دفتر خاطرات خرسون: «ماکیان همه باید ذبح می شدند. حالا شهر بوی سوپ مرغ می دهد’ | اوکراین

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،

افیا 12 روز است که شهر خرسون اوکراین تحت اشغال روسیه است. در اعزام دوم خود برای نظاره گردو خبرنگار زن که از هویت آنها محافظت می کنیم، چگونگی افزایش تنش و ترس را توصیف می کنند.

دوشنبه 7 اسفند

وقتی در یک فضای محدود محبوس می شوید، که در بهترین حالت با محله شما اندازه گیری می شود، درک شما از زمان به طور قابل توجهی تغییر می کند. ما تاریخ یا روز هفته را مشخص نمی کنیم. برای ما امروز دوازدهمین روز جنگ است. ظهر برای تولد پسرم مهمونا جمع شدن. آنها ارائه کردند: نیم کیلوگرم آرد، یک دوجین تخم مرغ، یک شیشه لوبیا در سس گوجه فرنگی … همه این “غنائم” در صف های طولانی به دست آمد. فروشگاه ها برای جلوگیری از سرقت تمام سهام خود را می فروشند.

در حومه شهر، در یکی از بزرگترین مزارع مرغداری در اوکراین، مرغ ها باید ذبح می شدند. اشغالگران اجازه ندادند خودروهای دارای خوراک به آنجا بروند. شهر بوی سوپ مرغ می داد. دوتا جوجه گرفتیم در پر. ما هم سوپ خواهیم داشت!

منع رفت و آمد از ساعت 8 شب شروع می شود. صدای بمباران بیرون از پنجره. ما برای پیروزی می نوشیم. مهمانان در حال رفتن هستند.

سه شنبه 8 اسفند

ساعت 4 صبح آنها به شدت گلوله باران کردند که گربه ما زیر تخت پنهان شد و تا چند ساعت بیرون نیامد. اینترنت به صفر رسید، اما هنوز ارتباطات سیار وجود دارد. حتی در این زمان، از ما خواسته می شود که دوستدار محیط زیست باشیم – زباله ها را مرتب کنیم تا کار خدمات تسهیل شود.

8 مارس روز جهانی زن است. برخی معتقدند که “تعطیلات شوروی” باید لغو شود. مردم در میان این وحشت فقط به چیزی شاد نیاز دارند، ما نمی توانیم آنها را سرزنش کنیم.

این مرکز پزشکی خصوصی می گوید که اکنون بیماران را به صورت رایگان می پذیرد. با این حال، یک مشکل بزرگ در مورد مواد مخدر وجود دارد. داروخانه ها تقریبا خالی است. یکی از همکاران مادری مبتلا به سرطان خون دارد. او در ناامیدی است.

ساکنان خرسون اکنون دو نوع سرگرمی دارند – ایستادن در صف یا رفتن به یک تجمع. تجمعات روزانه برگزار می شود. آن‌ها طوری به آنجا می‌روند که انگار می‌خواهند سر کار بیایند و به مهاجمان با جزئیات می‌گویند که چگونه در سرزمین بیگانه خواهند مرد. سربازان مانند سنگ هستند و از اطراف محافظت می کنند. برای آنها گلهای تشییع جنازه آورده شد – دو گل میخک با یک نوار عزا. هر رالی با سرود اوکراین به پایان می رسد.

پس از چهار ساعت ایستادن در صف، موفق به خرید آرد، کره و کنسرو با قیمت های معمولی می شویم. در یک مغازه بابانوئل های شکلاتی وجود دارد. تا جایی که می توانستیم به دست آوردیم. سه بچه در خانواده هستند که با آنها خوشحال خواهند شد.

خواهرزاده و شوهرش در این روزها برای اولین بار بچه ها را به گردش بردند. به دیدار ما آمدند. پدرشان می گوید بچه ها همه چیز را می فهمند. بچه ها با زمزمه می گویند جنگ. و نمی خندند، سوال نمی پرسند، از بابانوئل های شکلاتی خوشحال نمی شوند. مامان آنها را محکم در آغوش می گیرد.

چهارشنبه 9 اسفند

برف می بارد. هوا خیلی شدیدتر شده است. ما نیز از عواقبی که هر روز از شرکت در تظاهرات می بینیم آگاه تر می شویم. بوی واضحی از خطر در هوا است.

گارد روسی وارد شهر می شود. این نوعی پلیس نظامی است که «نظم جدید» را برقرار می کند. ما شاهد حرکت ستون بزرگ آنها در امتداد خیابان اصلی هستیم – وسایل نقلیه خاکستری با افرادی با لباس های سیاه.

زمزمه هایی مبنی بر انجام تصفیه های سیاسی وجود دارد و لیست هایی از فعالان و خبرنگاران تهیه شده است. آنها می خواهند سر جنبش اعتراضی را بریده و مردم را بترسانند.

رسانه ها این خبر را منتشر می کنند که 400 غیرنظامی در منطقه بازداشت شده اند. هیچ تاییدی وجود ندارد، اما واقعا ترسناک است. ما غرق در جعل و اطلاعات غلط هستیم.

“چت های مخفی” کسانی که برای دشمن کار می کنند در رسانه های اجتماعی منتشر می شود: “ما به اطلاعات به روز در مورد ملی گرایان محلی که بسیار فعال هستند نیاز داریم. اول از همه، سازمان دهندگان تجمعات، سپس ما بقیه را می گیریم. همه اینها بخشی از استراتژی فشار است.

ما هنوز راهرو سبز باز نکرده ایم. تقریباً غیرممکن است که پول نقد از دستگاه های خودپرداز دریافت کنید، که به ندرت دوباره پر می شوند. بد است زیرا فروشگاه های کمتری اجازه پرداخت کارت برای کالاها را می دهند. تنش در حال افزایش است.

پنجشنبه 10 اسفند

صبح دوباره به جلسه می رویم. دوستان به شوخی می گویند ما داریم معتاد اعتراض می شویم. ما ماشین تشییع جنازه را می بینیم که به سمت جبهه های جنگ حرکت می کند و اجساد را جمع آوری می کند.

سرایداران خیابان ها را جارو می کنند. سیب زمینی و چغندر به فروشگاه آورده شده است، به این معنی که زنان خانه دار می توانند گل گاوزبان اوکراینی را بپزند. مادربزرگ و نوه با نان تازه به کبوترها غذا می دهند.

مقامات شهرداری قول می دهند که پنجره های ساختمان هایی را که توسط مهاجمان تیراندازی شده است، بازسازی کنند.

وقتی به خانه می رویم، ستونی از وسایل نقلیه روسی را می بینیم که حرف Z را روی بدنه کثیفشان نشان می دهد. آنها آرام آرام در خیابان اصلی شهر ما می خزند. رهگذران با نفرت نگاه می کنند.

تلویزیون کار نمی کند – کابل قطع شده است. اینترنت ضعیفه الان تقریبا هیچ فیلمی دیده نمی شود، کتاب خوانده نمی شود. واقعیت ترسناک تر و غیرقابل پیش بینی است. اما ما همچنان امیدواریم.

جمعه 11 اسفند

دیشب برای اولین بار گلوله باران نشد. برف شهر را می پوشاند و آثار جنگ را محو می کند. به ما استراحت داده می شود.

یکی از همکاران یک نشریه ملی از ما دعوت می کند تا جمع آوری داده ها را در مورد ساکنان کشته شده خرسون آغاز کنیم. این یک ابتکار عالی است. همچنین به ما کمک می کند تا در یک فرم حرفه ای خوب باقی بمانیم.

لیست داروخانه ها و مغازه های فعال در کانال های تلگرام ظاهر شده است. مشاوره تلفنی کلینیک دامپزشکی شهرستان. طولانی ترین صف ها در فروشگاه های حیوانات خانگی است. شبکه های برق در حومه شهر در حال بازسازی هستند. گلوله منفجر نشده ای که به خانه سالمندان اصابت کرده بود خنثی شد. یک ژنراتور و بخاری به آنجا ارسال می شود.

عشق زیادی در اطراف وجود دارد. مردم در خیابان ها در آغوش می گیرند، همدیگر را صدا می کنند، لوازم خود را تقسیم می کنند.

کمی عاشقانه واقعی در بیمارستان منطقه ای Kherson کارورزان جوان ازدواج کردند.

شنبه 12 اسفند

شانزدهمین روز جنگ. خودروهای نظامی در خیابان های خرسون روز به روز بیشتر می شود. دیشب نزدیک خانه ما حرکت کردند: قلبم مدتی ایستاد – روزهای اول جنگ سعی کردند وارد شوند و حیاط ما را بررسی کردند.

شنیدیم که سربازان روسی وارد یک ساختمان بلندمرتبه شده اند و درب آپارتمان ها را زده اند. بهتر است باز نکنید – آنها فوراً وارد خانه می شوند. ظاهراً هتل های کافی برای این “مهمانان” وجود ندارد.

دو قفل اضافی روی درمان گذاشتیم. دقیقا ساعت 19 درهای آهنی تا صبح بسته است. در این بین بچه ها در حیاط مشغول بازی هستند.

شکار غذا ادامه دارد. دیروز شش کتلت یخ زده خریدم. در خاکریز دنیپر، ماهیگیران در حال صید ماهی هستند. در اینجا می توانید کپور صلیبی، ماهی را خریداری کنید. اما نسبتاً گران است.

یک خبرنگار از طریق تلفن تهدید شد. او بیش از حد در فیس بوک فعال بود. به نظر می رسد ما تحت نظارت هستیم و باید به دقت فعالیت های خود را در رسانه های اجتماعی کنترل کنیم. دوباره اطلاعاتی در مورد فعالان ربوده شده در یک روستای همسایه وجود داشت.

حدود 10 نفر در این شهر بازداشت شدند. فعالان به یکدیگر هشدار می دهند که محل زندگی خود را تغییر دهند تا از آدم ربایی جلوگیری کنند.

ما نمادی از مقاومت فرهنگی در Kherson را انتخاب کردیم – کبوتر پولینا رایکو، یک هنرمند محلی (اکنون مرده). خانه او که کاملاً توسط او نقاشی شده است، در نزدیکی خرسون است. با وجود گلوله باران، هنوز امن است.

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

منبع

درباره ی aban_admin

مطلب پیشنهادی

PC سابق Met می گوید که در مورد فلش قاب وین کوزنز اشتباه کرده است | وین کوزنز

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ، افسر سابق پلیس مت که …