به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
خانهای با رنگ سدر و زرد کمرنگ در خیابان ویسنته آلیساندر، شماره 3 در شمال غربی مادرید، همیشه آن مکان مرطوب، ساکت و مورد غفلت کنونی نبود. همیشه هم خیابان ویسنته آلیساندر 3 نبود.
تقریباً برای نیم قرن، این خانه به عنوان Velintonia شناخته میشد، خانه نیمه اسطورهای که ویسنته آلیساندر، شاعر اسپانیایی برنده جایزه نوبل، شعر مینوشت و شاعران و نویسندگانی از جمله فدریکو گارسیا لورکا را میپذیرفت، که در آنجا آثارش را با صدای بلند میخواند و زندهها را مینواخت. پیانوی اتاق
با این حال، امروز Velintonia یک انعکاس مخروبه از آنچه قبلا بوده است، است و اگر کسی 4.7 میلیون یورویی را که بستگان Aleixandre برای ملک درخواست میکنند، بیابد، میتواند کاملاً ناپدید شود.
اگرچه دولت منطقهای مادرید در ابتدای ژوئن این خانه را «مکانی با ارزش میراث فرهنگی» اعلام کرد، مبارزانی که نبردی طولانی برای نجات ولینتونیا و تبدیل آن به موزه به راه انداختهاند، میگویند که این نام حفاظت کمی دارد.
ما فقط برای نجات یک ساختمان یا یک فضا نمی جنگیم. الخاندرو سانز، رئیس انجمن دوستان ویسنته آلیساندر (AAVA) میگوید: ما برای حفظ روح این خانه و آنچه که آن را نشان میدهد میجنگیم.
«اگر کسی این خانه را بخرد و تصمیم بگیرد آن را به یک رستوران فرانسوی یا یک میخانه تبدیل کند، تا زمانی که به چیزهای خاصی احترام بگذارد، می تواند. اما اگر این کار را می کردی خانه و روحش از بین می رفت.»
AAVA میگوید وضعیت میراث میراث – که مکانها یا اقلامی را «بدون ارزش استثنایی، اما دارای اهمیت تاریخی یا هنری خاصی» میشناسد – گذشته غنی خانه را در نظر نمیگیرد. برای تبدیل شدن آن به موزه، آنها میخواهند اموال را با وضعیت بسیار سختگیرانهتر «اقلام مورد علاقه فرهنگی» ببینند.
تعداد کمی از ساختمان ها در اسپانیا، اروپا یا سایر نقاط جهان به اندازه Velintonia دارای شجره ادبی قابل توجهی هستند. این نام مستعار توسط خود الیکساندر به عنوان اسپانیاییسازی نام اصلی خیابان – Calle Wellingtonia – مدتها قبل از اینکه به افتخار شاعر پس از برنده شدن جایزه نوبل در سال 1977 تغییر نام داده شود، ابداع شد.
الیکساندر و خانواده اش در سال 1927، یک سال پس از ساخت خانه، به خانه نقل مکان کردند. ظرف چند ماه، محل ملاقات دوستان شاعر در مجموعه ادبی آوانگارد موسوم به نسل 27 شد که به نام سال ملاقات گروه نامگذاری شد.
در سال 1928، شاعر لوئیس سرنودا در خانه با الیکساندر ملاقات کرد. دو سال بعد، لورکا – تازه از سفرهایش در نیویورک و کوبا – به درگاه شاعر نشست.
سانز میگوید: «لورکا نسخهای امضا شده از شعرهایش را به الیکساندر میدهد که روی آن نوشته شده است، «بالاخره در ولینتونیا، فدریکو».
این نشان می دهد که ولینتونیا چقدر برای نسل 27 اهمیت پیدا کرده است. این یک نماد بود: شما رافائل آلبرتی، مانوئل آلتولاگویر، و امیلیو پرادوس و دیگران را در آنجا دارید. سالن ها در آنجا برگزار می شود و مصاحبه ها در آنجا انجام می شود. بسیاری از آثار لورکا برای اولین بار بین این دیوارها با صدای بلند خوانده شدند.
لورکا در روزهای اولیه جنگ داخلی اسپانیا توسط یک جوخه شلیک جناح راست به قتل رسید، در حالی که شاعر همکارش میگل هرناندز، یکی دیگر از بازدیدکنندگان Velintonia، در سال 1942 در زندان درگذشت، ریه هایش بر اثر سل از بین رفت.
برخلاف برخی از اعضای نسل 27 – از جمله سرنودا، آلبرتی، پرادوس و آلتولاگویر – الیکساندر پس از کودتای فرانکو به تبعید نرفت، تا حدی به این دلیل که او خیلی بیمار بود، و تا حدی به این دلیل که به خواهرش کونچیتا وفادار بود.
پس از ترمیم آسیب بمب به ولینتونیا و بازسازی بخشهایی از خانه، الیکساندر و کونچیتا در سال 1940 به خانه بازگشتند و شاعر درخت سرو لبنانی را در باغ کاشت تا نمادی از آغازی جدید باشد. این درخت هنوز پابرجاست، بزرگ و نیاز به هرس.
از سال 1940 تا زمان مرگش در سال 1984، الیکساندر همچنان نویسندگانی از اسپانیا، آمریکای لاتین و جاهای دیگر را می پذیرفت. دوستان نزدیک صبح در باغ پذیرایی می شدند یا از ساعت 4:30 بعدازظهر به اتاقی می رفتند که شاعر روی شزلون دراز کشیده بود. بازدیدکنندگانی که کمتر آشنا بودند از ساعت 7 بعدازظهر به تماشاگران اعطا شدند.
ویسنته مولینا فوکس، نویسنده و کارگردان اسپانیایی، 17 ساله بود که توسط یکی از دوستانش به الکساندر معرفی شد. علیرغم تعلق به یکی از محترمترین گروهها در تاریخ ادبیات اسپانیا، آلیکساندری که با او دوست شد، متواضع، مؤدب و عمیقاً علاقهمند به آثار نسلهای جوان بود.
مولینا فوکس، که به زودی یکی از اعضای معمولی ولینتونیا شد، میگوید: «شما میرفتید و او را ملاقات میکردید و او میگفت: «فدریکو آن بعدازظهر اینجا بود و روی صندلی که شما اکنون روی آن نشستهاید، نشست.»
او از آن نسل ادبی بسیار مهم اسپانیایی اطلاعات درونی داشت و بدون هیچ ردی از غرور یا غرور آن را به اشتراک می گذاشت. اما این فقط ارزش و اهمیت ادبی او نبود. وقتی به خانه اش رفتم، بسیار لذت بردم.»
سانز و مبارزان همکارش خواهان اقدام دولت منطقه ای مادرید و دولت مرکزی برای نجات خانه از زوال تدریجی آن هستند. اگرچه ساختار خوب است، اما رطوبت در حال گسترش است و مزاحمان با شیرهای ولینتونیا و دستگیرههای در خارج شدهاند.
سانز میگوید: «ما این کار را از روی دلتنگی، یا قهرمان پرستی یا اسطورهسازی انجام نمیدهیم: ما این کار را انجام میدهیم زیرا فکر میکنیم که نسلهای آینده نباید از چنین فضای خلاقانه مهمی محروم شوند.
“و علاوه بر این، مراقبت از میراث ما فقط عقل سلیم است.”
برای مولینا فوکس نیز، خانه – و همه چیزهایی که نشان می دهد – گنجینه بسیار ارزشمندی برای از دست دادن است.
او میگوید: «این یکی از معدود خانههایی است که متعلق به یک شاعر بسیار مهم است که هنوز همانطور که بوده است.
این خانه ارزش نمادینی دارد زیرا نسلهایی از نویسندگان از کشورهای مختلف، نه فقط اسپانیا، از آن دیدن کردند. این خانه جایی بین امر تاریخی و نمادین قرار دارد. و نامی دارد که خود الکساندر به آن داده است: Velintonia.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.