به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
تیوای مردان کچل با خیره گیجه. دو مربی که با دیدگاه کرویفی از فوتبال متحد شده اند و تلاش می کنند آن را در سرزمینی بیگانه تحمیل کنند. اما با نزدیک شدن به دربی یکشنبه منچستر، به نظر نمی رسد که پپ گواردیولا و اریک تن هاگ آنقدر اشتراک داشته باشند.
ستاره ده هاگ در حال طلوع است. پس از موفقیتهای او در آژاکس، تنها اکنون ایدههای او به عموم مردم جهانی رسیده و در بالاترین سطح آزمایش میشوند. گواردیولا استاد قدیمی است و 10 قهرمانی در پنج لیگ بزرگ به نام خود دارد. فلسفه او نه تنها شناخته شده است، بلکه بازی مدرن را در سطح نخبگان شکل داده است. به نظر نمی رسد قریب الوقوع باشد، اما با توجه به شدت و ثبات موفقیت او، زمزمه هایی در مورد احتمال بازنشستگی او شنیده می شود.
با این حال تن هاگ تقریباً یک سال از گواردیولا بزرگتر است، جزئیاتی که با توجه به وضعیت آنها و نوع نگاه فوتبال به آنها تقریبا غیرقابل قبول به نظر می رسد. این نشان میدهد که گواردیولا چقدر جوان بود که انقلابی در بازی ایجاد کرد و همچنین میزان وظیفهای که تن هاگ با آن روبرو بود. این غیرواقعی نیست که بگوییم اگر او واقعاً در منچستریونایتد موفق باشد، این می تواند آخرین کار مهم او در فوتبال باشد.
شرایط آنها در منچستر به سختی می تواند متفاوت از این باشد. پس از ورود در سال 2016، گواردیولا وارد باشگاهی شد که عملاً مطابق با مشخصات او ساخته شده بود و مسیر او توسط دو مدیر باشگاه سابقش، بارسلونا، هموار شد. در شش سال حضور در اتحاد، او توانست تیمی را برای بازی کردن فوتبال دقیق خود بسازد، به حدی که وقتی در چند هفته اول حضورش متوجه شد که جو هارت به اندازه کافی در توپ زدن خوب نیست. همانطور که او نیاز داشت عمل کند، او در کنار زدن شماره 1 انگلیس برای آوردن کلودیو براوو مورد حمایت قرار گرفت.
در مقابل، تن هاگ وارد هرج و مرج شد که توسط 22 طرح به سرعت رها شده بود. اگر ایده کلی رالف رانگنیک جایگزین اوله گونار سولسشر در فصل قبل گامی به سوی واقعیت به نظر می رسید، موارد عملی تنها بر سردرگمی افزودند. آیا او مربی، مدیر ورزشی یا مشاور بود؟ یک باشگاه چند لایه مدیریت ورزشی واقعی می تواند داشته باشد؟ و کریستیانو رونالدو در آنجا چه می کرد؟
ده هاگ دو بازی طول کشید تا متوجه شود که فلسفه آژاکس او، حداقل به طور موقت، کنار گذاشته شده است. دروازه بان داوید دخیا نمی تواند از عقب پاس بدهد و در پشت خط بالا ناراحت است، همانطور که در شکست 4-0 در برنتفورد به طرز وحشیانه ای نشان داده شد. تیم معمولاً از سبک پرس و مالکیت استفاده نمی کند. فصل گذشته، آژاکس به طور میانگین 66.6 درصد مالکیت توپ را در Eredivisie داشت. در این فصل، یونایتد در دو بازی ابتدایی خود در لیگ برتر برتری داشت و هر دو را از دست داد. چهار برد بعد از آن شامل یک بازی بود، در ساوتهمپتون، که در آن مالکیت توپ تقریباً برابر بود و در سه بازی که یونایتد حدود یک سوم توپ را در اختیار داشت.
تن هاگ مجبور است خود را به عنوان یک مربی ضدحمله دوباره ابداع کند تا به چیزی شبیه به رویکردی که سولسشیر ترجیح می دهد بازگردد. اما پس از آن مشکل رونالدو وجود دارد که دیگر سرعت بازی در یک تیم ضد حمله را ندارد اما به همان اندازه هرگز تمایلی به فشار دادن به روشی خالص تر تن هاگ نداشته است.
یونایتد یک تیم ساخته و پرداخته است که از قسمتهای مختلف پر شده است و اصلاح آن ممکن است سالها طول بکشد، که نیاز به یک تعادل تقریبا غیرممکن برای حفظ یک تیم کارآمد دارد و در عین حال به سمت چشمانداز مربی حرکت میکند – همیشه با فرض اینکه او همان مربی است. که ایده ها و شخصیتی برای بازگشت باشگاه به اوج دارد و به او اعتماد می شود.
او مطمئناً قابل اعتماد به نظر می رسد. هنوز زود است و پتانسیل مالکیت یونایتد برای تغییر مسیر بدون اخطار یا منطق را نباید نادیده گرفت، اما مجموع هزینه نقل و انتقالات 229 میلیون پوندی در آخرین پنجره – بیش از هر مربی دیگری که تا به حال در یک پنجره خرج کرده است. دو برابر بودجه مورد انتظار در ماه مه – هم نشان دهنده ایمان به تن هاگ و هم به رسمیت شناختن مقیاس وظیفه او است.
یونایتد مسئول سه مورد از 12 بالاترین هزینه پرداخت شده در تابستان بود. آنتونی و لیساندرو مارتینز که به ترتیب با 85.5 و 51.6 میلیون پوند از آژاکس خریداری شدند، بازیکنانی هستند که تن هاگ فصل گذشته با آنها کار کرده و با سبک بازی مورد علاقه او مطابقت دارند. اما این خرید 63.6 میلیون پوندی کاسمیرو است که مشکلات یونایتد را در بر می گیرد.
با وجود تمام استعدادهایش، موفقیت کازمیرو در ژرفای موقعیتی قرار گرفته است که فشار خاصی نداشت. اگر تن هاگ یک یازده رویایی را جمع آوری می کرد تا بتواند به شیوه خود بازی کند، کازمیرو به آن نزدیک نمی شد. اما یونایتد به دنبال یک هافبک با کلاس بالا بود و کازمیرو همین است. به این ترتیب، او یک پچ بسیار گران قیمت را برای بسیاری از وصله های دیگر نشان می دهد. با این حال، گاهی اوقات، تعمیرات اضطراری ضروری است. ممکن است ظرف یک یا دو سال، این وصله حذف شود و ساختار Ten Hag بدون تقلب آشکار شود. اما این معیاری است که نشان میدهد یونایتد در کجا قرار دارد که احساس میشود نیاز به هزینه زیادی برای بازیکنی وجود دارد که بخشی از دیدگاه نهایی نیست، بلکه وسیلهای برای حرکت به سمت آن است.
تن هاگ در حال جلب اعتماد فراتر از اتاق هیئت مدیره است. وادار کردن بازیکنان به دویدن 13.8 کیلومتر پس از شکست در برنتفورد میتوانست نتیجه معکوس داشته باشد، اما اکنون به نظر میرسد که عمل مدیری که اقتدار خود را اعلام میکند پذیرفته شده است. به همین ترتیب، گذاشتن رونالدو روی نیمکت حرکتی پرخطر بود. اگر یونایتد با یکی از پربارترین گلزنان تمام دوران در میان بازیکنان تعویضی به شکست ادامه می داد، یک نقطه تجمع آسان برای حریف وجود داشت.
از این نظر، این یادآور تماسهای بزرگی است که گواردیولا در هنگام انتخاب شغل جدید انجام داده است: حذف دکو و رونالدینیو از بارسلونا یا هارت در سیتی. بحثی که اغلب در مورد دستاوردهای گواردیولا مطرح می شود این است که او هرگز این کار را در یک باشگاه کوچکتر انجام نداده است، اما او یک مربی نخبه است و سبکش برای بازیکنان برجسته ساخته شده است. یک مشاهده واقع بینانه تر ممکن است این باشد که او هرگز یک باشگاه نخبه را در آن نوع آشفتگی که یونایتد در زمان ورود تن هاگ در آن بود، تصاحب نکرده است.
سیتی گواردیولا همچنان در صدر جدول باقی می ماند. نشانه هایی وجود دارد که تن هاگ یونایتد اولین گام های آزمایشی را برای پیوستن به آنها برداشته است. اما هنوز راه بسیار طولانی است.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.