“من تحقیر شدم، وحشت کردم”: قربانیان IT اداره پست بیشتر صحبت می کنند | اداره پست

به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،

آ کارمند سابق اداره پست گفته است که چگونه در روز تولد دخترش به گناه خود اعتراف کرد، در حالی که یکی دیگر از آنها به دلیل تولد نوه اش محکوم شد، در روز شهادت دلخراش قربانیانی که به اشتباه به دلیل سرقت در رسوایی هورایزن IT تحت تعقیب قرار گرفتند.

سیوبهان سایر، 54 ساله، روز دوشنبه در یک تحقیق عمومی گفت که وقتی بازرسان در سال 2008 به خانه او رفتند و در جستجوی 18000 پوند وجوه گم شده از کسب و کار اداره پست او بودند، از دیدن دختر شش ماهه مضطربش منع شد.

او گفت: “آنها وارد شدند، پرسیدند که آیا می توانند ملک را جستجو کنند، و من گفتم مشکلی ندارم زیرا چیزی برای پنهان کردن ندارم.” «آنها از کشوهای آشپزخانه، کابینت بایگانی گذشتند، [and] کشوی لباس زیرم را وارونه کردم در حالی که در مورد اینکه پول را کجا پنهان کرده ام شوخی می کرد و می گفت اگر به آنها بگویم کجاست خیلی راحت تر می شود. تحقیر شدم، وحشت کردم. من یک دختر شش ماهه داشتم. من اجازه نداشتم او را ببینم. او شروع به گریه کرد و من اجازه نداشتم بروم و او را ببینم. این به من پایان داد. مجبور شدم مصاحبه را تمام کنم زیرا دیگر نمی‌توانستم ادامه دهم.»

سایر گفت که در طول تحقیقات طولانی، او احساس “عموماً مورد آزار و اذیت و ارعاب” قرار داده است، از جمله اینکه مرتباً شخصی را بیرون از خانه‌اش پارک کرده است. در نهایت، به توصیه وکلا، او در سال 2010 – در روز تولد دخترش – به اتهامات حسابداری نادرست اعتراف کرد.

مادر چهار فرزند گفت: «آن روز صبح به دادگاه رفتم که فکر می کردم به خانه نمی آیم. «فکر می‌کنم این موضوع به پدر واگذار می‌شود که در این مورد صحبت کند [my incarceration] با آنها. به من توصیه شد که حکم حبس را دریافت خواهم کرد. من آن روز با پرونده‌ای که نمی‌دانستم به خانه برمی‌گردم به دادگاه رفتم.

پائولین تامپسون، 72 ساله، همچنین به یاد می آورد که در روزی که قاضی حکم او را صادر کرد، وکلا به او گفته بودند که «چمدانی ببندد»، اگرچه او نیز در نهایت از زندان اجتناب کرد. او قبلاً تحمل کرده بود که در قلب روستایش دستگیر شود، در یک سلول نگهداری شود و DNA و اثر انگشتش گرفته شود.

من مجبور شدم روزنامه محلی را بفروشم [in the Post Office] با صورت من در تمام صفحه اول، “او گفت. روزی که من محکوم شدم، دخترم نوه ام را به دنیا آورد. قاضی بسیار مهربان بود – او متوجه شد که من در یک مکان تاریک هستم و با گفتن این جمله به پایان رسید: “برو و از اولین نوه خود لذت ببر.” من احساس کردم که از من گرفته شد زیرا نمی توانستم از بارداری او لذت ببرم. وکیلم به من گفته بود که یک چمدان ببندم. من کاملا احساس بیماری کردم. یک کیسه ببند… چه چیزی بسته بندی می کنی؟»

در یک روز جلسات عاطفی، قربانیان داستان‌های مشابهی از تلفات هنگفت بیش از 700 اپراتور اداره پست را بازگو کردند که بین سال‌های 2000 تا 2014 به‌دلیل دزدی و حسابداری نادرست به دلیل سیستم فناوری اطلاعات معیوب که حاکی از کمبودهای مالی بودند، به اشتباه تحت تعقیب قرار گرفتند.

تیموتی برگس، که به یاد دارد در روز اول نصب سیستم IT متوجه کمبودهایی شد، گفت: «یک شبه قیر شدم. «مردم من را نادیده گرفتند، از خیابان گذشتند. مردم دشمن بودند. من “دهکده را کشتم” – من آن را به من مسطح کرد.”

رابطه برگس با دخترش “کمی بدتر شد” و حتی انتقال به مدرسه جدید در 30 مایلی دورتر “به اندازه کافی دور نبود” تا از این رسوایی جلوگیری کند. تلاش خواهرشوهرش برای خرید فروشگاه حیوانات خانگی روستایی، چیزی که او «دلش را دوست داشت»، به دلیل ارتباط او با برگس، توسط مالک خنثی شد.

امروز در فوکوس

پیامدهای رسوایی اداره پست

اویتجو آددایو که در سال 2005 محکومیتش به سرقت بیش از 50000 پوند از اداره پستش در گیلینگهام سال گذشته لغو شد، گفت که از یک کارآفرین جوان که سرشار از زندگی بود به ترس برای خود و خانواده اش تبدیل شد.

این مرد 57 ساله می گوید: «آنها گفتند ممکن است دو یا سه سال به زندان بروم، بنابراین قبل از اینکه به دادگاه ولیعهد بروم، بزرگ ترین فرزندم را در خانه بردم و نحوه استفاده از ماشین لباسشویی را به آنها نشان دادم. “گرفتم [my children] یک ساعت زنگ دار و گفت: “مطمئن شوید که بلند شوید و به مدرسه بروید و تکالیف خود را انجام دهید.” گفتن به یک کودک خردسال وحشتناک بود.»

در حالی که در نهایت آددایو به زندان نرفت – قاضی خانواده جوان او را در نظر گرفت و اینکه او شروع به بازپرداخت به اداره پست کرده است – سال‌ها گناهکار بودن هزینه‌های روحی و مالی هنگفتی را به همراه داشت.

ناگهان من یک دزد شدم. آنها آن را روی دیوار نوشتند. “من می خواستم بمیرم، واقعاً این کار را کردم. شب می رفتم خرید – [my children] معاشرت را نیز از دست داد. اگر کسی آنها را مثلاً به یک جشن تولد دعوت می‌کرد، بهانه می‌کردم که نه بگویم، زیرا نمی‌توانستم با کسی روبرو شوم. من نتوانستم برای ملاقات با آنها به سمت دروازه مدرسه بروم زیرا شرمنده بودم.

«هر چیزی که تا به حال برای آن کار کرده‌ام، یک شبه پایین می‌رود. من وارد این تجارت شدم زیرا [the Post Office] یک برند قابل اعتماد است و لوگو افتخار من بود. و ببین چه نتیجه ای از آن گرفتم.»

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

منبع

درباره ی aban_admin

مطلب پیشنهادی

بازی های برگشت نیمه نهایی لیگ اروپا و لیگ کنفرانس اروپا – زنده | لیگ اروپا

به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ، اتفاقات کلیدی فقط رویدادهای کلیدی را …