به گزارش دپارتمان اخبار جهان پایگاه خبری آبان نیوز ،
مرگ میخائیل گورباچف، هشتمین و آخرین رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی، بازتابی دوباره درباره دوره ای کلیدی در تاریخ معاصر جهان را برانگیخت.
گورباچف در زمان ریاست بر اتحاد جماهیر شوروی رو به زوال، به خاطر نقشی که در پایان دادن به جنگ سرد داشت، از سوی غرب به عنوان یک صلحجو تلقی میشد – که به خاطر آن جایزه صلح نوبل را در سال 1991 دریافت کرد.
اصلاحاتی که او آغاز کرد، با هدف مدرن سازی کشور و نزدیکتر کردن آن به بقیه اروپا، با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تشکیل 15 کشور مستقل پایان یافت.
گورباچف همراه با موج دموکراتیزاسیون و استقلال کشورهای سوسیالیستی و کمونیستی سابق در اروپا، نقش مهمی در آنچه که تبدیل به یک تغییر تکتونیکی برای قاره و جهان شد، ایفا کرد.
ما به برخی از مهم ترین لحظات زندگی هشتمین و آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی نگاه می کنیم.
با صعود گورباچف به صدر اتحاد جماهیر شوروی در اواسط دهه 1980، جهان شاهد تغییری در نحوه نمایش قدرت در بزرگترین کشور و بزرگترین قدرت هسته ای جهان بود.
حضور همسرش، رایسا گورباچوا، در بسیاری از جلسات کاری و سفرهای رسمی، بینش نادری از زندگی یک رهبر شوروی به دست داد – که برخلاف پیشینیان خود، آشکارا و پر سر و صدا در مورد این واقعیت بود که او ستون اصلی زندگی او بود. زندگی و یک معتمد روزمره
رایسا گورباچوا فقط “بانوی اول گلاسنوست” نبود: او به طور فعال مشارکت زنان در سیاست را ترویج می کرد و به خاطر کارهای خیریه اش از جمله جمع آوری کمک های مالی برای درمان سرطان در کودکان شهرت داشت.
گفته می شود گورباچف از مرگ رایسا در سال 1999 که در سن 67 سالگی به سرطان خون تسلیم شد، به شدت تحت تأثیر قرار گرفت.
گورباچف با به ارث بردن دولتی که نیاز مبرمی به اصلاحات اقتصادی داشت، به دنبال حفظ یکپارچگی اتحاد جماهیر شوروی بود و تا پایان برای تغییر کشور مبارزه کرد. سیاست های اصلی او در سه گانه معروف او در جهان بیان شد: پرسترویکا، گلاسنوست و تفکر سیاسی جدید.
او راهی را برای تسریع اقتصاد از طریق ترویج توسعه کارآفرینی کوچک و متوسط، در ابتدا محدود به تعاونی ها و سرمایه گذاری های مشترک دید. در عین حال، او از حکمرانی از بالا پرهیز کرد و ترجیح داد بیشتر در میان مردم ظاهر شود تا دولت را به شهروندانش نزدیکتر کند.
شایستگی های گورباچف در صحنه بین المللی هنوز از نظر بسیاری در غرب به عنوان میراث اصلی او امروز تلقی می شود — که با دیدارهای او با همتایان آمریکایی خود، از رونالد ریگان آغاز شد.
اولین دیدار رو در رو بین دو رهبر قدرت های جهانی که برای دهه ها با هم اختلاف داشتند، در نوامبر 1985 در ژنو برگزار شد و ریگان و گورباچف برای چهار اجلاس سالانه دیگر گرد هم آمدند.
این اجلاس اولین گام به سوی پایان دادن به جنگ سرد بود که شامل یک تنش زدایی بینالمللی بود که شامل توافقهایی در مورد کاهش تسلیحات هستهای راهبردی میشد، مانند معاهده نیروهای هستهای میانبرد، که یک کلاس کامل از موشکها را از بین برد.
برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم، روابط غیررسمی بین رهبران غرب و بلوک های شوروی شکل گرفت. علیرغم قاطعیتهای اولیه، که ریگان شوروی را به عنوان یک «امپراتوری شیطانی» معرفی کرد، ریگان و گورباچف دیدند که روابطشان مثبتتر و گاهی گرمتر شده است.
گورباچف پس از بازنشستگی از سیاست به دیدار با رهبران غربی ادامه داد و روابط دوستانه ای با ریگان و بوش پدر داشت. هنگامی که ریگان در سال 2004 درگذشت، گورباچف در مراسم تشییع جنازه او شرکت کرد و درست پشت نزدیک ترین خویشاوندان ریگان نشست.
تمایل گورباچف برای باز کردن کشور و نزدیکتر کردن آن به بقیه اروپا، نه تنها باعث فروپاشی دیوار برلین شد، بلکه منجر به توسعه روابط اقتصادی نزدیکتر شد.
در بریتانیا، دوران رهبری گورباچف مصادف با دوره نخست وزیری مارگارت تاچر بود و مانند ریگان، بیشتر انتظار داشتند که روابط بین این دو به سردی سرد و اگر نه به خصومت آشکار تبدیل شود.
با این حال این بانوی آهنین – نامی که یک روزنامهنگار شوروی ابداع کرده بود – بود که در سال 1984 به طرز معروفی گفت: «من آقای گورباچف را دوست دارم. ما میتوانیم با هم تجارت کنیم، ریگان را از سیاست خصومت منصرف کرد و در را به روی اجلاسهای کلیدی ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی باز کرد.
در دسامبر 1989، گورباچف با پاپ ژان پل دوم در واتیکان دیدار کرد. این نشست نقطه عطفی در روابط دیپلماتیک بین اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی و واتیکان بود که قبلاً درگیر خصومت های مهمی بود.
پیشینه لهستانی جان پل دوم به این معنا بود که او با سیاست Ostpolitik که تلاش میکرد حضور کلیسای کاتولیک در منطقه را احیا کند، در سقوط کمونیسم در کشور خود و بقیه اروپای شرقی علاقه خاصی داشت.
بر خلاف رهبر شوروی لئونید برژنف، که ملاقات با واتیکان را رد کرد و آشکارا به ژان پل دوم هشدار داد که مداخله نکند، گورباچف در سال 1989 با پاپ ملاقات کرد و قول داد آزادی های مذهبی بیشتری را در اتحاد جماهیر شوروی فراهم کند.
گفتگوها در مورد کاهش هسته ای بین دو ابرقدرت در دوران ریاست جمهوری جورج اچ دبلیو بوش حتی بیشتر شد و منجر به امضای اولین توافقنامه START-1 در ژوئیه 1991 و به دنبال آن START-2 و START-3 در دوران پس از فروپاشی شوروی شد. .
گورباچف در تمام سفرهای خود ناگزیر با مترجم شخصی خود پاول پالاژچنکو (تصویر پشت) بود که بعدها یکی از روسای بنیاد گورباچف شد.
با این حال، همه چیز در اتحاد جماهیر شوروی در زمان گورباچف گلگون نبود. اتحاد جماهیر شوروی تحت تسلط روسیه که با بیکاری گسترده، افزایش جرم و جنایت و سایر روندهای منفی روبرو بود، مجبور بود با کشورهای عضو خود که به آرامی بیقرار می شدند و به سمت استقلال نهایی حرکت می کردند، به ویژه در بالتیک مبارزه کند.
در ژانویه 1991، یک سرکوب خشونت آمیز در لیتوانی آغاز شد، جایی که ارتش شوروی در تلاش برای جلوگیری از خروج آن از اتحاد جماهیر شوروی در طول سه روز، 14 نفر را کشت و 140 نفر دیگر را مجروح کرد و لکه ای ماندگار بر چهره گورباچف به عنوان یک صلح طلب باقی گذاشت. .
گورباچف تشدید خشونت را با بیان اینکه دستور استفاده از زور توسط افسران ارتش شوروی در لیتوانی صادر شد و “نیروهای تاریک” مرتجع در مسکو دست او را وادار به عمل کردند علیرغم اجتناب از خشونت قبل از آن در لهستان و آلمان شرقی.
در آگوست 1991، گورباچف در تعطیلات خود در یک خانه دولتی در کریمه بود که تندروهای مسکو تلاش کردند تا قدرت را به دست بگیرند تا از نظر آنها اتحاد جماهیر شوروی را در مرزهای سابق خود حفظ کنند و آن را به شکوه سابق خود بازگردانند. تحت رهبری امثال جوزف استالین.
توطئه گران افسران KGB را برای بازداشت گورباچف به املاک تعطیلات او فرستادند، اما با بوریس یلتسین، رئیس جمهور تازه اصلاح شده روسیه، موفق به انجام این کار نشدند.
با مقاومت یلتسین و معترضان ضد کمونیست در مسکو، کودتای موسوم به “باند هشت” پس از دو روز شکست خورد. با این حال، سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی مهر و موم شد و گورباچف که به مسکو بازگشته بود، تنها چند ماه از ترک کرملین برای همیشه فاصله داشت.
پس از کودتای اوت 1991، گورباچف با سیل انتقادات از سوی رهبری در حال ظهور جمهوری سوسیالیستی فدراتیو شوروی روسیه مواجه شد.
رئیس جمهور روسیه، بوریس یلتسین، بر ممنوعیت کامل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی تاکید کرده بود. گورباچف با یلتسین که او را ملیگرا و پوپولیست میدید مخالف بود و به جای آن بر تجدید حزب فشار میآورد.
در نهایت یلتسین پیروز شد. او حزب کمونیست را تعطیل کرد، انحلال اتحادیه را ترتیب داد و به گورباچف گفت که استعفا دهد و کرملین را تا پایان سال 1991 تخلیه کند.
گورباچف پس از ترک سمت فعال باقی ماند و هدف جدیدی از ایجاد بنیاد گورباچف یافت.
وظیفه این سازمان غیرانتفاعی تحقیق در مورد تاریخ پرسترویکا و همچنین مسائل جاری در تاریخ روسیه و جهان بود، در حالی که گورباچف در بسیاری از پروژه های خیریه شرکت کرد و بارها در ایالات متحده آمریکا و سایر کشورها سخنرانی کرد.
به مناسبت هشتادمین سالگرد تولد این سیاستمدار، کنسرتی با حضور بزرگترین ستارگان جهان در رویال آلبرت هال لندن در سال 2011 برگزار شد. در میان کسانی که به روی صحنه رفتند، گروه آلمانی اسکورپیونز بود که آهنگ “باد تغییر” آنها به شدت با دوران پرسترویکا
گورباچف در سال های اخیر از تغییرات رخ داده در روسیه انتقاد کرده و آشکارا از صداهای مخالف، از جمله روزنامه نوایا گازتا، که او یکی از بنیانگذاران آن بود، حمایت کرده است.
گورباچف و دیمیتری موراتوف سردبیر نوایا گازتا با فاصله 30 سال جایزه صلح نوبل را از آن خود کردند.
پس از آغاز تهاجم نظامی روسیه به اوکراین، گورباچف، به گفته روزنامهنگار الکسی وندیکتوف، بسیار ناراحت شد و گفت که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه «کار زندگیاش را خراب کرده است».
ونیدکتوف، یکی از دوستان نزدیک او، در ماه ژوئیه گفت: “همه اصلاحات گورباچف - به صفر، خاکستر، دود کردن.”
در واقع، گورباچف چندین دهه است که از پوتین انتقاد کرده است. در مقاله ای در سال 2007 برای نیویورک تایمز، رهبر شوروی سابق به پوتین پرداخت و نگرانی خود را در مورد “تحولات نگران کننده در روابط بین قومی و بیگانه هراسی و عدم تحمل که دولت همیشه به سرعت به آن پاسخ نمی دهد” ابراز کرد.
تنها اشتباه دیگر گورباچف در سال 2014 رخ داد که او گفت که کریمه ضمیمه شده توسط روسیه بخشی از اوکراین است “بر اساس قوانین شوروی، که به معنای قوانین احزاب است، بدون اینکه از مردم بپرسند”، و اظهار داشت که او معتقد است مردم حق دارند همه پرسی انجام دهند. تعیین کنید که آیا آنها ترجیح می دهند بخشی از روسیه باشند.
با این حال، کارشناسان بر این باورند که این اظهار نظر ناشی از نیاز گورباچف در سالهای آخر عمرش برای خوشایندتر ساختن میراثش برای مردم عادی روسیه است، زیرا اکثراً او را مقصر اصلی انحلال امپراتوری قدرتمند شوروی میدانند و نه به عنوان راهی برای ایجاد صلح پوتین
گورباچف که منشأ مختلط روسیه-اوکراینی داشت، هرگز با مفاهیم ناسیونالیسم و امپریالیسم پشت خواست پوتین برای درآوردن کیف تحت کنترل مسکو و بازگرداندن کیف به مدار روسیه – به ویژه نه با زور – نپذیرفت.
به نوبه خود، پوتین به رهبر در حال خروج شوروی کمترین احترام را نشان داده است و به دلیل “تضادهای برنامه ریزی” تصمیم به شرکت در مراسم تشییع جنازه او در روز شنبه، 3 سپتامبر گرفته است.
پوتین در مراسم بزرگداشت تابوت باز در بیمارستان بالینی مرکزی مسکو حضور یافت تا گلهایی بیاورد که برای مدت کوتاهی در کنار جسد گورباچف به نمایش گذاشته شده بود.
علاوه بر این، به گفته دیمیتری پسکوف، سخنگوی پوتین، کرملین تصمیم گرفته است که دفن گورباچف تنها دارای “عناصر تشییع جنازه دولتی” باشد.
میخائیل گورباچف طبق وصیتش در قبرستان نوودویچی مسکو در کنار همسرش به خاک سپرده خواهد شد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.