به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
آسرنا ویلیامز در ست دوم مسابقه پایانی بینفس و فراموشنشدنی دوران حرفهایاش، یک تایبریک دورتر از مرگش ایستاد، دیوار کر کنندهای از سروصدا در استادیوم آرتور اش، هر پیروزی کوچکی را که به دست میآورد، نشان میداد. او در ست اول 5-3 جلو افتاده بود، فقط برای اینکه برتری او از بین برود. هنگامی که او در ست دوم برتری 5-2 را ایجاد کرد، چهار ست پوینت او در یک لحظه از بین رفت. هر بار که نزدیک می شد، با تنش، زنگ زدگی، اعصاب دستگیرش می کرد.
هیچ چیز بر وفق مراد او نبود، اما ویلمز کاری را که 27 سال انجام داده بود انجام داد: او جنگید. او جلوی دستانش را پاره می کرد و غرغرهای بلند و کوبنده اش پس از هر عملی. او ناامیدانه برای آخرین توپ میدوید، مشتهایش را تلمبه میکرد و به نشانه تشویق به سمت خودش فریاد میزد. او به نوعی خود را روی خط در تایبریک ست دوم کشید و یک برنده فورهند مشتاق را از یک رالی 20 شوت شکست داد و یکی از آخرین لحظات نافرمانی خود را مهندسی کرد.
در نهایت کافی نبود. آخرین پیروزی نمادین ویلیامز دو روز زودتر در برابر نفر دوم، آنت کونتاویت، در مسابقه دور دوم خود بود. اما در سه ساعت و پنج دقیقه پایانی او به عنوان یک تنیسور حرفه ای در زمین سپری کرد، زیرا او با نتایج 7-5، 6-7(4)، 6-1 تسلیم آژلا توملیانوویچ شد و هر ثانیه آخر آن لحظه به طرز ناامیدانه ای سپری شد. در جستجوی راهی برای عبور
برنده نهایی او، تاملیانوویچ، یک بازیکن استرالیایی کروات الاصل بسیار بهبود یافته است که بیشتر دوران حرفه ای خود را بین 38 تا 80 گذرانده است. هیچ شباهتی به سر و صدا، تماشایی و نمایشی که هر شب ویلیامز را مشخص کرده است وجود ندارد. اقامتگاه آرتور اش، اما تاملیانوویچ پس از شکست دادن اما رادوکانو در چهارمین دور ویمبلدون در سال گذشته، تجربه بیشتری با جمعیتهای حزبی وحشیانه داشته است.
اما آن بازی دادگاه یک در ویمبلدون در برابر یک تازه کار بود و این یک ورزشگاه فروخته شده آرتور اش در برابر بازیکنی بود که او بزرگ شده بود و تحسینش می کرد. با این حال، از همان ابتدا او آماده بود. او مسابقه را با زدن یک فورهند به سمت برنده خط در اولین سرویس ویلیامز آغاز کرد و این لحن را برای مخالفی عالی که خودش به عنوان علامت گذاری کرده بود، تعیین کرد. او یک دیوار بود، هر اونس از سرعت ارائه شده توسط ویلیامز را جذب می کرد، و در حالی که به هر توپ کوتاه حمله می کرد، همه چیز را با عمقی بی نقص از وسط منحرف می کرد.
با این حال، برای بخش های بزرگ، ویلیامز حتی بهتر بود. تضاد بین ویلیامز ناسازگار در شب افتتاحیه و اوایل روز جمعه شدید بود. در بیشتر زمان مسابقه، او تیز بود، پاهایش را حرکت می داد، آزادانه به توپ حمله می کرد، بدون یک ثانیه تردید به جلو می رفت. او همه چیز را در بازی خود داشت تا پیروزی را به پایان برساند و این سواری دیوانه وار را ادامه دهد، اما در مهمترین لحظات، عدم آمادگی جسمانی و سنگینی این موقعیت به او بازگشت. او فقط نتوانست اعصاب خود را پیدا کند.
همانطور که او تلاش می کرد، جمعیت در سراسر آن حضور داشتند. آنها صرفاً پس از استراحت های موفقیت آمیز تشویق می کردند، آنها در حین و پس از امتیازها غرش می کردند. آنها مخاطبینی بودند که ویلیامز در آخرین موضع خود شایسته آن بود. تاملیانوویچ برای بازی 5-1 سرویس داد و او به نقطه بازی رسید، اما 15 دقیقه بیشتر نخواهد بود. هر بار که به نقطه مسابقه می رسید، ویلیامز بلند می شد و توپ را بیرون می زد و بازنشستگی را برای مدتی بیشتر متوقف می کرد. خیلی معمولی بود پنج امتیاز مسابقه آمد و رفت، اما او فقط میتوانست اتفاق اجتنابناپذیر را به تاخیر بیندازد.
فقط برای چند لحظه گذرا، زمانی که او در اوایل جریان کامل بود، تصور نکردن اینکه چقدر ممکن است این دویدن را طولانی کند، سخت بود. اما اینجا هیچ افسانه ای وجود ندارد. در عوض، مرحله آخر حرفه ویلیامز چیزی بسیار معنادارتر را نشان می دهد. ویلیامز بعد از اینکه بسیاری معتقد بودند که علایق او جای دیگری است، بازی کرد. او بیش از یک دهه از تک تک معاصرانش، به غیر از خواهرش، ونوس، دوام آورده است. او در سنین نوجوانی، 20 سالگی، 30 سالگی و اکنون 40 ساله در مسابقات گرند اسلم پیروز شده است. هیچ ابراز عشق او به این ورزش بیشتر از مدتی که ماند و بارها بازگشته است وجود ندارد. او تا آخر بازی کرد، تا آخر.
در مصاحبه بعد از بازی خود با مری جو فرناندز، ویلیامز در حالی که از اطرافیانش تشکر کرد و به ناهید، نیمه دیگر یکی از بزرگترین داستان های ورزشی که تا به حال ساخته خواهد شد، گریه کرد: “اگر نبود من سرنا نبودم.” زهره، پس متشکرم، زهره،” او گفت. با این حال، حتی زمانی که او رفت، نتوانست کاملا رها کند. او در پاسخ به این سوال که آیا هرگز در تصمیم خود برای بازنشستگی تجدید نظر خواهد کرد، متزلزل شد: “من اینطور فکر نمی کنم، اما شما هرگز نمی دانید. من نمی دانم.”
همانطور که او در آن لحظات پایانی مبارزه ناامیدانه ای داشت، خاطره ای که به ذهن خطور کرد یکی از اولین خاطره ها بود – سال 1998، زمانی که ویلیامز برای اولین فصل کامل تنیس خود در 16 سالگی وارد استرالیا شد. او در آن زمان تنها در رده 96 قرار گرفت و در رده سوم بازی کرد. قرعه کشی اصلی WTA زندگی او. در حالی که مهرههای سفید و زرد روی قیطانهای مرتب او میچسبند، او پس از عبور از مرحله مقدماتی، لیندسی داونپورت بزرگ را با نتیجه 6-1، 5-2 در یک چهارم نهایی خود پشت سر گذاشت.
اما سرنا تمام نشده بود. او ذره ذره، با انفجارهای ورزشی و حمله، ضربات پیروزمندانه خود را با مشت های گره کرده و فریادهای «بله!» نقطه گذاری کرد. در حالی که او با شکست 1-6، 7-5، 7-5 پیروز شد.
این اولین بازگشت دوران حرفه ای ویلیامز بود، و در 24 سال پس از آن، همه چیز تغییر کرده است، اما هیچ چیز اصلاً تغییر نکرده است. او از صفر قهرمانی به 23 گرند اسلم رسیده است، او 319 هفته را در شماره 1 سپری کرده و جهان را در انفرادی و دونفره فتح کرده است. او ورزش تنیس را به سطحی رسانده که هیچ زنی به آن نرسیده است. اما تصویری که او هنگام ورود به نمایش گذاشت، همان تصویری است که با آن می رود: شور، شور و شوق، منظره باشکوه سرنا ویلیامز در گرماگرم نبرد، که ناامیدانه تا پایان می جنگد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.