به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
جویس داوسون، 54 ساله، اهل میدلزبورو، سه شنبه شب در حال تماشای اخبار بود که تصمیم گرفت برای اولین بار به لندن سفر کند تا ملکه را در حالت خوابیده ببیند.
او گفت: “من به دخترم پیام دادم و گفتم: “امشب باید به لندن برویم.” “این یک چیز لحظه ای بود.”
او و دخترش شلبی، 26 ساله، مربی نیمه شب را از میدلزبورو گرفتند تا در ساعت 8 صبح چهارشنبه به صف بپیوندند.
او یکی از دهها هزار نفری بود که روز چهارشنبه برای اولین بار به پایتخت هجوم آوردند تا ملکه را ببینند که در ایالت در تالار وست مینستر دراز کشیده است.
جویس در حالی که منتظر بود گفت: “خوب است که بخشی از این کار باشم.” این هیجان انگیز است. من مثل یک بچه کوچک هستم.»
در کشوری که به کامل کردن صفهای منظم معروف است، کسانی که برای چند ثانیه در کنار تابوت ملکه صف میکشیدند از این قاعده مستثنی نبودند.
در ساعت 5 بعدازظهر، زمانی که اولین اعضای عمومی وارد تالار وست مینستر شدند، این خط حدود 3 مایل (5 کیلومتر) از پایتخت گذشت، از تیمز گذشت و تا پل لندن امتداد یافت.
در خارج از کاخ وست مینستر، تابش آفتاب در ابتدا فضایی آرام به این مناسبت داد. مردم با صندلی، پتو و پیک نیک و مقداری نوشیدنی از میخانه Red Lion آمدند.
اما به محض رسیدن تابوت و بعداً، وقتی اولین نفر در صف به داخل سالن وست مینستر وارد شد، حال و هوا به طور قابل توجهی تغییر کرد.
برخی دو روز برای این لحظه صبر کرده بودند، با تحمل باران و سپس آفتاب، تدابیر شدید امنیتی و رسماً صف پرش نمایندگان مجلس را تحریم کردند.
آنها در سکوتی احترام آمیز از پله های سالن قرن یازدهم پایین آمدند تا آخرین ادای احترام خود را به ملکه انجام دهند، بسیاری از آنها هنوز مچ بندهای زرد رنگی را به دست داشتند که جایگاه آنها را در صف مشخص می کرد.
پس از مدت ها انتظار، کمی بیشتر از سه دقیقه طول کشید تا از کنار تابوتی که روی کتفالک ارغوانی پوشیده شده بود عبور کنند.
چند نفر از خود عبور کردند. اکثراً خمیده یا خمیده. عدهای را میتوان دید که اشکهایشان را پاک میکردند، اما بیشتر آنها به شکلی استوانهآمیز راه خود را در سالن روی فرشی که تازه گذاشته شده بود طی کردند.
ونسا ناتاکوماران اولین نفر در صف بود. این زن 56 ساله لندنی که از ساعت 11:30 صبح روز دوشنبه شروع به صف کرده بود، گفت که سعی کرده گریه نکند زیرا این صحنه خارق العاده به او برخورد کرد.
«این یک تجربه احساسی بود. وقتی به تابوت نزدیک میشدم، اشکهایم را مهار میکردم و توانستم خودم را محترمانه نگه دارم.» “من می خواستم کاری انجام دهم، بنابراین برای ملکه دعا کردم، از خدمات بزرگ او تشکر کردم و برای او آرامش و آرامش آرزو کردم.”
اکثر آنها قبل از رفتن، آخرین نگاهی به تابوت انداختند و با اطاعت از این دستورالعمل پیروی کردند که ساکت بمانند در حالی که راه خود را از طریق سالن طی می کردند. در نیم ساعت اول شب زنده داری فقط یک هق هق شنیدنی شنیده می شد.
بازوهای آرامش بخش دور شانه های کسانی که تلاش می کردند جلوی اشک هایشان را بگیرند قرار می گرفت، در حالی که دیگران دست هایشان را محکم گرفته بودند.
در حالی که مردم از یک طرف از کنار تابوت عبور می کردند، نمایندگان مجلس، همتایان و کارمندان مجلس که نیازی به صف نداشتند، از طرف دیگر عبور کردند.
صف بیرون همچنان با فرا رسیدن شب به رشد خود ادامه داد و به مدت 24 ساعت شبانه روز تا ساعت 6:30 صبح روز دوشنبه، قبل از مراسم تشییع جنازه در همان روز باز خواهد بود.
انتظار میرود که سه چهارم میلیون نفر این سفر را انجام دهند و سیستم نوبت دهی ظرفیت 10 مایل را دارد.
مچ بندهای رنگی و شماره دار به همه افراد در صف داده می شود که به آنها امکان می دهد برای گذران زندگی برای مدت کوتاهی محل خود را ترک کنند یا از یکی از 500 توالت قابل حمل که در طول مسیر قرار گرفته اند استفاده کنند.
راهپیمایی تابوت از کاخ باکینگهام به تالار وست مینستر نیز هزاران نفر را به سمت خود کشاند که از صبح زود شروع به حضور در مرکز خرید کردند. آنها امیدوار بودند که نگاهی اجمالی به خانواده سلطنتی راهپیمایی و همچنین تابوت حامل ملکه داشته باشند.
ظرفیت اتاق ایستادن در مسیر بیش از 40 دقیقه قبل از حرکت رژه و بسته شدن جاده ها به ظرفیت رسید.
هنگامی که صفوف در ساعت 2:22 بعد از ظهر از کاخ باکینگهام خارج شد و به سمت مرکز خرید رفت، کودکان روی شانه های والدین خود نشستند، در حالی که دیگران چهارپایه های خود را باز کردند تا بهترین دید را داشته باشند.
آنهایی که نمی دیدند گوشی هایشان را مثل پریسکوپ بلند کردند تا ثبت کنند که آنجا بوده اند.
فرگال کین با ارائه توضیحاتی برای بیبیسی، ضربات طبل گروهی که راهپیمایی را رهبری میکرد، «مترونوم غم» نامید. اما در حالی که برخی از جمعیت در مقابل اشک چشمک می زدند، بسیاری از آنها بیشتر کنجکاو به نظر می رسیدند تا ناراحت. وقتی رژه از کنار آنها گذشت، چند نفر جلوتر دویدند تا برای بار دوم آن را بگیرند.
سارا بارنز به همراه خواهر شوهرش کارول بارنز، 66 ساله، و دختر کارول، کلر فل، 41 ساله، از لسترشر سفر کرد. این سه نفر که در پرچم های اتحادیه پوشانده شده بودند، حدود ساعت 6:30 صبح در وایت هال جمع شده بودند.
سارا 56 ساله از ساتون در المز گفت: “ما ساعت 4:30 صبح لسترشایر را ترک کردیم و اینجا هستیم تا آخرین ادای احترام خود را به ملکه داشته باشیم.” همه ما احساس میکردیم که میخواهیم اینجا باشیم و مهم نیست چقدر طول میکشد.»
این خانواده در چندین مراسم عروسی و جشن های سلطنتی شرکت کرده اند، اما سارا گفت که این بار فضا “ترس تر و انعکاسی تر” بود.
هنگامی که تابوت ملکه در ساعت 3 بعد از ظهر به بیرون سالن وست مینستر رسید، جمعیت ساکت شدند. یک زن فریاد زد: “خدا ملکه را بیامرزد”، در حالی که چند نفر دیگر فریاد زدند: “خدا پادشاه را حفظ کند.”
لین تریسی، 70 ساله، از مارلو در باکینگهامشایر، دستمال کاغذی را در دست گرفته بود، گفت: «محرک را به طرز باورنکردنی متحرک دیدم. داشتم گریه میکردم.
عشقی که همه به ملکه دارند که بیش از 70 سال به ما خدمت کرده اند، بر من غلبه کرده است.
شریل توماس که در ساعت 5:30 صبح از کراثورن، برکشایر به راه افتاده بود، در جلوی مانع در وست مینستر نیز موقعیت مهمی داشت. این پیرمرد 75 ساله در مقابل اشکهایش گفت: «فکر میکردم این راهپیمایی فوقالعاده بود. گریه م انداخت. مردم محترم بودند و خوشحالم که هیچ داد و فریادی در کار نبود.
“من به ویژه احساساتی شدم زیرا تاج گذاری را دیدم و ملکه در تمام زندگی من با من بوده است. خیلی غم انگیز است.”
برای بسیاری از کسانی که این سفر را انجام دادند، علامت گذاری مرگ ملکه نیز به معنای مواجهه با اندوه شخصی بود.
مارسیا لوئیس صبح امروز با قطاری زودهنگام از بیرمنگام وارد شد تا در ردیف اول بازار قرار بگیرد. ما فقط فکر می کردیم که می خواهیم بخشی از تاریخ باشیم. لوئیس 58 ساله گفت: ما قبلاً هرگز این کار را انجام ندادهایم.
لوئیس گفت که وقتی روز پنجشنبه با اطلاع از مرگ ملکه خود را در حال گریه دید، متعجب شد. فکر میکنم این فقط خاطرات را زنده کرد، زیرا مادرم اخیرا درگذشت.
بچه های زیادی در میان جمعیت بودند که از فرصتی که توسط والدین برای فرار از مدرسه و مشاهده تاریخ هیجان زده شده بودند.
آدریانا والادز، 48 ساله، از بریکستون در جنوب لندن، دخترش آمایا، 8 ساله را برای دیدن تابوت ملکه برد. آنها با دستمال کاغذی برای آماده شدن برای یک روز احساسی، ساعت 6:30 صبح بیدار بودند تا مطمئن شوند که مکان خوبی برای دیدن رژه در وست مینستر دارند.
آمایا گفت که از شنیدن خبر مرگ ملکه غمگین شده است. او با چشمان گشاد شده فریاد زد: «به نظر می رسید، «چی؟» من گیج و غمگین بودم زیرا او 70 سال ملکه بوده است. مادرم گریه کرد و من کمی گریه کردم.
والادز که اصالتاً اهل مکزیک است، گفت: “من در بریتانیا تنها هستم، بنابراین ملکه به نوعی برای من مانند یک مادربزرگ بود. او نماینده ثبات بود. هنگام مرگ او بسیار ناراحت شدم.»
چند نفر از این جمعیت در کشورهایی که بخشی از امپراتوری بریتانیا بودند که در آن زمان اخیراً از هم پاشیده شده بودند، در مورد ملکه یاد گرفتند.
اولین باری که مونا ابراهیم 70 ساله او را دید، زمانی که ملکه در سال 1965 پس از استقلال اولین دیدار دولتی خود را انجام داد، در دوران یک دختر جوان در سودان بود.
“زیبا بود، واقعا زیبا بود. ابراهیم به یاد می آورد که همه در خیابان بودند و پرچم ها را در دست داشتند.
صبح چهارشنبه در محاصره خانواده و نشستن روی یک کیسه پلاستیکی زیر درخت چنار در مرکز خرید، ابراهیم قصد داشت بعدازظهر را با تماشای آخرین نگاه، قبل از پیوستن به صف سالن وست مینستر بگذراند.
او گفت: “من واقعاً نمی دانم چگونه بدون او زندگی خواهم کرد.”
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.