به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
پنج سال پیش تینا رحیمی می خواست کمی خوش اندام شود. شاید کمی وزن کم کنید. بنابراین او یکی از همکارانش در ورزشگاه را متقاعد کرد که با او در کلاس بوکس ثبت نام کند.
“من فکر کردم، می دانید، بوکس سرگرم کننده خواهد بود. ما آن را امتحان خواهیم کرد، “او می گوید.
آنها به یک کلاس باکس فیت فقط زنانه در Greenacre سیدنی پیوستند و به سرعت انگیزه پیدا کردند. هر دوی آنها خیلی خوب کار می کردند. رحیمی منتظر تک تک جلسات بود. در عرض چند هفته، او بیشتر می خواست. چیزی در مورد ورزش او را به خود جذب کرده بود. بنابراین او دوباره دوستش را متقاعد کرد که به یک کلاس بالاتر برود، به بزرگسالان مختلط. به اسپارینگ.
“و من فقط – من فقط عاشق شدم. من حتی نمی دانستم که شما می توانید رقابت کنید. فکر می کردم فقط حرفه ای ها هستند. چون قبلاً به بوکس علاقه نداشتم، فقط مایک تایسون را می شناختم. من نمی دانستم که مسابقات محلی واقعی وجود دارد. تا اینکه به سراغ یکی رفتم و به این فکر کردم که “اوه خدای من، این خیلی هیجان انگیز است”“
رحیمی شش ماه پس از اولین کلاس بوکسریس، پا به رینگ گذاشت. بعد از اولین مسابقه، «من میخواستم بجنگم. من می خواهم مبارزه کنم. نمیتوانستم صبر کنم تا دوباره به داخل بپرم.»
اکنون رحیمی یکی از بهترین بوکسورهای زن کشور محسوب می شود. او تا چند روز دیگر نماینده استرالیا در دسته 57 کیلوگرم زنان در بازی های کشورهای مشترک المنافع در بیرمنگام خواهد بود.
وقتی آبان نیوز استرالیا با رحیمی تماس ویدیویی برقرار می کند، ساعت 9 صبح در بلفاست، ایرلند شمالی است، جایی که او و بقیه تیم بوکس قبل از بازی ها در کمپ تمرینی هستند. تمرینات قبل از مسابقه کاهش یافته است، اما او امروز دو ساعت دوی سرعت انجام داده است. تا دو ساعت دیگر، مبارزه در راه است.
رحیمی در اتاقی برهنه و بژ نشسته، همه لبخند می زند. در چهره او کمی از عنکبوت دیده می شود – او ممکن است با یک آرایشگر یوتیوب اشتباه گرفته شود. ابروهای بی نقص، مژه های بلند و ناخن های براق مانیکور شده هنگام ژست زدن به نمای او می چرخند – که اغلب هم همینطور است. او به سرعت و با گرمی صحبت می کند و مرتباً جملاتی را با یک کلمه لفاظی به هم می زند: “می دانید منظورم چیست؟”
رحیمی قبل از بوکس ورزش های عجیب مدرسه را انجام می داد. اگر کارناوال دو و میدانی برگزار می شد، او می رفت (“من واقعا عالی نبودم”) و برای چند سال در اوایل نوجوانی اش فوتبال بازی می کرد. پدرش که او را به مسابقات دبیرستان میبرد، همیشه ورزشکار بود – یک کشتیگیر قهرمان در استرالیا و اروپا در دهههای 1980 و 1990. حالا «او می گوید: «تو خون من را در خود داری. به من افتخار کن.»
زمانی که حضور رحیمی در این تیم اعلام شد و او را به اولین زن بوکسور مسلمان نماینده استرالیا تبدیل کرد، درخواست های رسانه ها سرازیر شد. او می گوید که بسیار زیاد بود.
“من اینطور گفتم “اوه وای. این خیلی است. من فقط احساس می کنم که یک آدم عادی هستم، می دانید منظورم چیست؟»
میدانم که چون متفاوت به نظر میرسم و متفاوت لباس میپوشم، کمی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. منظورم این است که به همین دلیل منفجر شد.»
اما او امیدوار است که موفقیت او بتواند به دیگران نشان دهد که چگونه ظاهر یا لباس پوشیدن شما مهم نیست. همه چیز به سختی کار کردن، نظم و انضباط شما و میزان بدی که چیزی می خواهید بستگی دارد.
و رحیمی آن را بد می خواهد.
قبل از بلفاست، او سه بار در روز و شش روز در هفته تمرین می کرد. او میگوید اگرچه برنامه اکنون سبکتر است، اما او از خانه دور است و هنوز طاقتفرسا است.
“مثلا، من واقعاً صادقانه خواهم گفت: من چند بار اینجا گریه کردم.”
«در واقع دیروز بود. من یک جلسه اسپارینگ داشتم و احساس نمی کردم بهترین کار ممکن را انجام داده ام. اینطوری میشه گاهی اوقات شما خسته هستید. من از جلسه اسپارینگ خارج شدم و مثل “اوه، احساس نمی کنم آنقدر عالی کار کردم” و فقط نشستم و فقط گریه کردم.
همه دردی را که شما از سر می گذرانید می بینند. همه می توانند به نوعی ارتباط برقرار کنند. اما در پایان روز، این نبردی است که در درون خود دارید.»
او می داند که زنانی که با آنها رقابت خواهد کرد، به همان اندازه که او می خواهد برنده شوند. او میداند که آنها برای مدال طلا تمرین میکنند. او میداند که جنگهای آینده مانند یک جنگ خواهد بود. “هر دعوا.”
او میگوید: «شما همیشه باید … افکار مثبت را به خود تغذیه کنید. “آره، شما می توانید اینجا و آنجا گریه کنید. میدونی بذار بیرون اما شما نباید اجازه دهید که به ذهن شما نفوذ کند. و فقط ادامه بده به فشار دادن ادامه دهید.»
حالا که چند روز مانده به بازی ها، رحیمی می گوید که احساس قدرت می کند. او احساس می کند که “قدرت طبیعی” دارد، و بوکسورهای مرد به او گفته اند که او با او مبارزه می کند. بنابراین او روی تکمیل تکنیک خود تمرکز می کند. او می گوید که ضرباتش خوب است. به نظر او این بهترین مشتی است که می توانید پرتاب کنید. صلیب راست او نیز خوب است، “وقتی فرود آمد”. او میگوید که این نظم و انضباط بهبود همیشگی، یادگیری است که برای اولین بار او را به این ورزش کشاند و اگرچه «خیلی سخت است»، او را نیز ادامه میدهد. او می گوید حتی در لحظاتی که از آن متنفر است، پس از آن احساس شگفت انگیزی می کند. “فقط احساس می کنم کاری را انجام داده ام.”
“من فقط آن را دوست دارم! من فقط این احساس را دوست دارم،» او میگوید و در لبخندی به دنبال کلماتی برای توضیح میگردد.
این است که من می دانم که می توانم بیشتر از تو به خودم فشار بیاورم. من تسلیم نمی شوم شما می دانید منظورم چیست؟ من می دانم که آخرین نفری خواهم بود که در آنجا تسلیم می شوم.»
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.