به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
Lدر هفته گذشته، درجه حرارت در انگلستان به 40 درجه سانتیگراد (104 درجه فارنهایت) رسید و بحران آب و هوا را به منصه ظهور رساند و موج جدیدی از ناامیدی را برانگیخت. چگونه است که علیرغم طبل پیوسته رویدادهای آب و هوایی شدید، موج فزاینده اعتراض عمومی، و اجماع فزاینده در طیف سیاسی، جهان تا این حد عمیقاً از محدودههای بیرونی اهداف آب و هوایی که «ایمن» تلقی میشوند، فاصله دارد؟
پاسخ به طور فزاینده ای نه در انکار آب و هوا، بلکه در تکثیر راه حل هایی است که توسط سیاست گذاران و منافع تجاری با درجات متفاوتی از جدیت و نیت خوب، زیر چتر «سرمایه داری سبز» حمایت می شود. اینها پیشنهادهایی هستند که به عنوان ابزارهای فوری و عملی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای یا معکوس کردن از دست دادن اکوسیستم فروخته می شوند، اما در واقع هیچ کدام را ارائه نمی دهند.
از تامین مالی پایدار استفاده کنید. بر اساس برخی برآوردها، داراییهایی که با نوعی معیارهای زیستمحیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) سرمایهگذاری شدهاند، اکنون به بیش از 35 تریلیون دلار میرسند، که اعلامیههای مشتاقانه را برانگیخته است مبنی بر اینکه سرمایهگذاران خصوصی، تحت تأثیر منافع شخصی منطقی، آیندهای سبزتر را ارائه میکنند. برای بسیاری، به نظر میرسد که واقعاً میتوان «با انجام کارهای خوب» خوب عمل کرد.
متأسفانه، این حس پیروزی بر اساس کمی استوار است. برای شروع، انتقادات به “گرین شویی” که در آن شرکت ها و شرکت های مالی مشتریان و مشتریان را در مورد اعتبار زیست محیطی یا اجتماعی محصولات خود گمراه می کنند، فراوان است. ولی مشکل بسیار عمیق تر از چند بازیگر بدی است که قوانین (معمولاً داوطلبانه) را تغییر می دهند. در عوض، انگیزه اساسی سرمایه گذاری ESG لزوماً دستیابی به نتایج مثبت «دنیای واقعی» نیست. بلکه هدف به حداقل رساندن قرار گرفتن در معرض خطرات – اعم از مقررات آب و هوا یا اختلافات کاری – است که می تواند منجر به بازده مالی شود.
به همین دلیل، بسیاری از صندوقهای ESG به سختی با صندوقها و شاخصهای «جریان اصلی» مانند S&P 500 (سبد 500 شرکت بزرگ ایالات متحده) تفاوت دارند. به عنوان مثال، صندوق پیشتاز ESG ایالات متحده Vanguard دارای سهام برتر خود در اپل، مایکروسافت و آمازون است. تسلا در رتبه ششم قرار دارد و پس از آن دو کلاس مختلف سهام آلفابت (شرکت مادر گوگل) قرار دارند.
به سختی می توان استدلال کرد که بسیاری از اینها شرکت هایی هستند که هنگام تصور سرمایه گذاری در آینده ای بدون کربن و از نظر زیست محیطی پر رونق به ذهن متبادر می شوند. همچنین برخی از آنها در مورد “اجتماعی” سوابق فوق العاده ای ندارند. ستون ESG مخفف، خواه اتهامات نقض حقوق بشر و کار اجباری در زنجیره تامین یا نظارت غیرقانونی کارگران.
علاوه بر این، در حالی که بسیاری ممکن است به طور منطقی انتظار داشته باشند که یک صندوق بزرگ ESG در انتقال فوری به انرژی های تجدیدپذیر و زیرساخت های پایدار سرمایه گذاری کند، در عوض، بیش از 40 درصد از صندوق پیشتاز به فناوری و مالی اختصاص می یابد. انرژی و تاسیسات، که توسط بسیاری از شرکتهایی که ممکن است تصور کنیم در قلب کربنزدایی هستند، اشغال شدهاند، روی هم کمتر از 1 درصد را تشکیل میدهند. نکته مهم این است که به نظر می رسد این یک قاعده است، نه استثنا.
در حالی که برخی از شرکتهای متخصص از موقعیت سهامداری خود برای تحت فشار قرار دادن جدی شرکتها برای تغییر مدلهای کسبوکارشان یا تخصیص سرمایه به شرکتهای تازه تاسیس انرژی پاک استفاده میکنند، بسیاری از صنعت علاقهمند به تامین مالی مستقیم یک آینده پایدار نیستند، بلکه به اطمینان از همسویی پرتفوی خود با آینده علاقهمند هستند. از این نظر، ESG را میتوان بهجای کمک به ساختن آن، بهعنوان وسیلهای برای شرطبندی روی احتمال یک آینده سبزتر و پایدارتر درک کرد.
در واقع، در یک مطالعه بهویژه چشمگیر، محققان دریافتند که قویترین ویژگی تمایز وجوه با مضمون اجتماعی از همتایان اصلی خود، سرمایهگذاری در شرکتهایی با کمبود نسبی کارمند است. از منظر به حداقل رساندن ریسک برای سرمایه گذاران خصوصی، این کاملاً منطقی است: بدون نیروی کار، بدون مشکل نیروی کار. از منظر هدایت نتایج اجتماعی مثبت، به سختی دلیلی برای جشن گرفتن است.
منطق زیربنای تامین مالی پایدار یک مشکل است این استدلال که بازارها سرمایه داری سبزتر و مهربان تری را پیش می برند. در واقع، مشکل سرمایهداری سبز این است که راهحلهای پیشنهادی آن، پیچیدگیهای اقلیمی و بحرانهای زیستمحیطی را به چارچوب باریک «بازار» تحمیل میکنند، صرف نظر از اینکه بازار عرصه مناسبی برای رویارویی با آنها باشد یا خیر. در نتیجه، این «راهحلها» به طور فزایندهای ثابت میشوند که چیزی جز این نیستند.
ردپای سرمایه داری سبز را می توان در همه چیز مشاهده کرد، از تثبیت بر بازارهای کربن گرفته تا تکثیر ایده هایی مانند «خدمات اکوسیستمی» و «سرمایه طبیعی»، که به دنبال تقسیم اکوسیستم ها به « سهام» مجزا هستند که به اقتصاد خدمات ارائه می کنند. با این منطق، نهنگ از آنجایی ارزشمند است که کربن را جذب می کند و گردشگران را تحت تاثیر قرار می دهد. برای بسیاری، این ایده ممکن است پوچ به نظر برسد، اما با 40 میلیارد دلار تجارت خدمات اکوسیستمی تنها در سال 2018، این مفاهیم به طور فزاینده ای جریان اصلی هستند.
ادعاهای مربوط به مقیاس مالی متعهد به صفر خالص، تریلیون هایی را که هر سال به صنعت سوخت فسیلی وارد می شود، کاهش نمی دهد. در سرتاسر جهان، علیرغم اینکه حدود 23 درصد از انتشارات تحت طرحهای قیمتگذاری کربن قرار دارند، تأثیر چنین طرحهایی بر انتشار کلی بهطور تاسفباری کمتر از اهداف IPCC است. و با وجود تصاویر درخشان از “راه حل های مبتنی بر طبیعت” بزرگان نفت و ده ها میلیارد دلار در تجارت سالانه در خدمات اکوسیستم، تنوع زیستی همچنان با نرخ های خیره کننده ای کاهش می یابد.
ما در جامعهای زندگی میکنیم که با روابط بازار ساختار و تعریف شده است، و این ایده که راهحلهای مبتنی بر بازار بهترین، عملگرایانهترین و اغلب تنها راه حل اکثر مشکلات هستند، کاملاً ریشهدار عقل سلیم است. مسلماً تصور جایگزینی دشوار است. همچنین فوری و ضروری است. آهنگ آژیر راه حل های برد-برد آسان برای بحران های پیچیده و سیستمی بی سابقه قدرتمند است، اما باید در برابر آن مقاومت کرد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.