به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
اسپارک hevchenko در مرکز کیف یک باغ عمومی آرام است، جایی که درختان در برابر آسمان آبی و پاییزی شهر طلایی می شوند. مجسمه ای از تاراس شوچنکو، شاعر ملی اوکراین که در قرن نوزدهم توسط روس ها به دلیل نوشتن به زبان اوکراینی مورد آزار و اذیت روس ها قرار گرفت، بر پارک نظارت دارد.
اما روز دوشنبه با اصابت یک سری موشک به مرکز شهر، این حس آرامش به شدت از بین رفت. جنگ به شهری بازگشته بود، برای چندین ماه، شهری عمدتاً آرام – اگر مضطرب بود.
حدود ساعت 8:15 صبح به وقت محلی (0615 BST)، در ساعت شلوغی، یک تقاطع جاده اصلی در کنار پارک، نزدیک کتابخانه علمی دانشگاه ملی تاراس شوچنکو، مورد اصابت قرار گرفت. انفجار راکت سه خودرو را منهدم کرد و تعدادی از سرنشینان آن کشته شدند. تصاویر بلافاصله پس از آن خودروهای در حال سوختن و کمک های اولیه را در حال مداوای مجروحان نشان می دهد.
موشک دیگری به زمین بازی کودکان پارک شوچنکو اصابت کرد، سنگفرش ها را شخم زد، وسایل بازی را خم کرد و درخت مجاور را شکست. موشکهای بیشتری در نزدیکی ایستگاه اصلی قطار، نزدیک نیروگاه ترویشچینا در ساحل چپ دنیپر، و در یک پل عابر پیاده روی رودخانه سقوط کردند.
ویکتوریا آملینا، رماننویس، که از آغاز تهاجم روسیه در سال 2022 نیز محقق جنایات جنگی بوده است، در مرکز شهر بود که موشکها بهتازگی وارد قطار خواب Lviv-Kiev شده بودند.
او در صف انتظار تاکسی، صدای حداقل دو انفجار را شنید. هنگامی که او با تاکسی به خانه رفت، “ابرهای سیاه و آوار” را در نزدیکی پل “کلیچکو” دید که به نام شهردار کیف نامگذاری شده است. پل عابر پیاده و دوچرخهسواران با کف شیشهای، که بر روی رودخانه دنیپر قرار دارد، در سال ۲۰۱۹ افتتاح شد و اغلب مملو از سانترها و گردشگران است.
او گفت: «این یک هدف استراتژیک نیست. “اگر آنها به این پل برخورد کنند، انتقام عجیبی برای پل کریمه است – این پلی است که گردشگران در آن راه می روند.”
مسیر بعدی او را از تقاطع جاده در پارک شوچنکو که دقایقی قبل تصادف کرده بود گذشت. او گفت: «به نظر می رسید که آنها یا می خواستند دانشگاه یا مجسمه تاراس شوچنکو را بزنند. متأسفانه آنها به ماشینها برخورد کردند: من آتشسوزی و ماشینها را دیدم که در آتش میسوختند.»
سپس به طرف دیگر پارک رفت و تاکسی خود را متوقف کرد تا بتواند از صحنه فیلمبرداری کند. او گفت: “من یک سوراخ بزرگ و شعله های آتش را در داخل، درست در کنار زمین بازی کودکان دیدم.”
او افزود: “این مرکز پایتخت ماست و این پارکی است که من دوستش دارم.” “این دلیلی است که من به کیف نقل مکان کردم – بسیار پر جنب و جوش است.”
آملینا گفت که حمله به زمین بازی در مجاورت موزه خاننکو بود که شامل نقاشی های بوچر، روبنس و بلینی و آثار باستانی ایرانی و چینی است.
اما چند ثانیه از بیمارستان کودکان فاصله دارد.
دیمیترو اولیزکو و دختر هشت ساله اش، کامیلا، در حال بازدید از بیمارستان بالینی کودکان شماره 6 بودند که موشک ها اصابت کردند.
او گفت: “والدین آنجا به من گفتند که همه بچه های بیمارستان برای بازی به اینجا می آیند.” اگر دو ساعت بعد این اتفاق می افتاد، زمین بازی پر از بچه بود.»
چند کیلومتر دورتر، ایرینا گورلاچ، که برای یک سازمان غیردولتی در بخش آموزش کار می کند، با انفجار جداگانه ای در نزدیکی ایستگاه قطار، نه چندان دور از آپارتمانش، بیدار شد. در اواسط صبح، او پس از اینکه تصمیم گرفت به نزدیکترین پناهگاه، ایستگاه متروی محلی خود نرسد، در حمام خود – امن ترین قسمت آپارتمانش – در حال نوشیدن قهوه و تلاش برای کار بود.
او با اشاره به روز اول جنگ، زمانی که راکت ها به کیف نیز اصابت کرد، گفت: «به نوعی در 24 فوریه هم همین طور است. “و با این حال برای ما اولین بار نیست، بنابراین کاملاً یکسان نیست.”
همچنین ماریا گلازونوا که در آرشیو فیلم مرکز دوژنکو کار میکند، در نزدیکی انفجارهای نزدیک ایستگاه قطار، که به یک مرکز تجاری برخورد کرد، قرار داشت. او گفت که از یک تابستان «بسیار معمولی» با «پیشنمایش فیلم، کنسرت و غیره» لذت برده است – هرچند که مقررات منع رفت و آمد در شهر «دوباره ما را نوجوان کرده بود – حدود ساعت 11 شب به خانه میآمدیم».
با این حال، اواسط صبح روز دوشنبه، او مشغول شارژ کردن همه دستگاهها و پاوربانکهایش و پر کردن بطریهای آب بود. ما واقعاً عصبانی هستیم زیرا دانشگاه شوچنکو اکنون پنجرههایش شکسته است، همانطور که برای موزه وجود دارد. بین آنها، زمین بازی کودکان ویران شده است – جایی که دوستان من در کودکی بازی می کردند. خیلی بد است اما ما فقط احساس عصبانیت می کنیم. چون منطقی نیست هنوز دوستان در مورد پل کیف شوخی می کنند – به نظر می رسد پایدارتر از پل کریمه است.
او در حال برنامه ریزی برای یک سری از فیلم های کوتاه بود که قرار بود روز بعد برگزار شود. او گفت: «اگر لازم باشد، ما فقط آنها را به یک سینمای شریک منتقل خواهیم کرد که سالنی در زیر زمین دارد. نمایش باید ادامه پیدا کند.”
به همان اندازه که شواهد تخریب خارقالعاده بود، سرعت بازگشت کیف به زندگی عادی پس از حمله بود. در زمان ناهار، و در فاصله 200 متری از اعتصاب دانشگاه، پسری با اسکیت برد خود روی ستون مجسمه ای که در کیسه شن در بیرون خانه اپرا قرار داشت، حقه بازی می کرد. مغازهها و رستورانها دوباره باز میشدند، مردم سگهایشان را در پارک میرفتند.
مردم کیف که هفتهها از حمله روسیه در آغاز جنگ جان سالم به در بردند، به نظر میرسیدند که تا حد زیادی از حمله اخیر بیتفاوت به نظر میرسیدند، در ایستگاههای مترو که در آن پوشش داده بودند، آهنگ میخواندند، در حالی که کارگران کافهها نوشیدنی میدادند.
اولکسی استریاپکو، که برای یک شرکت فناوری اطلاعات کار می کند، اخیراً از خارکف به کیف نقل مکان کرد، زیرا به نظر پناهگاهی امن در برابر حمله موشکی بود. او گفت: «من دو ماه آرام و بدون انفجار یا مرگ در کیف زندگی کردم. من تازه شروع کرده بودم به زندگی دوباره عادت کردم و سعی کردم برای آینده برنامه ریزی کنم. اما روسیه دوباره همه چیز را نابود می کند، می کشد، دزدی می کند، بدون استثنا هر اوکراینی را به وحشت می اندازد. با این وجود، وی افزود: «امروز این درک به من رسید که دیگر مانند ابتدای جنگ احساس ترس نمی کنم. من می دانم در یک موقعیت خطرناک چه باید بکنم و چگونه رفتار کنم.»
تتیانا کونونیر که در همان نزدیکی زندگی میکند، نظارهگر پاکسازی پارک شوچنکو بود که در اوایل بعدازظهر دوشنبه در جریان بود. او گفت: “این وحشتناک است.” “من نمی دانم چه بگویم. چه کسی می تواند بداند پوتین به چه فکر می کند. حتی نمی توانم بگویم او مریض است یا می خواهد ما را بترساند یا نه.
من نمی دانم چه چیزی در سر او است، چه چیزی در قلب او … این فقط ما را بیشتر متحد می کند. او هرگز ما را شکست نخواهد داد. او هرگز ما را به زانو در نخواهد آورد.»
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.