به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
اچگوش که؟ پیتر رد پا. هووش سکوت Thud ناله. صدای چرم نه روی بید. کریکت حول کشمکش بین چوب و توپ می چرخد. اما برای دویدن، ضربه زدن در طولانیترین فرمت به همان اندازه به بقا و شغل مربوط میشود: انتخاب فعالانه برای ضربه نخوردن به توپ.
طبق گفته CricViz، 16٪ از تمام ارسالها در کریکت تست باقی مانده است، که باعث میشود انصراف یک سکته به راحتی دومین “شات” رایج در فرمت بعد از دفاع رو به جلو باشد. تمام آن انرژی صرف هیچ چیز نشد. یک قطعه بازی بکتی که گاهی بیش از صد بار در یک مسابقه آزمایشی تکرار می شود. روز از نو هیچ اتفاقی نمی افتد. کسی کاسه می زند یکی ولش میکنه جذب کننده است؟
گیدئون هیگ، نویسنده بزرگ کریکت، ترک را بهعنوان ظریفترین عمل در تمام کریکت توصیف میکند. او در سال 2007، مدتها قبل از اینکه استیو اسمیت و مارنس لابوشاگن با تمام ابهامات تند و تیز و نمایشی خود همراه شوند، نوشت: «تبادل یک مزیت آنقدر کوچک که در اکثر موارد تقریباً غیرقابل اندازه گیری است».
دستورالعمل های مربیگری مملو از اطلاعاتی در مورد نحوه انجام حرکات دفاعی مناسب و همچنین سایر ضربات تهاجمی است. یافتن ادبیات، مربیگری یا غیره، در مورد هنر شانه زدن بسیار سخت تر است.
در کتابچه راهنمای مربیگری MCC Masterclass که در سال 1994 منتشر شد، جفری بایکوت توضیح میدهد که چگونه میتوان از مرخصی برای دستکاری کاسهزن استفاده کرد تا در جایی که خمیر میخواهد کاسه کند، تا آنها را در نبرد ارادهها خرد کند. “صبر کن. دارای صبر. اجازه دهید شما را در حال امتناع از رانندگی ببیند تا وسوسه شود که توپ را یک قدم به شما نزدیکتر کند. سپس بنگ. روی پای جلویی قرار بگیر و توپ را دور کن.» در اینجا هدف دوگانه از مرخصی است. این در درجه اول یک عمل بقا است، اما می تواند به یک عمل اجباری تبدیل شود.
یکی دیگر از بزرگان سابق انگلستان که در MCC Masterclass مشارکت داشت، دیوید گوور است. آخرین کار او در کریکت تست، نه اینکه در آن زمان آن را می دانست، این بود که در یک مسابقه آزمایشی در سال 1992 در The Oval دست به دست وقار یونس داد. گوور در چهار زایمان که شکل گرفته بود، بازی کرده بود و از دست داده بود، اما یکی از آنها را حفظ کرد.
گوور به یاد می آورد: «این یک بازی بولینگ بسیار خوب بود. در یک روز بهتر شاید کار متفاوتی انجام می دادم، اما آن روز یکی از روزهای بهتر من نبود! چقدر طبیعی بود که او توپ را تنها بگذارد؟ غریزه بزرگ من این بود که به سمت توپ بروم، تلاش کنم و دویدن را به ثمر برسانم. اما وقتی این اشتباه را مرتکب می شوید و خارج می شوید، همانطور که همه در مقطعی انجام می دهند، متوجه می شوید که باید یاد بگیرید که توپ را نیز ترک کنید، در ابتدا این یک روش بقا است.
به قول هایگ، «مردن در یک گودال بدون سکته»، تحقیر خاصی دارد. شاید به این دلیل که اغلب دراماتیک یا نامتجانس به نظر می رسد. شاید به این دلیل که به نظر می رسد خمیر بدون دعوا از بین رفته است. خیلی بهتر است که دوست داشته باشید و از دست بدهید، تلاش کرده باشید و شکست بخورید، به جای کناره گیری، دست به دست شوید؟ گوور میافزاید: «من در سال 1989 با جف لاوسون در پل ترنت صحبت کردم. “توپ 12 اینچی بیرون از کنده قرار گرفت و دیر به عقب برگشت. من خودم را یک ذره سرزنش نمی کنم. بد به نظر می رسد اما هیچ کاری نمی توانید انجام دهید.»
گاهی اوقات به یک روایت تبدیل می شود. دن لارنس، دومینیک سیبلی، کیتون جنینگز همگی در اوایل دوران حرفه ای خود در انگلستان دست به دست هم داده اند. اخراج هایی که با صحبت از “مغزهای درهم” و عدم اطمینان آنها از روند خود در بالاترین سطح همراه بود. گوور فکر می کند این ناعادلانه است. این یک اشتباه قضاوتی است دقیقاً به همان شکلی که بازی با توپی که یک پا از بیخ فاصله دارد. بهتر نیست، اما مطمئناً بدتر نیست.»
روشی که یک خمیر توپ را ترک میکند، اغلب ادامهی نحوه ضربه زدن آنها به طور کلی است. لانژهای آلفای کشاله ران ریکی پونتینگ و کوین پیترسن را در نظر بگیرید، بازوها و تیغههایشان مانند یک جلاد بالا رفته است – مگر اینکه ضربه نهایی هرگز وارد نشود. تنها ماندن سست گوور کاملاً مطابق با سبک او بود. حداقل کشش پرده توسط برخی به عنوان “کنت لیو” شناخته می شود، سبکی از ترک است که شامل بازی در داخل خط توپ می شود، که گاهی باعث می شود به نظر برسد که خمیر فریب خورده است، اما در واقع آنها در حال دنبال کردن خط هستند. سکته مغزی آنها به جای نیش زدن به توپ.
مارک بنسون یک نماینده اولیه بود، مایکل کاربری اخیراً نیز. اما این سبک بیشتر مترادف با مارکوس ترسکوتیک (Marcus Trescothick) است. با حرکات پا که به سختی قابل درک بود، تکنیک او به شدت به دست ها و وزنی که روی توپ می رفت متکی بود. غالباً کاسهباز فکر میکرد که مطمئناً لبه او را میگیرند، فقط برای اینکه در آخر از بین برود.
پدر دوران نوجوانی در لیگهای دربیشایر شمالی و یورکشایر کریکت باشگاهی میزدم و به عنوان یک بازکننده سرسخت شهرت پیدا کردم. نقش من روشن بود، چه بخواهم و چه نخواهم، بازی را باز کنم و تا جایی که ممکن است دور و برم بچرخم، مخالفان را ناامید کنم و به «مردان» در انتهای دیگر اجازه دهم که از بولینگ سرگردان بعدی بهره ببرند. همانطور که تاکتیکها پیش میروند، پیشگامانه نبود – اساساً بچه کسلکننده را بفرستید تا دشمن را آزار دهد. با گذشت سالها از تقوای تحمیلی خود خسته شدم. من می خواستم بازی کنم من عکس ها با این حال، برای چند فصل رضایت عجیبی در سرپیچی از کاسه ساز وجود داشت. با دیدن اینکه چقدر میتوانید آن را نزدیک کنید، توپ به قدری از کندهها عبور میکند که میتواند چیزهای شیرینی را در شیار وثیقه زمزمه کند.
من یک مرخصی دیرهنگام ایجاد کرده بودم که به موجب آن به رفلکسهای جوانم اعتماد میکردم که میتوانم دستها و خفاشهایم را در آخر از مسیر خارج کنم، خفاش هنوز به صورت افقی معلق است. پلک میزدم به توپزن، برای دیدن پایان سفر توپ برنمیگشتم، مطمئن بودم که توپ بیضرر از کنارش گذشته است، و مسلماً از آن لذت میبرم. اگر کاسه آتش سوزی شود که بهتر است.
اولین باری که به من خطاب چهارحرفی خطاب میشد، در خط چین بودم. قبل از آن کلمه “جمی” آمده بود، اما من اصلاً آن را اینطور نمی دیدم. گوور موافق است. “وقتی شما فرمانده هستید، سپس از آنهایی که نزدیک هستند لذت می برید، ممکن است از طرف دیگر “اووآر” دریافت کنید، اما فقط به کاسه ساز نگاه می کنید و لبخند می زنید و اجازه می دهید نگران این موضوع باشد. این به نوعی بخشی از سرگرمی است.»
اما بازیکن دیگری که در این مبادله بیثمر دخیل است چطور؟ کاسه ساز. چه احساسی دارید که در پایان مرخصی هستید؟ سیمون جونز، برنده و کاتالیزور Ashes در سال 2005، میگوید: «اگر ضربهای توپ را به خوبی ترک میکند، میتوانید ببینید که بازی آنها در نظم خوبی است و برای من فکر میکردم اگر آنها به راحتی مرا ترک میکنند، خودشان را هم به من تحمیل میکنند.» شاید معروف ترین اخراج مسلحانه شانه ای در کریکت تست.
ریکی پونتینگ بازیکن بزرگی بود که توپ را ترک کرد. حاشیه خطای ما ناچیز بود. او شما را ترک میکرد و بعد شما چیزی متفاوت را امتحان میکردید و او روی آن کار میکرد، تا مرز چشمک میزد، سپس باید همه چیز را از نو شروع کنید. می تواند واقعاً تضعیف کننده روحیه باشد.»
جونز اشاره می کند که علاوه بر تحویل خط و طول، اگر یک خمیر بتواند از توپ کوتاه نیز فرار کند، حتی بیشتر باعث ناامیدی می شود. “این عظیم است. این همه تلاش و آنها با بیاعتنایی از سر راه منحرف میشوند؟ تو با من شوخی می کنی.»
این احساس تحمیل شدن توسط عمل منفعل ترک توپ در چند سال گذشته توسط اسمیت و لابوشاگن به سطح بالاتری منتقل شده است. نشان دادن خفاش به سمت پایین ویکت به سمت کاسهزن مانند یک ژاکت و فریاد زدن “نباید دوید!” (ارو، به طور مشخص) هنگامی که توپ به دستکش دروازه بان می رسد. با شیطنتهای ماتادورگونه لابوشاگن، احساس میشود که افراد بدون سکته وارد قلمرو جدیدی میشوند، که ترک در حال تبدیل شدن به سلاح است.
لابوشاگن اخیراً سعی کرد منطق خود را توضیح دهد. “این فقط برای ورود به مسابقه است. بنابراین من توپ را زیادهروی ترک میکنم، یا کمی بیش از حد اغراق میکنم، این فقط من انرژی نشان میدهم، زیرا ترک میتواند نوعی شوت کاملاً پیش پا افتاده باشد… شاید فشار را به توپزنان بازگرداند زیرا شدت ترک کمی بیشتر است. وقتی خفاش میکنید فضای بیشتری ایجاد میکند.»
پس جونز چه واکنشی نشان خواهد داد؟ “این نوع چیزها می تواند واقعا آزاردهنده باشد. من سعی می کنم اجازه ندهم این موضوع مرا آزار دهد، اما گاهی اوقات گفتن آن آسان تر از انجام آن است. میدانی که او سعی میکند وارد ذهن تو شود.»
قبل از اینکه روح کاسهزن سریع به سطح حباب بزند، یک ضرب میگذرد. من به او اجازه میدهم با شیطنتهای احمقانهاش رفتار کند و فقط روی بولینگ در یک نقطه تمرکز کند. بازیکن را از آن خارج کنید. بهعلاوه، اگر در پایان او را بیرون بیاورید، همیشه میتوانید از اخراج او لذت ببرید.»
من نمی توانم جونز را بدون اینکه در مورد او بپرسم رها کنم که توپ از سال 2005. او دقیقا می داند که کدام. «توپ مایکل کلارک. این همان چیزی است که مردم من را 100% به خاطرش به یاد می آورند.» او می گوید. تحویل جونز به مایکل کلارک در آزمایش اولدترافورد خاکستر سال 2005 یکی از به یاد ماندنی ترین مناظر است. و صداهای کریکت در تاریخ اخیر ضربه زدن به توپ در حین ورود و حذف کاپیتان آینده استرالیا از قطب بسیار رضایت بخش است.
او از آن چهار ثانیه لذت بصری و شنیداری چه به یاد می آورد؟ “می دانستم که باید او را تنظیم کنم. من دو یا سه بار از سوینگگرهای معمولی دور رفتم تا او را در یک احساس امنیت کاذب آرام کنم، و او فکر کند که می داند چه اتفاقی دارد می افتد. این احساس عجیبی است، من به اوج خود رسیدم و جمعیت کمی ساکت شده بودند، بنابراین برگشتم تا آنها را کمی بالا بیاورم و فکر کردم، “درسته، این باید همان توپ باشد. من می روم یک عرشه در. کاملاً بیرون آمد. می دانستم به محض اینکه رها کنم او را می گیرم. می دیدم که دارد آماده می شود تا لنجش را انجام دهد و دست هایش را بالا آورد. خیلی خوشحال شدم که ترکش کرد. وقتی کسی این کار را انجام میدهد، فقط میدانی که کاملاً کاری را انجام دادهای.»
در این دوران تسلط کوتاهمدت، یا به قول گوور «ضربه و قهقهه»، به نظر میرسد که ترک میتواند به منظرهای کمتر در طول بازی تبدیل شود.
باترها تمایل بیشتری به احساس خفاش روی توپ دارند، در حالی که چکه چکه کردن نقاط در T20 یا ODI می تواند ناقوس مرگ برای بازیکن توپ سفید باشد. یکی مشکوک است که یک اثر ضربه ای روی کریکت آزمایشی وجود داشته باشد. با این حال، آن دسته از پاکاندیشانی که نگران این هستند که شوت ترک – بهعنوان نمادی از ضربه زدن «مناسب» مسابقه آزمایشی – در نهایت منسوخ شود، باید توجه داشته باشند که CricViz چیز دیگری را پیشنهاد میکند: طبق دادههای آنها، وقتی ضربهزنان در کریکت آزمایشی با سرعت روبرو میشوند، آنها را ترک میکنند. توپ تا 22 درصد مواقع، رقمی که در طول قرن به طور کلی ثابت مانده است.
Labuschagne که با اجتناب از هر گونه وسوسهکنندهای به قلهی بالای ضربات مسابقه تست حرکت کرده است، صرفاً آخرین تبدیل به ظریفترین هنرهای ضربهزنی است. و این چیز خنده دار در مورد مرخصی است. حتی زمانی که به نظر میرسد هیچ اتفاقی نمیافتد، همیشه چیزی وجود دارد.
این مقاله برای اولین بار در ماهنامه کریکت Wisden منتشر شد. خوانندگان آبان نیوز می توانند سه شماره دیجیتال مجله را فقط با 2.49 پوند یا سه شماره چاپی فقط با 5.99 پوند دریافت کنند.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.