مرد اوکراینی روس ها و نیروهای چچنی را به اعدام های ساختگی و شکنجه روزها متهم کرد | اوکراین

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،

اتهامات تازه ای مبنی بر جنایات نیروهای اشغالگر در حالی مطرح شده است که یک مرد اوکراینی سه شبانه روز شکنجه، اعدام های ساختگی و ناپدید شدن سایر زندانیان در دوران اسارتش توسط نیروهای روسی در شهر بورودیانکا را توصیف کرده است.

پترو تیتنکو، 45 ساله، پس از اینکه به دلیل نقض مقررات منع آمد و شد دستگیر شد، به آبان نیوز گفت که سه شب جهنمی خود را در دستان سربازان روسی و چچنی داشتند، که طی آن او را کتک زدند، مجبور کردند در محل قبرش زانو بزند. گلوله هایی به سر و پاهایش شلیک شد.

تیتنکو، همسرش، یولیا، و پسر 21 ساله و دختر 15 ساله‌اش در 26 فوریه پس از اینکه یک گلوله سقف خانه‌شان را منفجر کرد، مجبور شدند از مرکز بورودیانکا به دروژنیا، در حومه شهر نقل مکان کنند. خانه آنها گفتند اما جهنم آنها هنوز واقعاً شروع نشده بود.

در دروژنیا، این زوج روز و شب در زیرزمین خود غرق می‌شدند و می‌دانستند که غیرنظامیان بیرون کشته می‌شوند. اما در غروب 18 مارس، تیتنکو تصمیم گرفت پس از منع آمد و شد از خانه خارج شود تا برادرش را کمتر از سه مایل دورتر بررسی کند.

در نیمه راه، حدود ساعت 18:30، سه سرباز روسی مسلح به مسلسل از جنگل بیرون آمدند و او را متهم کردند که مکان های روسی را به ارتش اوکراین داده است. او را تفتیش کردند، دستانش را از پشت بسته بودند و یک گونی به طور تقریبی روی سرش گذاشته بودند.

تیتنکو گفت که او را به جنگل بردند و با طناب به پشت یک تانک بستند که سربازان آن را روشن کردند تا او دود ناشی از لوله اگزوز را که به ارتفاع شانه ها می رسید تنفس کند.

بعد از 30 دقیقه موتور خاموش شد و او همانجا رها شد. تیتنکو که قادر به حرکت نبود، تمام شب را در سرمای یخبندان ایستاده بود و فقط به بدترین فکر می کرد.

او گفت که صبح، شنیده است که روس ها یک زندانی دوم را آوردند که در تلاشی ظاهری برای نجات جان خود اطلاعاتی را برای سربازان می گفت. تیتنکو گفت: «او می‌گفت یک موشک از آنجا پرواز کرد، یک ایستگاه توپخانه در آنجا نصب شده بود. آنها به او گفتند که این اطلاعات ارزشمند است و او را آزاد خواهند کرد.»

قولی دروغ و تمسخر آمیز بود. تیتنکو گفت که دو زندانی را بالای تانک بار کردند و به مدت یک ساعت راندند، در حالی که او مکالمه ای را که بین دو تن از اسیرکنندگانش شنیده بود به خاطر می آورد.

یکی گفت: “باز هم زندانی آوردی؟” دومی پاسخ داد: پس؟

تیتنکو گفت که او مجبور شد روی گلی دراز بکشد که به گفته او چهار ساعت در آنجا ماند. سپس او را روی پاهایش بلند کردند و با لگد به کناری که متوجه شد یک گودال است، زدند.

«نمی‌خواهی چیزی به حرف‌هایت اضافه کنی؟» سربازی که لهجه اش را چچنی تشخیص داد پرسید.

پترو تیتنکو با همسرش یولیا.
پترو تیتنکو با همسرش یولیا. عکس: جزوه

تیتنکو در حالی که شنید که قفسه بر روی مسلسل سرباز کشیده می شود و آماده شلیک بود، خواست که اجازه دعا داشته باشد. «در آن لحظه مطمئن بودم که کشته و دفن خواهم شد. و همسرم و فرزندانم هرگز نخواهند فهمید کجا مرده ام. در آن لحظه از خدا خواستم: بگذار از این امر عبور کنم.

تیتنکو را رها کردند تا سه ساعت دیگر با زندانی دوم در جایی که معتقد بود قبرش بود دراز بکشد و سپس او را ببرند تا با یک کاسه کوچک فرنی به او بخورند. سپس او را به پشت یک کامیون هل دادند و گونی را دوباره به زور بالای سرش انداختند.

بازوهای او که اکنون از کراوات درد می‌کردند، از بندشان جدا شدند. صحبت از آزادی این افراد بود. سربازان گفتند که می توانند پس از 10 دقیقه گونی ها را از روی سر خود بردارند.

آنها این کار را کردند و متوجه شدند که در کنار یک کلبه هستند و در دومین روز اسارت آنها ساعت نزدیک به 6 بعد از ظهر است. هم زندانی تیتنکو تصمیم گرفت از میان جنگل فرار کند. تیتنکو در خانه ماند اما پس از یک ساعت و نیم سربازان روسی دیگر وارد خانه شدند.

دوباره او را بستند و گونی را روی سرش گذاشتند. او گفت: «تمام شب بازجویی بودم. آنها می خواستند بدانند که آیا من جاسوس ارتش اوکراین هستم یا خیر. تمام مدارک، پاسپورت، مدارک ماشین، گواهینامه رانندگی را از من گرفتند.»

تیتنکو در حالی که هنوز نابینا بود رانده شد به جایی که به گفته او ظاهراً زندانیان دیگری نیز وجود داشتند. او به یاد می آورد: «بعضی آنجا فریاد می زدند، برخی گریه می کردند. او و سایر زندانیان را که بسته بودند، با دست و پا کتک زدند. او گفت: “من برای 15-20 دقیقه کتک خوردم.” «سپس یک مسلسل بالای سرم شلیک شد و به پاهایم شلیک شد. در تمام این مدت از خدا می خواستم که جانم را نجات دهد.»

او گفت که تحقیر و ارعاب ادامه یافت. او را تا لباس زیر برهنه کردند. یک سرباز گفت: “ما به دنبال خالکوبی اوکراینی روی بدن شما هستیم.” “اگر آنها را پیدا کنیم، آنها را با پوست می بریم.”

آنها فریاد زدند: “شما باندرا هستید، شما نازی هستید.” سپس زندانیان را به زانو درآوردند و در آنجا رها کردند تا برای یک ساعت به بدترین چیز فکر کنند. کف بتنی بود و بعد از مدتی به دلیل عذاب زانو اجازه دراز کشیدن دادند.

آنها مورد بازرسی قرار گرفتند. در جیب یک مرد چیز مشکوکی پیدا شد. تیتنکو گفت: «او را بیرون آوردند و دیگر هرگز او را ندیدم. در حال حاضر، حتی از طریق کیسه ای که روی سرش بود، مشخص بود که زندانی غرغرویی که قبلاً در دوران سختی خود با او بود، دوباره دستگیر شده بود.

تیتنکو گفت: «آن مرد مدام چرندیات مختلف می گفت. روس‌ها او را بیرون آوردند و من هم دیگر او را ندیدم.»

غروب آمد. زندانیان را به غذاخوری می بردند و در آنجا فرنی به آنها داده می شد، قبل از اینکه مردان، دوباره با سر پوشیده، زیر دوش قرار می گرفتند تا روی کاشی ها بخوابند. «فضای کمی وجود داشت. دراز کشیدن در آنجا غیرممکن بود، بنابراین همه ما تمام شب را آنجا ایستادیم.

صبح روز بعد زندانیان را که سرد، گرسنه و وحشت زده بودند، در کامیونی سوار کردند، بردند و پیاده کردند. آزاد شدند.

آنها در نزدیکی روستای اوزرا، در 20 مایلی خانه تیتنکو بودند. او شروع به راه رفتن کرد اما هیچ مدرکی نداشت و می دانست که پاسگاه های روسیه در حال آمدن هستند.

در ابتدا سربازان روسی پرسیدند که او کیست؟ او پاسخ داد که در اسارت بوده و مدرکی ندارد. به او اجازه عبور داده شد و بعد کیلومترها همین داستان بود تا اینکه به پاسگاه چهارم رسید که ستونی از تجهیزات نظامی از آنجا عبور می کرد.

یک سرباز روسی به من گفت که باید روی زانوهایم بنشینم و سرم را پایین بیاورم. برای دیدن تجهیزات نظامی روسیه. اگر این کار را نمی کردم، به سرم گلوله می خورد.

در طول سفر حدود 25 بار زانو می زد و سرش را پایین می آورد. هنگامی که او به خانه رسید، خانواده تصمیم گرفتند که باید آنجا را ترک کنند، و با جسارت در یک جاده مین گذاری شده به سمت غرب فرار کردند.

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

منبع

درباره ی aban_admin

مطلب پیشنهادی

PC سابق Met می گوید که در مورد فلش قاب وین کوزنز اشتباه کرده است | وین کوزنز

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ، افسر سابق پلیس مت که …