بین رفت. نابرابری در دهه 1980 افزایش یافت، زیرا بانک‌های مرکزی تورم را با نرخ‌های بهره بسیار بالا از بین بردند، در حالی که کل جوامع با از بین رفتن صنعت از بین رفتند.

ملکه الیزابت دوم در روز تاجگذاری خود در لندن در سال 1953 عکس می گیرد
ملکه الیزابت دوم در هفت دهه سلطنت خود شاهد پنج رکود اقتصادی و 15 نخست وزیر بود. عکس: AFP/Getty Images

در اوایل سلطنت ملکه، اقتصاد به مراتب بیشتر به سمت صنایع سنگین، با قهرمانان ملی، صنایع دولتی و دولت رفاه در سال‌های نوپای خود، گرایش داشت. این یک اقتصاد مبتنی بر زغال سنگ بود که تنها چند ماه پس از سلطنت او در مه دود بزرگ لندن در دسامبر 1952 منعکس شد.

اشتغال صنعتی – از جمله ساخت و ساز، تولید و آب و برق – زمانی که پدرش جورج ششم فوت کرد، بیش از 40 درصد بود، اما در سال 2017 در جشن یاقوت کبود او به 15 درصد کاهش یافت. بریتانیا کالاهای بیشتری را از خارج از کشور ارسال کرد و تولید کرد. با پیشرفت جهانی شدن، و با رشد بخش خدمات به لطف رونق اعتبار مصرف کننده و اصلاحات انفجار بزرگ برای شهر لندن، کمتر در داخل کشور وجود داشت.

با این حال، در اوایل دهه 1950، سطح فقر پایین بود – حداقل به صورت نسبی، در زمانی که بیشتر خانوارها ماشین یا تلویزیون رنگی داشتند. تنها 13 درصد از خانوارها در سال 1953 در فقر نسبی بودند، سال تاجگذاری او – که به عنوان درآمد 60 درصد کمتر از میانگین ملی، قبل از هزینه مسکن تعریف شد – و علیرغم رشد اقتصادی خیره کننده دهه 1960 برای چندین دهه در این سطح باقی ماندند. . با رونق مشاغل بخش خدمات پردرآمد و کاهش رفاه در دهه 1980، فقر نسبی به شدت افزایش یافت و تا سال 1990 به 22 درصد رسید. از آن زمان کاهش یافته است اما همچنان بالا است.

جاجیت چادا، مدیر مؤسسه ملی تحقیقات اقتصادی و اجتماعی، می‌گوید در حالی که بریتانیا به طور قابل توجهی سالم‌تر و ثروتمندتر می‌شود، اما از چندین رقیب اقتصادی خود عقب مانده است. به عنوان مثال، هیچ صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی جدیدی به بریتانیا یک صندلی در بالای جدول پیشنهاد نمی‌دهند، که مطمئناً نظم طبیعی در نیمه اول قرن بیستم بود.

این که ملکه با این وجود توانست محبوبیت بین المللی سلطنت ما را در زمان عقب نشینی امپراتوری حفظ کند و حتی قدرت نرم بریتانیا را تقویت کند، یک شاهکار اقتصادی پایدار است.

در طول تاریخ، سیاستمداران ما به دنبال درس هایی در مورد چگونگی ترسیم یک مسیر موفق برای آینده اقتصادی بوده اند. با این حال، همیشه مفید نبوده است، و ممکن است چند پاسخ ناخواسته برای سیاستمداران روز ارائه دهد.

زمانی که مارگارت تاچر به قدرت رسید، نیک کرافت، تاریخدان برجسته اقتصادی، می گوید که از مشاورانش خواسته است تا سیاست های استخدامی قهرمان سیاسی او، وینستون چرچیل را ارزیابی کنند. با این حال، نتایج برای بانوی آهنین چندان مفید نبود، زیرا متوجه شد که رهبر زمان جنگ بریتانیا سیاست مماشات را در مورد اتحادیه‌های کارگری در دهه 1950 در پیش گرفته است.

بیکاری در دوره دوم ریاست جمهوری او، با به قدرت رسیدن ملکه، پایین بود و تنها کمتر از 2 درصد از جمعیت در سن کار بود. رقمی که امروزه غیرقابل تصور است، زمانی که نرخ بیکاری کمتر از 4 درصد به عنوان یک پیروزی قابل توجه در دنیای چالش برانگیز تلقی می شود.

چرچیل از ترس فاجعه انتخاباتی در صورت افزایش بیکاری، روابط کاری صمیمانه را در اولویت قرار داد تا به پایین نگه داشتن آن کمک کند. کرافتز می‌گوید تاچر تحت تأثیر قرار نگرفت: «وقتی گزارش را به او دادند، ظاهراً آن را خواند و اعلام کرد: خیس، خیس، خیس!»

امروز، نخست‌وزیر جدید، لیز تراس، در مأموریتی مشابه ظاهر می‌شود تا بزرگترین ضربه‌های تاچریسم را بگیرد و آن‌ها را برای روز مدرن تغییر دهد. با این حال، تنها تا کنون این درس ها وجود دارد. همان طور که تغییرات دهه های گذشته شرایط را برای راه پیش رو تغییر داده است.

کاهش گسترده مالیات، مقررات‌زدایی و مبارزه با اتحادیه‌های کارگری امروز، در زمان حمایت گسترده عمومی از هزینه‌های دولتی بیشتر برای خدمات عمومی آسیب‌دیده از ریاضت، به سختی دستور العمل موفقی است. در عصری که قراردادها و پرداخت‌های صفر ساعتی همگام با هزینه‌های سرسام‌آور زندگی نمی‌شود، تعداد کمی دوست دارند که حقوقشان در محل کار پاره شود یا مقرراتی که ایمنی غذا و محصولات را تضمین می‌کنند، کاهش یابد.

اگر آموزه‌هایی از تاریخ پس از جنگ وجود داشته باشد، تراس می‌تواند به صدای پیشرو صنعت بریتانیا، گروه لابی CBI، که خواستار واکنشی نزدیک‌تر به سیاست مورد استفاده دولت کارگری در سال 1945، و مشارکت بین دولت و تجارت است، توجه کند. .

تراس قول داده است که با راه اندازی مجدد اقتصاد بریتانیا “تحویل، تحویل، تحویل” را انجام دهد. کنار گذاشتن درس های شکست خورده گذشته راه خوبی برای شروع خواهد بود و نگاه کردن به نقاط مختلف پیشرفت از دوران دوم الیزابت کمک خواهد کرد.

چادا با تأکید بر این نکته می‌گوید: «ما با بازسازی پس از جنگ، انحطاط صنعتی، نیاز به مقررات زدایی یا نیاز به تطبیق رنگ‌های خود با ظهور شهر مواجه نیستیم. این بیشتر مشکل این است که چگونه کشور و کشورهای وابسته را به هم نزدیک کنیم و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی را برای همه هدف گذاری کنیم.»

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

منبع

درباره ی aban_admin

مطلب پیشنهادی

بازی های برگشت نیمه نهایی لیگ اروپا و لیگ کنفرانس اروپا – زنده | لیگ اروپا

به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ، اتفاقات کلیدی فقط رویدادهای کلیدی را …