“سفر به ناکجاآباد”: مادرانی که از جنگ در اوکراین فرار کردند | اوکراین

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،

داستان های چهار مادری که از اوکراین فرار می کنند، تصمیمات دلخراشی را که خانواده ها در طول سه ماه جنگ باید می گرفتند، برجسته کرده است.

این تصاویر متقاعد کننده همچنین نشان می دهد که هر خانواده چه چیزی را در حالی که مجبور به فرار از خانه های خود می شود، بسته بندی می کند. برخی فقط چند تعویض لباس، اسباب بازی برای فرزندان خود و لوازم پزشکی آوردند، بدون اینکه نمی دانستند برای هفته ها، ماه ها یا حتی سال ها از بین خواهند رفت.

بیش از 6.3 میلیون نفر، که حدود نیمی از آنها کودک هستند، به امید یافتن امنیت در کشورهای همسایه در بزرگترین جابجایی مردم در اروپا از زمان جنگ جهانی دوم، از اوکراین فرار کرده اند. رومانی 924000 دریافت کرده است.

—–

ایرینا* که هفت ماهه باردار است، 24 ساعت فرصت داشت تا با دختر 10 ساله اش نیکولینا تصمیم بگیرد که اوکراین را ترک کند یا نه.

ایرینا* که هفت ماهه باردار است، 24 ساعت فرصت داشت تا با دختر 10 ساله خود نیکولینا* تصمیم بگیرد که اوکراین را ترک کند یا نه. در حالی که خشونت کشور را فرا گرفت، یوگنی، یک داوطلب کلیسا، به آنها پیشنهاد کمک کرد تا از مرز رومانی عبور کنند، اما با اعمال مقررات منع آمد و شد روز بعد، ایرینا تقریباً فرصتی برای انتخاب خود نداشت.

او نمی خواست برود، اما تصمیم دردناکی گرفت که مادرش را – که برای سفر خیلی بیمار بود – خانه و زندگی اش در اوکراین را به خاطر فرزندانش ترک کرد. او گفت: “برای فرزندم و نوزاد متولد نشده ام تصمیم گرفتم که اگر امکانی وجود دارد، باید بروم.” آنها تمام زندگی خود را در پیش دارند.»

هنگامی که ایرینا و نیکولینا به ایستگاه کیف رسیدند، صحنه های آشفته ای را دیدند. هزاران نفر در حال تلاش برای سوار شدن به قطارهای غرب بودند و قطاری که امیدوار بودند سوار شوند پر بود.

نیکولینا خارج از خانه موقتش در مارامورس، رومانی.

راننده قطار که متوجه شد ایرینا باردار است به آنها توالتی از کار افتاده که تمیز بود پیشنهاد داد. سفر سخت و ترسناکی بود. «در هر ایستگاه ما خیلی می‌ترسیدیم. دعواهای سختی پیش آمد، بنابراین در آن ایستگاه ها را قفل کردیم. من گفتم: “نیکولینا، تکان نخور” و ما اصلاً حرکت نکردیم.

هنگامی که آنها در نهایت به راخیف در غرب اوکراین رسیدند، یوگنی با آنها ملاقات کرد و آنها را تا مرز راند. آنها با پای پیاده وارد رومانی شدند و در آنجا با استقبال گرمی مواجه شدند.

اکنون آنها در منطقه Maramures با خانواده میزبان در آپارتمانی زندگی می کنند که Save the Children به آنها کمک کرده است.

نیکولینا به زندگی جدید خود می پردازد و نشان می دهد که کودکان چقدر می توانند انعطاف پذیر باشند: «مردم بیشتر از کیف به ما اهمیت می دهند و با ما صحبت می کنند. من اینجا را دوست دارم، “او می گوید.

——

ماریا و دنیس

هنگامی که ماریا* در 24 فوریه با اقوام تماس گرفت، مثل هر صبح دیگری در زندگی عادی او به عنوان یک مادر و معلم مدرسه بود. لحظه ای بود که همه چیز تغییر کرد. “آنها گفتند که بمباران شده اند.” پنج دقیقه بعد، موشک ها به استان دنیپروپتروفسک، جایی که ماریا و دنیس* زندگی می کنند، اصابت کرد. او می گوید: “این ترسناک ترین روز زندگی ما بود.”

او تصمیم “بسیار دردناک” را گرفت، اما تنها پس از آن که یکی از دوستان او را متقاعد کرد که ماندن بسیار خطرناک است و به آنها پیشنهاد داد که با هم فرار کنند. آنها با اولین قطاری که می توانستند از دنیپرو به سمت رومانی به سمت غرب حرکت کنند، رفتند. ما نمی دانستیم کجا و چگونه زندگی می کنیم. سفری بود به ناکجاآباد. من هرگز به اینجا نیامده‌ام، نمی‌دانستم کجا می‌روم.»

ماریا در مارامورس، رومانی.

هنگامی که آنها پس از یک سفر طاقت فرسا به رومانی رسیدند – به ویژه برای دنیس که در سفر بیمار بود – با استقبال گرم و باور نکردنی روبرو شدند. رومانیایی ها بسیار بسیار مهربان هستند. من هرگز چیزی در مورد آنها نشنیدم، اما وقتی به اینجا رسیدم معلوم شد که آنها افرادی گشاده قلب، مهربان و فهمیده هستند.

آنها همچنین حمایت لازم را برای بازسازی زندگی از هم پاشیده خود دریافت می کنند. ما غذا و آب می گیریم. برای بچه ها به ما کوپن دادند. ما می توانیم با این کوپن ها در تمام سوپرمارکت ها به ارزش 200 لی پرداخت کنیم. تقریباً 50 دلار است.»

——

Milena * در Maramures، رومانی

میلنا*، 22 ساله، در حالی که آژیرها ناله می‌کردند و بمب‌ها در نزدیکی خانه‌اش در استان ایوانو-فرانکیفسک سقوط می‌کرد، از جان خود می‌ترسید. او در کنار یک خط لوله اصلی گاز زندگی می کند و می ترسید که منفجر شود.

در ابتدا او و نوزاد یک ساله‌اش بودهان* به زیرزمین والدینش در ایوانو-فرانکیفسک پناه بردند، اما برادرش به او گفت که اوکراین امن نیست، بنابراین او تصمیم گرفت بوهدان و پسرعموهایش را ببرد و راهی رومانی شود.

میلنا سفر را سازماندهی کرد – کجا رانندگی کنند، در چه ساعتی و چگونه به مرز برسند.

پدر و مادر او هنوز در اوکراین هستند. پدرش ماند و مادرش به پناهندگان در لویو کمک می کند. میلنا از ترک آنها دل شکسته بود اما احساس کرد که باید به خاطر پسرش برود. او می گوید: «قلب من در اوکراین است. ترک خانه و کشورم دردناک است. خداحافظی با مردان زندگیمان در مرز سخت بود. نمی دانستیم که آیا دوباره آنها را خواهیم دید یا نه.

ما فقط ضروری ترین چیزها را برای کودک یک ساله ام بسته بندی کردیم – لباس گرم، غذا، اسناد و لپ تاپ. Save the Children عالی بود – [giving us] غذا، سرپناه، کوپن های نقدی.”

او قصد دارد در صورت پایان یافتن درگیری به اوکراین بازگردد.

——

ویرا*، با مارتا* و آلونا*

“من احساسات را به خاطر می آورم. ترک اوکراین سخت بود. هیچ کس نمی خواست برود،» ویرا*، مادر دو فرزند، به یاد می آورد. او با همان انتخاب سختی روبرو شد که میلیون‌ها اوکراینی عادی، سرزمینشان در خشونت غرق شده بود.

“این داشت من را از هم می پاشید. شما می خواهید بمانید، اما فرزندانی هم دارید که باید از آنها محافظت کنید. مادرم از من پرسید که آیا می‌خواهم بروم و من پاسخ دادم که نمی‌توانم، از هم پاشیده‌ام، باید بمانم و باید بروم.

ویرا در اوکراین زندگی خوبی داشت و به عنوان پرستار کار می کرد و مارتا * سه ساله و آلونا * شش ماهه را بزرگ می کرد. جنگ آن زندگی را از بین برد. تصور عظمت آن ضرر برای ما سخت است.

سخت ترین قسمتش خداحافظی با پدر و مادرش بود. «آنها حتی در شرایط بحرانی آنجا را ترک نخواهند کرد. مادرم [who works as a paramedic] برای کمک خواهد رفت [Leaving is] خارج از سوال.”

ویرا در اوکراین زندگی خوبی داشت و به عنوان پرستار کار می کرد و دو فرزند خردسال را بزرگ می کرد

او تصمیم گرفت به مارتا نگوید چرا آنها می‌روند و در عوض با آن مانند یک ماجراجویی بزرگ رفتار می‌کردند. اما برای ویرا که قبلاً هرگز در خارج از کشور نبوده بود، عبور از مرز به رومانی آسیب زا بود. “من یک نوع حمله پانیک داشتم. من از مرز می ترسیدم و نمی خواستم اوکراین را ترک کنم.

استقبال از آنها در رومانی به کاهش درد ناشی از ترک کمک کرده است. ما در اینجا حمایت زیادی داشته ایم. آنها خیلی بیشتر از آنچه ما انتظار داشتیم داده اند. «اسباب بازی، لباس، غذا، همه چیز. ما همه اینها را در اوکراین داشتیم، اما در اینجا، در مقیاس همه چیز، بچه ها به نظر می رسیدند که همه اینها را برای اولین بار در زندگی خود می بینند! این همان تفاوتی است که حمایت شما برای خانواده هایی مانند Vira ایجاد می کند.

*اسامی برای حفظ هویت آنها تغییر کرده است.

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

منبع

درباره ی aban_admin

مطلب پیشنهادی

PC سابق Met می گوید که در مورد فلش قاب وین کوزنز اشتباه کرده است | وین کوزنز

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ، افسر سابق پلیس مت که …