به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
اسیک روز پس از هجوم میکا ریچاردز به اتاق، با خندههای شدید، فوتبالیست سابق انگلیس جنبه متفاوتی از شخصیت خود نشان میدهد. غم و اندوه او پس از پایان زندگی حرفه ای او در حالی که فقط 31 سال داشت، محو شد و با پذیرش همراه شد. ریچاردز در مورد مصدومیتی که زندگی او را به عنوان یک فوتبالیست خراب کرد، می گوید: «الان به سختی می توانم به دلیل زانویم راه بروم، اما آن را تغییر نمی دهم. زمانی که او اولین بازی ملی خود را به عنوان جوان ترین مدافع تاریخ انگلیس در 18 سالگی انجام داد، با وعده های گیج کننده شروع شد، اما همانطور که ریچاردز اکنون اصرار دارد، “من همه چیز را فدای فوتبال خواهم کرد. می دانم که مسخره به نظر می رسد، و باید زانو را تعویض کنم، اما چیزی را تغییر نمی دهم. این نشان دهنده ارادت من به فوتبال است.»
ریچاردز، 34 ساله، لبخند می زند و دستانش را باز می کند، انگار که زندگی دوم خود را به عنوان یک کارشناس موفق در آغوش می گیرد. او میگوید: «همه میدانند که بدون فوتبال من هیچ چیز نبودم.
از چپل تاون در لیدز، او پسری بود که استعدادش به این معنی بود که در 17 سالگی، توسط عواملی که ناامید از به دست گرفتن کنترل حرفهاش بودند، او را به رستورانهای گران قیمت و کلوپهای استریپپیچ بردند. ریچاردز قبلاً در منچسترسیتی یک حس جوانی بود، وقتی پول باشگاه را متحول کرد، رختکن به یک سریال صابون تبدیل شد، با شخصیتهای قابل احتراق از جمله روبینیو، کریگ بلامی، ماریو بالوتلی، کارلوس توز، امانوئل آدبایور، یایا توره و سمیر نصری.
ریچاردز فصل فوقالعادهای داشت که سیتی اولین قهرمانی خود در لیگ برتر را در سال 2012 به دست آورد. اما در آخرین بازی دراماتیک، زمانی که گل دقیقه 94 سرخیو آگوئرو آنها را قهرمان کرد، او روی نیمکت بود و بهترین روزهایش پشت سر او بود. روزهای مرگ ریچاردز به عنوان یک فوتبالیست در استون ویلا بود، جایی که تلاش های بی رمق برای بازگرداندن زانوی آسیب دیده اش او را به شدت افسرده کرد.
او از آن زمان به عنوان یک ستاره رسانه ای زندگی جدیدی را کشف کرده است، ستاره ای که آنقدر سرگرم کننده است که حتی روی کین هم نمی تواند لبخندی بر لبانش نزند، زیرا عشق سورئال آنها ادامه دارد. او میگوید: «این روزها چیزی جز عشق در شبکههای اجتماعی دریافت نمیکنم، و دلیلش این است که نقش قربانی را بازی نمیکنم. من مثل یک مرد معمولی، در میخانه، در حال تماشای فوتبال با دوستان هستم. مردم با آن ارتباط دارند.»
ریچاردز همچنین یک نویسنده است، زیرا با کمک روری اسمیت، او در شرف انتشار کتابی بسیار خواندنی است که ما را عمیقاً در زندگی پنهان عجیب و غریب و غالباً پنهان یک فوتبالیست لیگ برتری می برد. شهرت او به قدری آشکار است که در خارج از هتل لندن که در آن با هم ملاقات می کنیم، ریچاردز مورد استقبال مردمی قرار می گیرد که به نظر می رسد او را دوست صمیمی می دانند. فراموش نکنید که من مسابقه روز را انجام می دهم که سه میلیون نفر آن را می بینند [viewers] یک هفته، و Super Sunday on Sky، که یک میلیون و نیم تا دو میلیون است. من در آمریکا CBS، پادکست، رادیو و تبلیغات در اسکای کار می کنم.
با این حال، امتیازات شهرت نمیتواند واقعیت سیاهپوست بودن را در بریتانیا ملایم کند. او با آرامش نشان می دهد که وقتی به خانه اش به چپل تاون می رود، اغلب توسط پلیس کشیده می شود. «الان هنوز هم متوقف می شوم. وقتی مرا می بینند چنین می گویند: “اوه…!” آنها آشکارا خجالت می کشند و می گویند: “من دوست دارم شما را در تلویزیون ببینم.” من می گویم: “نه، چرا مرا می کشی؟” آنها واقعاً نمی توانند پاسخ دهند، بنابراین چیزی مانند این می گویند: “ماشین شما بدون بیمه می آید.” من می گویم: “این خنده دار است زیرا من اسناد را در اینجا دارم و مشخصاً ماشین من است.” وقتی دروغ می گویند دوست ندارم. روراست باش.'”
تصور اینکه با ریچاردز بدون حائل سلبریتی چگونه رفتار می شود ناراحت کننده است. “دقیقا. به محض اینکه پنجره را پایین می آورم، نگاه در چشمانشان نشان می دهد که این همه غرق شدن در داخل است.» آیا او در مورد آزار و اذیت نژادی به آنها مشکل می دهد؟ “این بستگی دارد که افسر چگونه باشد. اگر آنها جدید هستند و روایتی در مورد Chapeltown به آنها داده شده است، به آنها اجازه استراحت بدهید. اگر قدیمی است که سعی می کند بد باشد، مطمئن می شوم که آنها احساس بدی دارند. اما میخواهم مردم مرا از دید مثبت ببینند تا بتوانند بگویند: «در واقع، این روایت سیاهپوستان پرخاشگر اشتباه است. میکا اهل منطقه سختی است و همیشه خوشحال است.’ آره، میتونم عمیق بشم من یک مستند در مورد نژادپرستی ساختم که جوایزی دریافت کرد. اما وقتی بیش از حد به آن سمت بروید، می تواند علیه شما کار کند. میخواهم به مردم نشان دهم که میتوانید شاد باشید و اهل چپلتاون باشید.»
ظهور شگفت انگیز ریچاردز در دوران نوجوانی به این معنی بود که او “به این دنیا پرتاب شد که در آن دیوانگی مطلق است و همه با شما مانند یک سوپراستار رفتار می کنند”. وقتی میگویم در این سن کم، عجیب بود که یک مامور میانسال او را به یک باشگاه استریپبافی میبرد. “این غمگین است، اینطور نیست؟ اگر الان این کار را می کردی می توانستی به زندان بروی. پول نداشتیم اما حالم خوب بود. سپس یک نفر یک هفته با یک فراری، یک هفته دیگر یک پورشه می آید و برای شما چکمه می خرد و شما را برای یک غذای شیک می برد. تو فقط باهاش کنار بیای.»
او خوش شانس بود که پدرش قوی بود و او را از گرفتار شدن به دام بی وجدان ترین ماموران باز داشت. اما برای ریچاردز، «کلمه «عامل» مرا تحریک میکند. عوامل خوبی وجود دارد، اما تجربیات من آسیب زا بود.”
ریچاردز دیدگاه خود را از دست داد و «از 500 پوند به 50 دلار در هفته در 18 ماه رسید. شما فقط یک بچه هستید و ناگهان یک نظافتچی دارید، یک خانه با استخر به قیمت 3 میلیون پوند می خرید. من در 19 سالگی یک استون مارتین رانندگی می کردم، اما من فقط یک انسان هستم و هر کسی در موقعیت من احتمالاً همین کار را می کرد. من و جیمز میلنر هر دو فراری را در یک روز خریدیم. پشت هم پارک کردیم اما فقط مال من در روزنامه بود. حس مسخره ای داشت.»
کتاب او نشان می دهد که ورود بازیکنان جوان به تیم های لیگ برتر چقدر دشوار است. او در مورد برخی از متخصصان ارشد می گوید: «راستش، آنها وحشتناک هستند. این مانند قلدری مرزی است – این چقدر بد است. من بازیکنان قدیمی بزرگی مثل ریچارد دان داشتم که در هر بازی مرا راهنمایی می کردند، اما من تنها بازیکن سیتی در تیم انگلیس بودم و برخی آن را دوست نداشتند.
ریچاردز زیر نظر روبرتو مانچینی در سیتی پیشرفت کرد، اما «وقتی از این نوجوان فوق ستاره به اندازه کافی برای انگلیس خوب نبودم، خیلی سخت شد. شک به خود وارد شد.» فابیو کاپلو بهعنوان سرمربی تیم ملی انگلیس، «سختترین مرد جهان»، «وحشتناک» و «به خدا صادق، یک احمق» بود.
ریچاردز حکایتهای آشوبآمیزی درباره تعامل پرفراز و نشیب مانچینی با بالوتلی، توز و نصری میگوید. اما، با یادآوری بازی لیگ قهرمانان اروپا در سال 2011 مقابل بایرن مونیخ، زمانی که توز دستور مانچینی را برای ورود به بازی به عنوان بازیکن جانشین رد کرد، ریچاردز در مورد ناامنی دردناک خودش جالب تر است. ریچاردز آرزو می کرد که ای کاش مجبور نمی شد بازی ای را انجام دهد که در نهایت توسط فرانک ریبری تحت فشار قرار می گرفت.
او در مورد بایرن می گوید: «این یک سطح متفاوت بود. «ریبری و [Arjen] روبن روی بال ها، با [David] آلابا و فیلیپ لام در تمام بازی 10 بار توپ را لمس کردم و هشت بار تکل بود. وقتی 18 ساله بودم مقابل روبن بازی کرده بودم [for England] و از او بهتر شده بود. اما در دوران مانچینی من کمی سنگین تر بودم و نه آنقدر تیز. من خیلی بیشتر به بازی فکر میکردم اما احساس میکردم از عمق خودم خارج شدهام. مغزم آنجا بود اما بدنم به من اجازه این کار را نمی داد. بایرن یک ثانیه هم بهت نداد. سرعت بازی خیلی سریع بود و این یکی از بدترین بازی های من با پیراهن سیتی بود.”
ریچاردز وقتی به یاد می آورد که مانوئل پلگرینی چند سال بعد او را در نیوکمپ مقابل بارسلونا کنار گذاشت، لبخند می زند. من کاملاً وزوز می کردم. خدا را شکر. مثل زمانی که بیل در اینتر مقابل مایکون بازی کرد[nazionale]. یکی از بهترین مدافعان راستی که تا به حال دیده اید و بیل او را خراب می کند. [Maicon] تبدیل به مایه خنده شد و به کار او پایان داد. من نمی خواستم مقابل بازی کنم [Lionel] مسی و از او بخواهند که من را شکست دهد و 4 گل بزند.”
آیا ریچاردز هرگز با مسی روبرو شد؟ «نه، خدا را شکر به خاطر آن [he laughs]. به طور جدی. من در مقابل همه چیز را درست انجام دادم [Cristiano] رونالدو اما مسی حیوان دیگری بود. بنابراین وقتی پلگرینی به من گفت که بازی نمی کنم، واقعا خوشحال شدم. فوتبال بینالمللی کندتر است و شما میتوانید خود را تطبیق دهید. اما لیگ قهرمانان اروپا تکنیک بهتری دارد، سریعتر است و همه از نظر تاکتیکی آگاهتر هستند. جمعیت در حال پریدن هستند و آن زمان برای ما به عنوان من سیتی تازگی داشت. مثل خرگوش در چراغ جلو بود.»
سیتی اکنون بهترین تیم اروپا به نظر می رسد – حتی اگر هنوز لیگ قهرمانان را نبرده باشد. اگر ریچاردز می توانست در ابتدای کار خود به جای کوین کیگان یا استوارت پیرس برای پپ گواردیولا بازی کند چقدر سود می برد؟ در 18 سالگی مصاحبه میکردم و میگفتم: فکر نمیکنم کسی بهتر از من باشد. اینقدر اعتماد به نفس داشتم. اگر زیر نظر پپ بازی میکردم، آنجا بودم. اما فراموش نکنید که من از 17 تا 24 پنج بار زانو را عمل کردم.
از سال 2015 تا 2019، ریچاردز در 4 سال گذشته خود به عنوان فوتبالیست، 31 بازی برای استون ویلا انجام داد. آنها «زمانهای وحشتناک و بیرحمانهای بودند. من دکتر را در موقعیت بدی قرار دادم زیرا توصیه کرد که این همه مایع را به دفعات از زانویم تخلیه نکنم. اما می خواستم خیلی بد بازی کنم. یک روز او 60 میلی لیتر در زانو من مصرف کرد، اما باز هم مجبور شد یک هفته بعد برگردد. من قطعا افسرده بودم. شما فکر می کنید: “چطور می توانم چنین پول خوبی به دست بیاورم و افسرده باشم؟” اما حتی فوتبالیست ها هم می توانند مبارزه کنند. فقط یک دوست بود که می توانستم با او صحبت کنم و او گفت: “تو می توانی بر این مشکل غلبه کنی. این شما را قوی تر می کند. از آن زمان من به زندگی متفاوت نگاه کردم. من سخت کار می کنم و نیت من خالص است.»
ریچاردز در ابتدا تمایلی به انجام کارهای رسانهای نداشت و حتی زمانی که فرصتهای تلویزیونی فراهم شد، اغلب بهعنوان ذینفع تبعیض مثبت کنار گذاشته میشد. “این سخت بود زیرا تعداد زیادی از مردم پیام می دادند: “ما می دانیم که چرا شما این کنسرت را دریافت کرده اید.” اما من قبل از هر اتفاقی در رادیو بی بی سی کار می کردم. تصور کنید که وارد شبکه های اجتماعی می شوید و فقط برای ترساندن به شخصی پیام خصوصی می فرستید. برخی از آنها همین افراد اکنون می گویند: “اوه، تو بهترین کارشناس بیرونی هستی.” چی؟
من فقط به زمان نیاز دارم تا رشد کنم. جیمی کاراگر، گری نویل، جیمی ردنپ، روی کین 10 تا 15 سال است که این کار را انجام می دهند. اولین مصاحبه گری با مانچینی را به یاد می آورم و کت و شلوارش وحشتناک است، موهایش همه جا پر شده است، او عصبی است. گری اکنون یکی از بهترین کارشناسان کشور است. همه ما به زمان نیاز داریم. اگر کارم را به خوبی انجام نمی دادم هنوز در اسکای یا بی بی سی نبودم. مردم اکنون این را میفهمند، اما در آن زمان نمیتوانستند.»
هاله ترسناک کین زمانی ناپدید شد که در طول قرنطینه، ریچاردز مرد سختگیر را دید که رژگونه خود را اعمال می کند. ریچاردز می خندد: «عالی بود. روی یک الماس مطلق است. در ابتدا او به نظر می رسد که سرگردان است، اما او شیرین ترین و فروتن ترین فردی است که تا به حال ملاقات کرده اید. فقط عصبانی نشو او بسیار پرشور است و عاشق بازی است. او نمی تواند بازی را رها کند.»
ریچاردز نیز همچنان درگیر فوتبال است. من هر کاری را که انجام می دهم دوست دارم. اما برنامه من بیش از حد شلوغ است و من پسری دارم که پنج ساله است و من شروع به حسرت بخش های کلیدی زندگی او کرده ام. این تنها چیزی است که من نگران آن هستم. اما فوتبال همیشه اشتیاق من خواهد بود.”
بازی نوشته میکا ریچاردز توسط هارپر کالینز منتشر شده است
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.