به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
اقتصاد بریتانیا به وضوح در حال مبارزه است. رشد متوقف شده است، نرخ بهره در حال افزایش است و خزانه داری در حال نرم کردن افکار عمومی برای دوز جدیدی از اقدامات ریاضتی است.
برای برخی، توضیح این وحشتها ساده است: بریتانیا بهای تصمیم خود برای خروج از اتحادیه اروپا را میپردازد. تاثیر شدیدترین بیماری همه گیر در یک قرن را فراموش کنید. فراموش کنید که حمله ولادیمیر پوتین به اوکراین با قیمت انرژی چه کرده است. برکسیت «گوریل در اتاق» است.
واقعا؟ یا این یک مورد کلاسیک سوگیری تایید است، که در آن کسی با یک دیدگاه از پیش ساخته شده شروع می کند و سپس شواهدی برای اثبات استدلال خود پیدا می کند؟ همانطور که در: من همیشه می گفتم برگزیت یک فاجعه خواهد بود. اقتصاد در وضعیت بدی قرار دارد. برکسیت مقصر است و دلیلش اینجاست.
شکی نیست که بریتانیا مشکلات اقتصادی جدی دارد – از جمله کسری تجاری مزمن و سابقه ضعیف برای سرمایه گذاری – اما آنها قبل از رأی گیری برگزیت در سال 2016 هستند. بریتانیا از اوایل دهه 1980 مازاد بر تجارت کالا نداشته است. دستمزدهای تعدیل شده با تورم از زمان بحران مالی جهانی در اواخر دهه 2000 به سختی افزایش یافته است. اگر اقتصاد در سال 2016 به تمام سیلندرها شلیک می کرد، بعید به نظر می رسد که بیش از 17 میلیون نفر به خروج از اتحادیه اروپا رای می دادند.
بریتانیا تنها کشوری نیست که با کمبود نیروی کار مواجه است. دولت آلمان در اوایل سال جاری اعلام کرد که برای آسانتر کردن استخدام کارگران از ترکیه، تشریفات اداری را کاهش میدهد و اتحادیه بزرگ کارگری بخش صنعتی آن، IG Metall، ادعای افزایش 8 درصدی را مطرح کرده است. فرانسه 300000 جای خالی پر نشده در مهمان نوازی خود گزارش کرده است، با تصویر مشابه در اسپانیا. طبق آمار دفتر آمار ملی، در زمان رفراندوم سال 2016، 2 میلیون و 335 هزار نفر متولد سایر کشورهای اتحادیه اروپا در بریتانیا شاغل بودند. در آخرین شمارش، این کل به 2،389،000 رسید. این تعداد کمی کاهش یافته است و به اوج 2,508,000 نفر در اوایل سال 2020 رسیده است، اما هیچ مهاجرت دسته جمعی کارگران اتحادیه اروپا وجود نداشته است.
همچنین بریتانیا به تنهایی در مواجهه با فشارهای هزینه زندگی نیست. نرخ تورم سالانه برای 19 کشور منطقه یورو در حال حاضر 10.7 درصد است که بالاتر از 10.1 درصد در بریتانیا است. تورم آمریکا در تابستان به بیش از 9 درصد رسید.
بانک مرکزی اروپا در حال افزایش نرخ بهره است زیرا نگران است که بازارهای کار فشرده منجر به مارپیچ قیمت دستمزدها شود. فدرال رزرو در ایالات متحده نیز چنین است. فشارهای صعودی بر تورم ناشی از همهگیری، تنگناهای زنجیره تامین که پس از همهگیری بود، و به دلیل شکست بانکهای مرکزی در اقدام سریع به اندازه کافی در ابتدای بروز مشکلات ایجاد میشود. کل اروپا در زمستان امسال با رکود اقتصادی مواجه است و به ویژه آلمان بهای سنگینی را برای وابستگی خود به گاز روسیه پرداخت کرده است.
در زمان رای گیری برگزیت انواع پیش بینی های وحشتناکی برای اقتصاد بریتانیا انجام شد: قیمت مسکن کاهش می یابد، بیکاری 500000 افزایش می یابد و اقتصاد در رکود فوری فرو می رود. هیچ کدام اتفاق نیفتاد. اقتصاد در حال سقوط است.
مارک کارنی، رئیس سابق بانک مرکزی انگلیس، دیدگاه ضعیفتری دارد. او استدلال کرده است که اقتصاد بریتانیا 90 درصد به اندازه اقتصاد آلمان قبل از برگزیت بوده اما تنها 70 درصد به اندازه اقتصاد امروز است.
پروفسور جاناتان پورتس، اقتصاددان در کینگز کالج لندن که طرفدار برگزیت نیست، این مقایسه را اینگونه توصیف کرده است. “مزخرف” زیرا شامل اندازه گیری ارزش اقتصادها با نرخ ارز رایج است. این روش معمولی نیست که اقتصاددانان برای ارزیابی عملکرد نسبی کشورها از آن استفاده می کنند، زیرا مقایسه ها به شدت تحت تأثیر حرکت ارزها است. به عنوان مثال، پوند تقریباً 10 درصد بالاتر از قیمتی است که اخیراً در برابر دلار آمریکا بود، اما این بدان معنا نیست که اقتصاد انگلیس در ماه گذشته تقریباً 10 درصد نسبت به اقتصاد آمریکا رشد کرده است.
مقاله اخیر Briefings for Britain، یک نهاد حامی برگزیت، دیدگاه متفاوتی را نسبت به کارنی ارائه می دهد. اشاره می کند که رشد تجمعی بریتانیا از سال 2016 کمی بیشتر از آلمان بوده است. تجارت با اتحادیه اروپا – علیرغم تشدید تشریفات اضافی که مشاغل کوچک با آن روبرو هستند – بهبود یافته است و بریتانیا همچنان به جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی بیشتر از هر کشور اروپایی دیگر ادامه می دهد.
البته، ممکن است این بحث مطرح شود که اگر تصمیم متفاوتی در 23 ژوئن 2016 اتخاذ میشد، بریتانیا هنوز سرمایهگذاری بیشتری داشت و حتی صادرات بیشتری داشت. جایی که زمانی “برگزیت اقتصاد را خراب می کند” بود، اکنون “اگر برگزیت نبود، اقتصاد بهتر عمل می کرد”.
مقاله توجیهی برای برگزیت (یک قطعه کار جامع، ارزش خواندن در هر طرف بحث را دارد) می گوید که این تحلیل های خلاف واقع ناقص هستند. این نتیجه گیری می کند: “خواندن دقیق شواهد نشان می دهد که در حالی که هنوز شواهد کمی وجود دارد که برگزیت کمک زیادی به اقتصاد بریتانیا می کند، شواهدی هم مبنی بر آسیب زیاد وجود ندارد.”
این درست است. آرماگدون وجود نداشته است. اقتصاد در حال انطباق است، حتی اگر این روند به دلیل بیماری همه گیر، جنگ و دوره کوتاه نخست وزیری لیز تراس دشوارتر شده باشد. اگر تأثیرات برگزیت اغراقآمیز بوده است، پس تأثیر همهگیری و قرنطینههای همراه آن کماهمیت میشوند، شاید به این دلیل که سرسختترین مخالفان برگزیت نیز خواهان قرنطینههای طولانیتر و سختگیرانهتر بودند.
پس از شش سال، بحث برگزیت همچنان همان چیزی است که همیشه بوده است: فرصتی برای نگاه کردن به یک اقتصاد با عملکرد ضعیف از منظری جدید و انجام کارها به گونه ای متفاوت. این که آیا این فرصت مغفول خواهد شد یا از دست خواهد رفت، باید دید، اما هیچ گوریلی در اتاق وجود ندارد، فقط یک موش با صدای جیر جیر بلند.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.