به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
افیا یک بار، این عکس های ثابت هستند که صحنه را بهتر از فیلم ها ثبت می کنند. اگر تصور خود را از منظره جهنم در پاریس در شنبه شب بر اساس فیلمهای متحرک دانهدار و لرزان قرار میدادید، احتمالاً به این نتیجه میرسید که این یک غده بیقانونی و جوشان بینظمی است: جوانانی که نردههای میخدار را بالا میبرند، دروازهها را تکان میدهند. جریان بی وقفه گاز اشک آور و باتوم. اما احساس بینظیری که توسط هزاران هوادار جمعشده در خارج از ورزشگاه دو فرانس منتقل میشد، سکون بود: سکوت و ناامیدی شدید از هیچ حرکتی، هیچ چیز تغییری، هیچ اتفاقی نمیافتد، دریایی از انسانیت خنثیشده که ساعت به ساعت صبورانه منتظر میماند، گویی در صف ایستاده است. برای نان
خیلی برای چه. توهینها و ناراحتیهای متعددی که روز شنبه در فینال لیگ قهرمانان اروپا به هواداران وارد شد – صفهای طولانی، ممنوعیت ورود، فقدان سرپرست و امنیت، وحشیگری پلیس – در روزهای بعد به خوبی ثبت شده است. چیزی که از همه اینها کم است، دلیل آن است. چرا یوفا و مقامات فرانسوی اجازه دادند که این رویداد نمایشی به طرز فاجعهباری منحط شود؟ آیا این صرفاً یک شیوع گسترده بی کفایتی بوروکراتیک بود؟ یا چیز بدتری در کار بود؟
شاید گیج کننده ترین عنصر مشکل در روز شنبه تصادفی بودن آن بود. برخی از هواداران لیورپول بلافاصله گریه انتقام گیری تاسیس کردند، اما در واقع هواداران رئال مادرید نیز در هرج و مرج گرفتار شدند. افراد VIP و مهمانان شرکتی از صف های غیرقابل تحمل و برخوردهای سنگین شکایت داشتند. وزیر ورزش اسپانیا گزارش داد که برای ورود به ورزشگاه باید یک ساعت صبر کرد. حتی مفسر جیم بگلین – نه، نه جیم بگلین – گفته است که در خارج از استادیوم فرانس توسط باندهای مسلح به سرقت رفته است.
هیچ یک از مدل های مرسوم حکمرانی فوتبال توضیح رضایت بخشی برای هیچ یک از این موارد ارائه نمی دهد. سالها به ما میگفتند که فوتبال روح خود را برای سود فروخته است، هواداران به مشتری تبدیل شدهاند، خود ورزش مانند یک تجارت اداره میشود و یورو شرکتی پادشاه است. اما بلیت های فینال تا 600 پوند فروخته می شد. در کدام چشم انداز سرمایه داری مصرفی، مشتریان ممتاز مانند حیوانات در درون خود جای می گیرند؟ کدام کسب و کار روشن فکری گاز اشک آور را از روی کودکان تخلیه می کند؟ از جمله اتفاقات روز شنبه در پاریس باید ما را وادار کند تا آنچه را که فکر می کنیم در مورد عملکرد قدرت در فوتبال می دانیم، دوباره ارزیابی کنیم.
یکی از اشتباهات بزرگ در مورد فوتبال مدرن این است که آن موجودی از نیروهای ناب بازار است. در واقع، این بازی هرگز به معنای واقعی یک بازار آزاد نبوده است: دسترسی محدود است، انتخاب محدود است، طرفداران به سادگی تیم یا ورزش را به دلخواه عوض نمی کنند. از بسیاری جهات، آنها نه مصرفکنندگان توانمند، بلکه سوژههای اسیر هستند، و با گذشت زمان این رابطه به طور فزایندهای این پویایی را منعکس کرده است: یک طبقه حاکم کوچک و غیرقابل پاسخگویی که نه صرفاً به سود، بلکه به قدرت، نه صرفاً غنیسازی، بلکه به استثمار وسواس دارد.
رابرت میشلز جامعهشناس در سال 1911 نوشت: «چه کسی میگوید سازمان، میگوید الیگارشی». اهرمهای قدرت همواره فرصتهایی را برای تقویت آن قدرت ایجاد میکنند. آنهایی که ثروت دارند به طور فزاینده ای اولویت های خود را حول حفاظت از آن می سازند.
چیز خاصی را به شما یادآوری می کنید؟ فوتبال در 30 سال گذشته به یک مدینه فاضله مصرفگرا تبدیل نشده بود. در حال تبدیل شدن به یک الیگارشی بود: بدبین، اکتسابی، رازدار، و ذاتاً دشمن مردم تحت آن. قواعد و قوانین را می توان خم کرد و زیر و رو کرد. فضای عمومی باید به شدت مشخص شود و تحت نظارت پلیس قرار گیرد. اطلاعات نادرست صرفاً شایع نیست، بلکه ضروری است: شاهد عجله ای باشید که مقامات با آن این خط را کنار زدند که افراد دیرهنگام بدون بلیط مقصر این مشکل بودند، تلاش های سیستماتیک برای ترسیم هواداران به عنوان یک خرابکار.
این ایده که طرفداران مدرن – حتی طرفداران خوش تیپ، حتی جیم بگلین – می توانند به نوعی از طریق بلیط های فصلی خود سهمی در بازی بخرند، به عنوان یک داستان بی رحمانه افشا شده است. معلوم شد یوفا به هیچکدام از شما نیاز ندارد. Camila Cabello، مجموعهای بزرگ از حمایتهای مالی بلوچیپ و بانکی از دوربینهای تلویزیونی داشت که رویداد را برای مخاطبان سراسر جهان پخش میکرد. تا آنجا که تودههای بیرون دروازهها اهمیت داشتند، آنها این کار را نه به عنوان شرکتکننده یا حتی مشتری، بلکه به عنوان یک تهدید بالقوه انجام دادند.
میشلز، که اتفاقاً بعداً به حزب فاشیست بنیتو موسولینی میپیوندد، بارقههای امیدی را ارائه کرد. اولین مورد این بود که الیگارشی ها بنا به تعریف دارای شخصیت جنگ طلب هستند و به همان شدت با یکدیگر رقابت خواهند کرد. جنگ قدرت رضایتبخش بین یوفا، فیفا و باشگاههای بزرگ ممکن است منشأ بسیاری از ناکارآمدیهای فوتبال باشد، اما احتمالاً نزدیکترین چیز به سیستم کنترل و تعادل است. دوم این که با بلوغ جوامع ابزارهای انتقاد و مقاومت را توسعه می دهند. برای بسیاری از طرفداران و صاحب نظران، جدایی از سوپرلیگ گامی در این روند بود: درک این موضوع که صاحبان قدرت بهترین منافع خود را در قلب نداشتند و هرگز چنین نکردند.
اما نکته اصلی این است که میلیون ها نفر در زندگی خود به فوتبال نیاز دارند، به همان اندازه که به آب و غذا نیاز دارند، و تا زمانی که تقاضا سیری ناپذیر باشد، کسانی که انگشت خود را روی عرضه گذاشته اند، به فشار دادن ادامه خواهند داد. و بنابراین ما تابلویی را داریم که روز شنبه آشکار شد: مجلل ترین بازی باشگاهی جهان که در فاصله کمی از یکی از فقیرترین مناطق پاریس برگزار می شود، در حالی که هزاران مرد، زن و کودک ساعت ها بیرون صف می کشند. آنها در دروازه ها فشار می آورند، در دود خفه می شوند، برخی فحش می دهند و فریاد می زنند و برخی بی سر و صدا ناامید هستند. اما همه آنها التماس می کنند که اجازه ورود پیدا کنند.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.