به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
آرمناسک مردان غمگین کت پوش. در حالی که بی بی سی در مورد ملکه صحبت می کند، در مکانی خاکستری و خوش برخورد. یک روز بدون کریکت در Oval مکان ترسناکی برای انتظار بعد از ظهر پنجشنبه بود.
خیلی وقتها احساس میکرد که شبیه به انگلیسی تشریفاتی بود، چیزی که جان لنون ممکن بود روی دستمالی در پشت تاکسی لندن خط بکشد و به این فکر میکرد که تبدیل به یک لحن فضولی و طنزآمیز شود. زمان بندی و اظهارات و روابط سیاه در اخبار. مراقبت وسواس گونه از چمن. صفها، پرچمها، آبجو و صحبتهای سنجیده (پینهای خوب، رادنی هاگ گفت، برای شیلای قدیمی). شاهزاده چارلز به Balmoral رسید. چای زود مصرف خواهد شد. و ما اکنون به یک اطلاعیه ویژه کاهش می دهیم.
من از نوشتن در مورد ملکه اینجا عذرخواهی نمی کنم. پس از گذشت 96 سال، بخش قابل توجهی از این هزینه در مکانهایی که ورزشهای بزرگ در آن اتفاق میافتد، از بازیهای ریاضتپذیری گرفته تا فینال ماتیوس گرفته تا یک دقیقه مراسم رسمی مورد تایید یوفا در لیگ کنفرانس اروپا (این همان چیزی است که او میخواهد) صرف شده است. خواسته اند) پنجشنبه شب.
نه اینکه ملکه علاقه آشکاری به ورزش داشت. ایولین واو درباره Lady Circumference در Decline And Fall مینویسد: «من اغلب در زنان همنوع او تمایل داشتهام که همه ورزشها را شکلهای پستتر شکار روباه تلقی کنند. آیا این درست به نظر می رسد؟ ملکه اسب ها را دوست داشت. به نظر می رسید که او کاملاً دوست دارد به کریکت برود. یکی از اولین حضورهای غیر تشریفاتی او ملاقات با تیم تور هندی ویجی هازاره در لردز در سال 1952 بود. او با استرالیاییهای دون بردمن در Balmoral ملاقات کرد و خواهرش در نزدیکی کیت میلر ایستاده بود و خوشحال بود.
اما عموماً حضورهای منظم ملکه در ورزش دارای چیزی بود که باید تحمل کرد، در طیفی بین یک مهمانی باغ دیگر پر از افرادی که واقعاً میخواهند در مهمانیهای باغ سلطنتی شرکت کنند، و یک دابسمش بدبخت دانمارکی باورز که در یک باران تنظیم میشود. کنسرت جوبیلی غمگین
من یک بار ملکه را در بازدید از ویمبلدون دنبال کردم. جمعیت در حالی که او با کت و شلوار سبز نعنایی و یک کلاه همسان و چشمگیر به شکل و اندازه یک ظرف کاسه ای شیک و زیبا به میدان می رفت، غوغا می کردند. قابل توجه ترین بخش، واقعیت فیزیکی بود که هنوز در بدن حیرت آور بود، آن تعهد کامل همیشه به ملکه بودن، به یک رمز، یک حضور، یک شی.
لحظه ای که این واقعاً مورد توجه قرار گرفت در دادگاه مرکزی بود. از دور به نظر می رسید که ملکه واقعاً تماشا می کند و احتمالاً حتی از تنیس لذت می برد. این هدایا زمانی انجام شد که یک تماس تلفنی به چالش کشیده شد و کل دادگاه برای خیره شدن به صفحه نمایش Hawkeye به این طرف و آن طرف رفتند. فقط یک شیء در میان آن 20000 سر ثابت مانده بود، کلاه سبز آهکی قاطعانه به جلو خیره شده بود، به طرز باشکوهی تکان نخورده، واقعاً به تماس های خط بی علاقه بود، و به طرز شگفت انگیزی در آنجا در آن همه هوا حساس بود.
احتمالاً دو چیز در مورد همه اینها ارزش گفتن دارد. اولاً، فوتبال نباید برای ادای احترام لغو می شد، و نه فقط به این دلیل که این امر بسیار ترسناک و هوس انگیز به نظر می رسد. احتمالاً دلایل عملیاتی درستی وجود دارد، اما ملکه تمام تلاش خود را برای ادامه دادن به مسائل داشت. مهمتر از آن، مردم اکنون اینگونه عزادار و غمگین نمی شوند، مطیعانه در اتاق پذیرایی خود جمع شده اند. احساسات عمومی بی قرار و فرار است. آنها دقیقاً نگران هستند که در این فضاها چه اتفاقی بیفتد؟
مطمئناً لغو ورزش برای ما که معتقدیم سلطنت چیز احمقانهای است، بعید به نظر میرسد که میتوانیم اجازه دهیم این یکی از اینجا برود (چارلز سوم؟ واقعاً؟ آیا ما اکنون یک پادشاه مهربان داریم؟) خیلی بهتر است. برای استفاده از این مناسبت به عنوان یک جشن، بیداری برای یک پادشاه 96 ساله که (می خواهم بگویم) ضربه بسیار خوبی داشت.
بعلاوه، مهم نیست که چقدر دنیای پوچ و مهر و موم شده سلطنت ممکن است با ایده آل ورزش برای همه مخالف باشد، ملکه الیزابت دوم نیز ثابتی از نحوه چیدمان این چیزها بود، بخشی از معماری و سبک اسطوره ای ورزش. ملکه در تمام عکس ها حضور دارد. ملکه بیش از هر انسان دیگری، حتی اشلی کول، جام حذفی را بالای سر برده است. او آنجا بود که راب کی دو تن خود را در برابر وست هند ساخت. در انتهای دیگر ترازو، تنها سختترین قلب نمیتوانست در مورد بابی مور که دستهایش را روی پلههای ومبلی پاک میکرد، قبل از تکان دادن آن دستکشهای سفید، هیچ چیز تکاندهنده یا حداقل جالبی پیدا کند. این یک سایه از آنچه انگلیسی بودن بوده است، حضور در بانک حافظه مشترک ورزشی است که هرگز تکرار نخواهد شد، که اکنون برای همیشه از بین رفته است.
شاید در همه اینها نوعی رهایی وجود دارد. اشاره شده است که ملکه همچنین چهره آشکار یک جامعه ناعادلانه بود. این مشاهده ای نیست که واقعاً ما را به جایی برساند. او به معنای واقعی تاج بر سر گذاشت و گفت: از حضور من مظلوم واقع شو. همه خانواده های سلطنتی بنا به تعریف، ظرف تعصب هستند. وجود اساسی آنها می گوید: من از تو شایسته ترم، خون من مقدس تر است.
اما جهان به همان اندازه در همه جا به شکلی یا به شکلی دیگر اینگونه است. اگر فکر میکنید که ملکه نشان دهنده وضعیتی از ثروت و لطف است، صبر کنید تا باری از سرمایهداری جهانی و 1 درصد را به دست آورید. یا لیگ برتر را بررسی کنید، جایی که ما باشگاههایی داریم که در نهایت متعلق به سلطنتهای دیکتاتوری با درجهای از قدرت موروثی تقریباً برابر با بریتانیا در اوایل دهه 1640 است.
زمان را به عقب برگردانید، آخرین پادشاه مطلقه را بازگردانید، و به نظر می رسد به احتمال زیاد چارلز اول مالک منچستریونایتد است (او به طرز وحشتناکی آن را اداره می کند) به علاوه بخش بزرگی از خزانه و تمام آزادی های شخصی شما. سعی کنید پادشاه را در این نسخه از فینال جام حذفی یا در واقع در جام جهانی زمستان امسال هو کنید. بلند شدن از روی زانو، متوقف کردن کشیدن قفل جلو، همه اینها ایده ای عمیقا معقول به نظر می رسد. اما این سفر طولانی است.
آیا این به عنوان یک جشن دلپذیر و ظریف از ملکه و ورزش شکل می گیرد؟ احتمالا نه. شایان ذکر است که یکی از دلایلی که مردم ملکه را دوست داشتند این است که او ملکه شدن را انتخاب نکرد، بلکه کاملاً متعهد به آنچه که به عنوان وظیفه ملی خود می دانست، باقی ماند، بخشی از صحنه سازی زندگی به هر شکلی که ما خواستیم. همانطور که ورزش واضحتر از هر چیز دیگری به ما میگوید، یک چهره مات و همیشه حاضر، آن کلاه تغییرناپذیر در جایگاهها بود.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.