به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
تیطعم او در این جام جهانی بسیار متفاوت است: من وسوسه شده ام که آن را “حواس پرتی زیبا” بنامم. آرژانتین فقط روی انجام این کار برای لیونل مسی تمرکز می کند و سپس فراموش می کند که چگونه بدون او فوتبال بازی کند. این آلمان است که سعی می کند قبل از شروع بازی بیانیه ای بدهد و سپس به ژاپن باخت. این همان اتفاقی است که برای ایران در افتتاحیه آنها افتاده است، جایی که آنها آنقدر با آن برخورد سیاسی داشتند که انگلیس بوی خون به مشامشان رسید و آنها را نابود کرد. قطر میزبان مسابقات است، علیرغم اینکه برای بازی در آن به اندازه کافی خوب نیست. (این بازی نه تنها یک ترسو را مجازات می کند، بلکه افراد بی استعداد را نیز مجازات می کند.) مطمئن شوید که آنقدر خوب هستید که دفعه بعد آنجا باشید.
ایالات متحده نمی تواند در حواس پرتی شرکت کند. بعد باید با ایران بازی کنند و پسزمینه سیاسی چند دهه بسیار زیاد است. برای بازیکنان ما، فکر میکنم این یک هفته است که میگویند «نظری ندارم». این بدان معنا نیست که شما اهمیتی نمی دهید. اما اگر میکروفون را به عنوان بازیکن به صورتم میچسبانند و میپرسیدند که در مورد آنچه در ایران میگذرد چه احساسی دارم، میگفتم: «چهارشنبه از من بپرس. سوال بعدی.”
وقتی باید روی یک هدف فوقالعاده متمرکز باشید، بهتر است روی آن هدف فوقالعاده متمرکز بمانید – و هدف ما این است که به هر قیمتی برنده شویم. برای ما خیلی مهم است که این کار را نکنیم، و من در استفاده از کلمه “بی رحم” تردید دارم، اما باید این کار را انجام دهیم. ایران می خواهد بجنگد. مربی آنها ما را می شناسد: کارلوس کی روش زمانی توسط فدراسیون فوتبال ایالات متحده برای نوشتن گزارش پروژه 2010 استخدام شد. بر کسی پوشیده نیست که او شغل USMNT را دوست دارد.
تیم من آمریکا در جام جهانی 1998 با ایران بازی کرد. خیلی از آن ساخته شد و ژستهای سیاسی هم وجود داشت، اما واقعاً روی ما تأثیری نداشت. ما با آن مانند فرصتی برخورد کردیم تا نشان دهیم چگونه این ورزش می تواند مردم را دور هم جمع کند. برخی از هم تیمی های من با این ایده مخالف بودند که انگار با همه چیز مشکلی داریم، و آن را باعث حواس پرتی می دانستند. فکر نمیکنم این چیزی بود که ما کاملاً آن را درک میکردیم – و نمیخواستیم. می خواستیم آن را جدا نگه داریم. مطمئناً ما بحران گروگان گیری و احساساتی را که دو کشور نسبت به یکدیگر داشتند، درک کردیم. اما این تمرکز ما نبود.
آن روز در زمین بازی نبودم، بنابراین حتی یک پیراهن هم عوض نکردم. مربی هیچ وقت من را جا نداد.
در حالی که ما با نتیجه 2–1 شکست می خوردیم، آخرین تغییر استیو سمپسون این بود که یک هافبک را با یک مدافع جایگزین کند. برد فریدل از آن طرف نیمکت به من نگاه کرد و گفت: “اگر همین الان سوار هواپیما می شدی، همه ما متوجه می شدیم.” حتی هم تیمی هایم می دانستند که من باید در بازی می رفتم.
سه شنبه مقابل ایران پیروز می شویم یا به خانه می رویم. مشکل این است که ورزش های ایالات متحده حول محور “بیایید دفعه بعد آنها را دریافت کنیم” ساخته شده است. تقریباً آخرین بار می آیید تا بتوانید پیش نویس را انتخاب کنید. در مورد شکست پاداش. صعود و سقوط نداریم. ما گروه های مالکیتی نداریم که نیش یک تیم ناکافی را احساس کرده باشند و در نتیجه به تجارت خود ضربه وارد کنند. زیرا وقتی تیم شما می بازد، به این معنی است که شما افراد نامناسبی را استخدام کرده اید تا افراد نامناسبی را استخدام کنید تا افراد نامناسبی را استخدام کنید. باختی اما در ورزش آمریکا، هیچ چیزی برای آخر شدن وجود ندارد. بنابراین اغلب وقتی ایالات متحده فوتبال بازی می کند، ما نمی دانیم چگونه برنده شویم – عادت نداریم که باید برنده شویم – و بنابراین سعی می کنیم نباختیم. و در نهایت دقیقاً همان چیزی را که لیاقتش را داریم به دست می آوریم: یک تساوی. حتی اگر بسیاری از بازیکنان ما در لیگ هایی با صعود و سقوط به رقابت بپردازند، این فرهنگ همچنان در فوتبال ایالات متحده نفوذ می کند.
و اتفاقاً به عنوان مالکیت آمریکایی بال های خود را در دنیای فوتبال باز می کند و باشگاهها را میخرد، تنها آرزوی من این است که جوهر رقابت را بیرون نکشند، فقط به این دلیل که ما نمیدانیم چگونه برنده شویم.
در اینجا دیدگاه گستردهتری از آنچه بازی ایران نشان میدهد وجود دارد: این است که چه کسی غرور بیشتری دارد، ما یا آنها؟ کشور ایران تا حدی بر اساس تصورات مردانگی در آشوب است. همه ما شاهد بودیم که کنگره ایران شعار «مرگ بر آمریکا» سر می داد. البته، سیستم های اعتقادی که به نفرت تبدیل می شوند، کاری ندارند که روز سه شنبه در زمین فوتبال حضور داشته باشند. با این حال، اجازه دهید واضح بگوییم: پیروزی برای هر یک از طرفین نشان دهنده تسلط است. و بزرگترین مشتی که ما میتوانیم در حال حاضر به صورت رژیم ایران بزنیم، زیرا از نظر آنها، این نبرد این است که چه کسی مغرورتر است، شکست دادن آنها.
ایران چیزی برای از دست دادن ندارد. و آمریکا؟ ما لیگی را از هیچ به لیگی تبدیل کردهایم که ارزش امتیازی 900 میلیون دلاری دارد، که احتمالاً بیشتر از اکثر تیمهای بوندسلیگا است. میلیاردها دلار برای تبدیل شدن به یک کشور فوتبال بهتر هزینه شده است – و همه اینها بر روی توانایی ما برای کنار گذاشتن تیمی است که قرار است فقط دفاع بازی کند، به رهبری مربی ای که زمانی برای کمک به ما استخدام کرده بودیم.
برای بردن این یکی، ما باید واقعیت های فوتبال ریسک-پاداش را کاملاً درک کنیم. ما باید آنقدر شجاع باشیم که اعداد بیشتری را به جلو پرتاب کنیم و در عقب عقب باشیم. اینطوری دنبالش می روی. این به دفاع عالی نیاز دارد. سلاح های تهاجمی ما به اندازه کافی خوب هستند، فقط به یک گزینه دیگر نیاز داریم. این تنها چیزی است که کارلوس کی روش نمی تواند جلوی آن را بگیرد.
این موقعیتی که باید برد نیز یک موقعیت ناگزیر است. اگر پرس خراب شد، فوراً خطا کنید. زرد را بگیرید. ما بچه ها را با کارت مشکل مواجه خواهیم کرد و مربی ما باید این را درک کند. پسران ما نمی توانند به واقعیت حضور در بازی بعدی فکر کنند. فردایی وجود ندارد و هر نمایشی می تواند نمایشنامه ای باشد که برای ما برنده شود یا روزمان را خراب کند. ما باید برنده شویم – ما کانادا نیستیم.
به نظر من، برای بردن این به هر 16 بازیکن نیاز است. ما باید در تعویض های خود هوشمند باشیم. و ما باید نقطه ضعف ایران، غزال زخمی آنها را پیدا کنیم. به محض انجام این کار، باید ناهار بخوریم. بالاخره ما فقط سه شیر را بازی کردیم. حالا نوبت ماست که شیر شویم.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.