به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
پس از اینکه یک حمله هوایی مدرسه را در پشت خانه اش مسطح کرد و گلوله های توپخانه دایره ای از خانه های همسایه را از هم پاشید، دیمیتری یخشیبویف بیرون رفت تا دنبال بنزین بگردد.
خانواده او، از پسر هفت ماهه تا والدین 70 ساله خود، به مدت دو روز در زیرزمین خود بدون گرما، برق یا آب زیرزمینی خود را خم کرده بودند، زیرا نیروهای روسی به روستای آنها حمله کردند.
همانطور که سربازان اشغالگر ساختمان ها را با خاک یکسان کردند، شانس خود را با عبور از تانک ها و عبور از خطوط مقدم به تدریج گزینه ایمن تر برای خانواده یخشیبویف به نظر می رسید.
«ما یک انتخاب داشتیم. بمانید و بمیرید یا خطر رانندگی در میان گلولهها را به خطر بیندازید.
آنها یک ماشین باستانی ژیگولی متعلق به دوران شوروی داشتند که شیشه جلوی عقب آن توسط امواج ضربه ای بمبی که مدرسه را با خاک یکسان کرد، منفجر شد. رئیس یاخشیبویف در یک فروشگاه فناوری اطلاعات حدود 10 لیتر بنزین ذخیره کرده بود.
بنابراین، صبح چهارشنبه، روز بعد از تخریب مدرسه، و خانه یکی از همسایهها چنان سوزانده شد که بقایای آن «شبیه زیرسیگاری به نظر میرسید»، آنها در یک کاروان دو ماشین به راه افتادند.
با یک کوله پشتی کوچک از مدارک حیاتی، به سختی جایی برای جمع کردن خانواده آنها در ماشین وجود داشت. حیواناتی که او مانند خانواده دوست داشت – سه سگ، هفت گربه، یک گاو، سه خوک، سه خوکچه هندی و چند طوطی – آزاد شدند تا شانس کمی برای زنده ماندن به آنها بدهند.
او در حالی که صورتش را در میان دستانش فرو میبرد، گفت: «چه روز وحشتناکی، چه زندگی وحشتناکی».
هنگامی که گروه به امنیت نسبی شهر بندری میکولایف رسیدند، برای جمعآوری وسایل، وصله کردن پشت ماشین با پلاستیک و بررسی اینکه چگونه زندگیشان توسط جنگ از هم پاشیده شده بود، مکث کردند.
این نشان می دهد که جنگ در اوکراین تا چه حد وحشیانه شده است که آنها این شهر خط مقدم را که در آن مکالمات با صدای تند تبادل توپخانه مشخص می شود، چیزی شبیه به یک پناهگاه می دانند.
خود میکولایف از اولین روزهای تهاجم روسیه به اوکراین تحت بمباران شدید قرار گرفته است، زیرا کنترل پل مهمی به شهر اودسا، جواهر فرهنگی و اقتصادی سواحل دریای سیاه را در اختیار دارد.
بدون کنترل بندر و عبور از رودخانه بو، برای نیروهای روسی بسیار دشوار خواهد بود که به هر کسی که برای اودسا می جنگد، که انتظارات را نادیده می گیرد، کمک رسانی کند. نیروهای اوکراینی نه تنها مقاومت کردهاند، بلکه میگویند که اکنون نیروهای روسی را – که زمانی درست خارج از فرودگاه – چندین مایل از حومههای آن دورتر میکنند، راندهاند.
ویتالی کیم، فرماندار جوان منطقه میکولایف، که ویدئوهای شاد روزانه اش در رسانه های اجتماعی به حفظ روحیه در شهر کمک کرده است، گفت: شهر به اندازه کافی امن است.
نبردها اکنون حدود 20 کیلومتر است [12 miles] بیرون شهر؛ او در مصاحبه ای با آبان نیوز در دفاتر بسیار مستحکم خود به آبان نیوز گفت.
علیرغم خوشبینیاش نسبت به شهر، او اذعان کرد که در مناطقی که هنوز مورد حمله قرار میگیرند، زیانهای وحشتناکی داشته است. مردم محلی گفتند که در برخی از آنها، درگیری به حدی شدید بوده است که اجساد در خیابان ها جمع آوری نشده است.
«در روستاهای کوچک [in contested areas] وضعیت وحشتناکی وجود دارد، زیرا روس ها آنها را بمباران می کنند. اما من نمی توانم در مورد بمب های روسیه کاری انجام دهم زیرا ما آسمان های باز داریم.
کشتیهای جنگی روسی نیز به طرز شومی در دریای سیاه در جنوب بندر تجمع میکنند و خطر حملات جدید به شهری را افزایش میدهد که هنوز از هفتهها حمله سنگین در حال غرق شدن است. بیش از نیمی از جمعیت قبل از جنگ فرار کرده اند و آنهایی که باقی مانده اند گرسنه هستند و داروهای حیاتی ندارند.
«کمبود مواد غذایی، کمبود دارو و بحران پناهندگی افرادی که از روستاهای مجاور به شهر گریخته اند وجود دارد. آندری اسکوروخود، رئیس شعبه محلی صلیب سرخ، گفت: بسیاری از افرادی که می خواهند بروند نمی توانند، و این یک مشکل بزرگ است.
داروهایی که در حال اتمام هستند عبارتند از انسولین و ال-تیروکسین – دارویی که برای بازماندگان فاجعه رآکتور هسته ای چرنوبیل در سال 1986 مورد نیاز است. «به دلیل چرنوبیل، ما افراد زیادی به این موضوع وابسته هستیم، اما موجودی ما تمام شده است. اسکوروخود گفت در واقع این یک مشکل ملی است.
کیم، فرماندار، گفت که با انباشت شهر برای آماده شدن برای محاصره احتمالی، آذوقه ها جیره بندی می شوند، اما هیچ کس نباید گرسنه بماند. در مقایسه با زندگی عادی، وضعیت بد است، اما برای زندگی در زمان جنگ، وضعیت خوب است. مردم هر آنچه را که نیاز دارند، دارند، هرچند نه هر آنچه را که می خواهند.»
کیم گفت: در حال حاضر، شهر محاصره نشده است، اما بزرگراه اصلی به کیف قطع شده است و بسیاری از رانندگان از جاده 75 مایلی به اودسا می ترسند. و با ترک ساکنان، افرادی که از خطوط مقدم روستایی فرار می کنند، جایگزین آنها می شوند.
اتوبوس های صلیب سرخ تنها می توانند روزانه حدود 1000 نفر را از شهری که قبل از جنگ نزدیک به نیم میلیون نفر در آن زندگی می کردند، خارج کنند.
تاتیانا و سرگئی پینایف، 41 و 49 ساله، صبح روز چهارشنبه از دهکده خود در شمال میکولایف با اتوتوپ خارج شدند. در یک بزرگراه قرار دارد و هفته ها درگیری در این منطقه وجود داشت که اخیراً بسیار شدید شده است.
تاتیانا با به اشتراک گذاشتن تصاویری از یک تانک روسی که با علامت Z که به نماد مبارزات مسکو تبدیل شده و مخفیانه از حیاط او گرفته شده است، گفت: “روس ها مغازه ها را غارت کردند و مهد کودک را بمباران کردند.”
هواپیماهای جنگی به قدری بلند و بلند بالای سرشان غرش میکردند که بچهها یاد گرفتند که در میان آن بخوابند و این باعث وحشت تاتانیا شد. آناستازیا 13 ساله گفت: “اول گریه می کنی، اما بعد به آن عادت می کنی.” مادرش تصمیم گرفت که صداهای جنگ درسی نیست که او برای فرزندانش میخواست.
آنها مجبور شدند بدون والدین مسن او که برای سفر بسیار ضعیف بودند، آنجا را ترک کنند، آنها از زوج خواستند فرزندان خود را نجات دهند و سپس سعی کنند برگردند.
آنها که توسط یکی از دوستانشان از خرابه های روستایشان برداشته شدند، با پول اندک و ایده های کمی در مورد چگونگی فرار از غرب به سوی اقوام در آلمان به ایستگاه قطار میکولایف رها شدند.
آنها یک داوطلب صلیب سرخ را پیدا کردند که آنها را به یک پناهگاه برد و از آنها پرسید، در حالی که صدای شلیک گلوله های توپ در دوردست طنین انداز می شد، کجا می خواهند بروند.
اما جدایی دلخراش دیگری از قبل در راه بود، جنگی که خانه آنها را گرفته بود و اکنون خانواده آنها را متلاشی کرده بود.
تیم صلیب سرخ گفت که سرگئی باید برود و در کمیسیون نظامی ثبت نام کند. او به عنوان پدر سه فرزند زیر 18 سال، باید از نظر قانونی از ممنوعیت خروج از کشور معاف شود، اما ظاهراً هیچ کس در میکولایف این قانون را نمی دانست.
دخترانش، آناستازیا و ورونیکا شش ساله، خود را به سوی او پرتاب کردند و گریه کردند و التماس کردند “نه، بابا” و “لطفا نرو”.
هنگامی که خانواده به بیرون آورده شدند، مادر و فرزندان به اتوبوس، پدر به آینده ای مبهم، انبوه جدیدی از فراریان مبهوت از خط مقدم، با حمل کیسه های کوچک یا هیچ چیز، از اتوبوس خارج از مرکز صلیب سرخ خارج شدند.
یک ماه پیش، کنستانتین حکیموف رئیس گمرک بندر کوچک چورنومورسک در جنوب اودسا بود. اکنون او روزهای خود را با رانندگی به مناطق خط مقدم در اطراف میکولایف می گذراند تا غیرنظامیان سرگردان را در اتوبوس های قدیمی شهری سوار کند.
او روز چهارشنبه تا ظهر دو بار بیرون رفته بود، دستانش پر از کثیفی از روزهای طولانی کار بود، زمانی که برای در آغوش گرفتن یکی از مسافران ایستاد، پیرزنی که از او تشکر کرد، اما از او التماس کرد که برای شوهرش برگردد.
آنها به غیرنظامیان شلیک نمی کنند، اما به سربازان شلیک خواهند کرد. همه چیز آنجا ویران شده است و روس ها در اطراف هستند. من داوطلب شدم چون باید غیرنظامیان را بیرون کنیم و اگر این کار را نکنم چه کسی این کار را خواهد کرد؟
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.