به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
جیاورگن کلوپ در اتاق کنفرانس مطبوعاتی مولینوکس می نشیند و به سوالات در مورد آخرین شکست لیورپول پاسخ می دهد. او این روزها مانند یک جادوگر بی خانمان کمی مضطر به نظر می رسد: چهره ای فرسوده و فرسوده، جنگل انبوه قطب شمال از ریش آویزان از او. نفس عمیق. صدای شکسته و آشنا. کلاه بیسبال روی چشمان غمگین پایین کشیده شده است. روی دیوارهای زمین تمرین لیورپول عکسهایی از ورود او وجود دارد، مردی جوانتر و خوشتیپتر که هر روز که سر کار میآید به او خیره شده است. هفت سال. چطور فقط هفت سال گذشته؟ چگونه هفت سال گذشته است؟ یک نفر در مورد شروع کند لیورپول سوال می پرسد. چیزی در مورد ذهنیت ناگهان چهره، نام، چند کلمه، احساسی را می شناسد. خاطره ای کوتاه و قدرتمند در درونش سوسو می زند و شعله ور می شود.
کلوپ شنبه شب به جیمز پیرس، گزارشگر لیورپول از اتلتیک گفت: «اگر 100% صادق باشم، واقعاً صحبت کردن با شما دشوار است. “میدونی چرا. برای همه چیزهایی که نوشتی.» البته به نظر می رسد که طغیان کلوپ، شوک و خشم معمولی را از همه مکان های معمولی برانگیخته است. من شخصاً تعجب می کنم که چنین چیزی بیشتر اتفاق نمی افتد. بهویژه وقتی خام بودن احساسات درگیر، مصنوعی بودن محیط، شکاف سرسامآور در تخصص بین کسانی که سؤال میکنند و کسانی که پاسخ میدهند را در نظر بگیرید.
فقط یک ثانیه مکث کنید تا در نظر بگیرید که کلوپ چقدر بیشتر از میانگین شرکت کنندگان در یکی از کنفرانس های مطبوعاتی خود باید در مورد شغل خود بداند. به هر حال، این موضوع برای مطبوعات فوتبال ناچیز نیست: اینها طبق تعریف مشاغل کاملاً متفاوت با کارکردهای مختلف، مخاطبان هدف متفاوت و تقریباً زبان متفاوت هستند. این تا حد زیادی توضیح می دهد که چرا بسیاری از کنفرانس های مطبوعاتی فوتبال ارزش فکری واقعی کمی تولید می کنند: زمینه مشترک بین طرفین آنقدر باریک است که اساساً بی معنی است.
در کدام حرفه دیگر، تواناترین و باهوش ترین شاغلین آن طبق قرارداد، موظفند تقریباً روزانه سؤالاتی را از افراد فاقد صلاحیت بپرسند؟ پروفسور اندرو وایلز: بابت اثبات آخرین قضیه فرما به شما تبریک می گویم، آیا فکر می کنید واقعاً یک نشانگر در زمینه ریاضی در آنجا گذاشته اید؟ اعلام مدال بیگ فیلدز در چهارشنبه شب، چقدر مهم است که اولین جام سال را به دست آورید؟ هر ضربه ای؟
با این حال، با وجود تمام ناکارآمدی آن، یک قدرت تشریفاتی عجیب در کنفرانس مطبوعاتی وجود دارد که همه شرکت کنندگان آن با میل به خرید می پردازند. مربیانی هستند که میز کنفرانس مطبوعاتی ممکن است منبر آنها باشد: یک قطعه تئاتر پرفورمنس به اندازه هر کاری که در زمین تمرین انجام می دهند، برای برندشان ذاتی است. روزنامهنگارانی هستند که تمام کارشان حول کنفرانسهای مطبوعاتی میچرخد: رانندگی به سمت آنها، انتظار برای شروع، رانندگی از آنها به خانه. جمعی کوچک بعد از کنفرانس مطبوعاتی که در آن همه بحث میکنند که بهترین خط چه بود، چه کسی چه زمانی میتواند از چه چیزی استفاده کند، و چه کسی کدام بیتها را رونویسی میکند. دیو، من پنج دقیقه اول را انجام می دهم. اسپارکی، آیا می توانم پاسخم را تا دوشنبه نگه دارم؟ آره، موردی که در مورد “هر گونه طرح ویژه برای جیمز مدیسون” است. آره شعبده بازي.
اگر در درون این دنیا هستید، چیزی مجلل در آن وجود دارد که اغوا کننده است، حتی اگر اخبار 24 ساعته و رسانه های اجتماعی از بیرون آن را دور بزنند. بازی غول پیکر است و نمایش جهانی است. اما اینجا در این اتاق بدون پنجره در پردیس مقوایی در میانه ناکجاآباد، یک قطعه کوچک از آن وجود دارد که برای همیشه مال شما خواهد بود، برخی از ادی هاو که تحریم شده اند نقل می کنند که سوراخی در ضبط صدای Olympus شما سوزانده است.
البته، هر کسی یک یا دو داستان تنبیه کننده دارد. ژوزه مورینیو یک بار در تلویزیون زنده پس از سوالی در مورد الکسیس سانچز از من انتقاد کرد. روی کین بعد از اینکه پرسیدم آیا تیم سرسخت ایپسویچ او نیاز به کاهش جاه طلبی های خود برای این فصل دارد، مرا مورد انتقاد قرار داد. این لحظات کوتاه و زودگذری است که دیوار چهارم شکسته میشود، زمانی که شادی اجباری تمام این برخورد پوچ در شعلههای آتش فرو میریزد.
زیرا در اصل کل رویارویی نوعی پانتومیم، یک بازار، یک کشتی کلامی است که در آن قهرمانان تا حد زیادی اهداف متضادی دارند. مربی پیام خاصی دارد که می خواهند منتقل کنند. آنها ممکن است نمره ای برای تسویه حساب داشته باشند. آنها ممکن است قصد داشته باشند تا حد امکان کمتر بگویند. اما آنها همیشه یک تفاوت قدرت بزرگ نسبت به بقیه اتاق دارند: در حالی که همه موظفند بدانند که چه کسی هستند، آنها از راه دور موظف نیستند هیچ یک از چهره های مقابل خود را بشناسند.
این همان چیزی است که کلوپ به طرز وحشیانه ای در شنبه شب شکست. من پیرس را نمیشناسم و نمیدانم چرا کلوپ با یکی از وفادارترین گزارشگران طرفدار لیورپول در این تجارت همکاری میکند. اما در حالی که مربیان باید گهگاه مطبوعات خود را بخوانند – چه فایده ای دارد که یک نفس بزرگ داشته باشید مگر اینکه بتوانید هر چند وقت یکبار آن را نوازش کنید؟ – تظاهر به فراموشی باید همیشه حفظ شود.
لیورپول کلوپ همیشه بر اساس کنترل بود. کنترل توپ و کنترل انتقال، کنترل علم و کنترل پیام. با این حال، در میان تمام مشکلات دیگر، کلوپ در ماههای اخیر تخصص زیادی، همکاران مورد اعتماد و هیئتهای صداپیشگی را از دست داده است: مدیر ورزشی مایکل ادواردز، رئیس جمهور مایک گوردون، مدیر تحقیقات یان گراهام. فوتبال بر فراز یک صخره ناپدید می شود و دوران طلایی باشگاه همراه با آن. شاید پخش عمومی پیرس نوعی فریاد تجمع بود، تلاشی برای متحد کردن تیم بیمارش حول یک دشمن مشترک. به طرز متناقضی، او هرگز واقعاً تنها به نظر نمی رسید.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.