به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
منهنوز نسبتاً زود است. یک ماه تا شروع مجدد لیگ برتر فرصت باقی است. زمان زیادی برای یک باشگاه برای خرید وجود دارد. چلسی از موقعیتی غیرعادی شروع کرد. هنوز دلیلی برای وحشت وجود ندارد. ممکن است همه چیز خوب باشد. اما به همان اندازه ممکن است اینطور نباشد و منصفانه است که بگوییم اگر در حال برنامه ریزی یک بازسازی اساسی در تیم خود هستید، اگر تعداد زیادی از چهره های برجسته بخش استخدام را از دست ندهید، آسان تر است.
شاید انتظار بیش از حد در این تابستان غیرمعقول باشد، بنابراین بلافاصله پس از حذف رومن آبراموویچ. تاد بوهلی تا 30 می به طور رسمی تصاحب خود را تکمیل نکرد. زمانی که دیگران شروع به رسیدن به اهداف بلندمدت کردند، چلسی شروع به کنار گذاشتن مدیران کرد. بروس باک از سمت ریاست کنار رفت، پتر چک از سمت خود به عنوان مشاور فنی و عملکرد کنار رفت و، شاید مهمتر از همه، مارینا گرانوفسکایا، که در واقع باشگاه را برای آبراموویچ اداره می کرد، استعفا داد. هیچ یک از اینها به ویژه نگران کننده نبود – در واقع ممکن است بخشی ضروری از حذف آبراموویچینگ باشگاه بوده باشد – اما جذب نیرو را دشوارتر کرده است.
به هر حال این تابستان سختی بود. ایرادات این تیم چلسی که تا حدی با موفقیت در لیگ قهرمانان در سال 2021 پنهان شده بود، در طول فصل گذشته بسیار آشکار شد. روملو لوکاکو نه تنها قسمت پایانی پازل نبود، بلکه شکست او بسیاری از مشکلات را در جای دیگری آشکار کرد.
تیمو ورنر، دوندهای که میخواهد، چیزی شبیه به توانایی تمامکنندهای که برای او 28 گل در بوندسلیگا در آخرین فصل حضورش در RB لایپزیگ به ارمغان آورد، نشان نداده است. حکیم زیچ، علیرغم پاهای سریع و توانایی فنی اش، فقط به نظر تندرستی به نظر می رسد که می تواند به حریف آسیب برساند. کریستین پولیسیچ به مبارزه برای تناسب اندام ادامه می دهد و هنوز نمی تواند متقاعد شود که چیزی فراتر از یک دونده خط مستقیم است.
رحیم استرلینگ ممکن است آنقدر برای مخاطبان انگلیسی آشنا باشد که تقریباً با بی تفاوتی از خرید او استقبال شده است، اما او در حال رسیدن به اوج خود است، یک بازیکن ثابت انگلیسی است و زیر نظر پدرخوانده تاکتیکی فوتبال مدرن، پپ گواردیولا، با موفقیت بازی کرده است. با این حال، با وجود تمام ظرافت های Mason Mount و وعده Kai Havertz، نیاز به بازنگری اساسی در خط جلو وجود دارد – بخشی از تیم که با توجه به سرمایه گذاری اخیر، باید مرتب می شد.
با توجه به اینکه انگولو کانته 31 ساله و جورجینیو 30 ساله است، خط هافبک همیشه خواستار بررسی بود. و در خط دفاعی، آنتونیو رودیگر و آندریاس کریستنسن هر دو با پایان قراردادشان ترک کردند و تیاگو سیلوا را به عنوان تنها مدافع میانی ارشد ترک کردند – و در 37 سالگی او را ترک کردند. به سختی یک گزینه طولانی مدت است.
این احتمالاً به این معنی بود که حداقل چهار و شاید تا شش مورد اضافه می شد، پروژه ای بزرگ برای هر باشگاهی. برای مالک جدید بدون تجربه قبلی در فوتبال، انجام این کار به صورت موقت، ممکن است غیرممکن باشد. این که بوهلی در ابتدا مشتاق به تعویض بازیکن رایج در ورزش ایالات متحده به نظر می رسید، که در آن بازیکنان نقش بسیار کمتری دارند، به کسی پیشنهاد نمی کرد که درک محکمی از نقش جدیدی که او به عهده گرفته است داشته باشد. که این سوال را ایجاد می کند که چرا او این کار را انجام می دهد. چرا او یک مدیر ورزشی آماده برای ورود نداشت؟ یا اینکه از دست دادن Granovskaia بخشی از برنامه نبود؟
زمانی که بوهلی در حال آماده سازی تصاحب خود بود، از برنامه های سرمایه گذاری بلندپروازانه صحبت کرد. پس از بزرگی رژیم آبراموویچ، او ممکن است احساس کند که نیاز به خرید بزرگ در تابستان امسال وجود دارد، فقط برای متقاعد کردن طرفداران که به سبک استن کرونکه یا گلیزرها که صرفا سرمایه گذاری می کنند، مالک ایالات متحده نخواهد بود. به اندازه ای است که باشگاه را در حالی که دوشش برای سود سهام می دوشید، حفظ کند.
محیطی که در آن خرج کردن به خودی خود تبدیل به یک هدف می شود، به ندرت محیطی خوشحال کننده است – به عنوان مثال بارسلونا که احساس کردند پول نقد نیمار در جیبشان سوزانده شده است. به عنوان صاحب امتیاز بیسبال LA Dodgers، بوهلی علاقه مند به امضای قرارداد با نام های بزرگی مانند موکی بتز، فردی فریمن، مکس شرزر و تری ترنر بوده است و این تا حد زیادی کارساز بوده است.
اما بیسبال بازی بسیار متفاوتی با فوتبال است: یک فرد بزرگ می تواند تفاوت بزرگی برای یک تیم ایجاد کند و به غیر از بازیکنی که جایگزین می کند، واقعاً برای هیچ کس تفاوت زیادی ایجاد نمی کند. یک نقطه در تیم را ارتقا دهید و تیم را ارتقا دهید.
فوتبال اینطوری نیست. یک تیم از 11 واحد مجزا تشکیل نشده است، اما در بهترین حالت، یک واحد واحد است که 11 بخش جزء آن به طور مثبت با یکدیگر تعامل دارند. وسوسه امضا کردن افراد مشهور قوی است. آنها زرق و برق و اعتبار می آورند. آنها احتمالاً به خود بازار باشگاه کمک می کنند. برای یک مدیر اجرایی جدید، احتمالا یک ضربه دوپامین در مردی که یک ستاره بزرگ را به باشگاه شما آورده است، وجود دارد. اما آنها لزوما به شما کمک نمی کنند که در مسابقات فوتبال پیروز شوید.
و اینجاست که نقش توماس توخل در هفته های آینده بسیار مهم خواهد بود. شایعاتی مبنی بر انتقال نیمار و کریستیانو رونالدو توسط چلسی به گوش می رسد. توخل قبلا با نیمار کار کرده است و شاید معتقد است که او می تواند الهام بخش یک رنسانس در بازیکنی باشد که دوران حرفه ای اش در خطر جدی اوج قرار دارد و استعداد بی حد و حصر او محقق نشده است. در 30 سالگی، شاید یک شانس نهایی برای نیمار برای رسیدن به عظمت پس از سالها خودخواهی در پاریس وجود داشته باشد. روزهایی در شکوه بارسلونا بود که ثابت کرد می تواند خود را فدای سیستم و مطبوعات کند همانطور که توخل مطمئناً از او خواسته بود.
رونالدو یک موضوع کاملاً متفاوت است. بدون احتساب مدافعان میانی، هیچ بازیکن بیرونی در پنج لیگ برتر اروپا کمتر از او در فصل گذشته فشار وارد کرد. او گل می زند، اما گل های کلی تیمش را کاهش می دهد. و وسعت مقام او ناگزیر مخل است. ممکن است برای جذب یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ فوتبال به بوهلی و دپارتمان بازرگانی چلسی درخواست شود، اما اگر لوکاکو برای سیستم توخل خیلی بی حرکت بود، هیچ راهی وجود نداشت که رونالدو بتواند پاسخگو باشد.
توخل ظاهرا نقش مهمی در روند جذب چلسی ایفا می کند. با تجربه کابوس پر از منیت پاری سن ژرمن، اکنون وظیفه او جلوگیری از تبدیل بوهلی چلسی به PSG-on-Thames است.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.