به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
Eسندرم لانه mpty، احساس از دست دادن و پوچی بسیاری از والدین هنگام خروج فرزندانشان از خانه خانواده، یکی از آن لحظات انتقالی در زندگی است که به طور فزاینده ای به تعویق می افتد. ارقام منتشر شده از سرشماری 2021 نشان می دهد که افزایش قابل توجهی در کودکان بزرگسالی که با والدین خود زندگی می کنند وجود دارد.
دو سال پیش نسبت به سال 2011 تعداد خانههای خانوادگی با کودکان بالای 18 سال 13.6 درصد بیشتر بود. یا به عبارت دیگر، 4.9 میلیون کودک بزرگسال با والدین خود زندگی میکردند که در سرشماری قبلی یک دهه قبل حدود 700000 نفر افزایش داشت.
در فرهنگ عامه، سناریوی زندگی یک کودک بالغ با والدین تقریباً همیشه موضوع کمدی است. از رونی کوربت در کمدی کمدی دهه 1980 متاسف! به فیلم هایی مانند عدم راه اندازی یا سلام من باید برم، کودکان بزرگسال، توپ های عجیب و غریبی هستند که به مضامین آشنای رامکام تازگی می بخشند. و در برنامه تلویزیونی نهر شیت، آنها نمادهای استحقاق و جدایی از دنیای واقعی هستند. با این حال، در واقعیت، در نتیجه کمبود مسکن، اجاره بهای بالا، و تغییر روابط بین والدین و فرزندان، این یک وضعیت رایج است که اغلب اوقات سرگرم کننده نیست.
گابریلا موریس، مشاوری که تعدادی از مراجعان را با والدین خود زندگی میکنند، میگوید: «بیایید اهمیت محیطی که در آن زندگی میکنیم برای سلامت روان ما چقدر است را دست کم نگیریم.» رابطه یا ازدواج
او از تنشهایی که میتواند افزایش یابد وقتی بزرگسالان از نسلهای مختلف با انتظارات متفاوت از زندگی خود را در خانه مشترک میبینند، و محدودیتهای اضافی پیوندهای خانوادگی آگاه است.
او میگوید: «والدین همیشه فرزندان خود را بدون توجه به سن و سال خود مانند فرزندان خود میبینند، و اغلب تغییر عادت تلاش برای کنترل زندگیشان برایشان دشوار است.
بسیاری از والدین کودکان بزرگسال امروزی در دوران جوانی خود از دورهای بهرهمند شدند که دارای اجارهبهای پایینتر، بدون هزینههای دانشگاه و تمایل شدید برای فرار از محدوده خانوادههای محافظهکارتر والدینشان بود.
نسلی از والدین با محوریت کودک، برخی از خطوط برق سنتی بین بزرگترها و فرزندانشان را از بین برده است و مفهوم برابری طلبانه تری از خانواده ایجاد کرده است که در آن نیازها و احساسات کودکان جدی تر گرفته شده است. این پیکربندی مجدد شاید برخی از فوریت هایی را که بچه ها زمانی برای به دست آوردن جایگاه خود احساس می کردند، از بین برده است.
برای مثال، سی یا چهل سال پیش، تنها در لیبرالترین خانوادهها، نوجوانان اجازه داشتند با دختر/دوست پسر در خانه بخوابند، ممنوعیتی که علاقه شدیدی به فضای داخلی خودرو، ردیفهای عقب سینماها و نیمکتهای پارک را برانگیخت. امروزه تبعید به چنین مکان هایی توسط اکثر نوجوانان به عنوان نقض جدی حقوق بشر آنها تلقی می شود.
اما اگر سهلانگیزتر بودن والدین انگیزه را برای کسانی که در اواخر نوجوانی و اوایل دهه 20 زندگی میکنند را کاهش داده باشد تا یک خانه مرطوب و مبلمان وحشتناک را با پنج دوست به اشتراک بگذارند، رشد 30 سالههایی را که با والدین خود زندگی مشترک دارند، کاملاً توضیح نمیدهد.
ارقام دفتر آمار ملی نشان می دهد که بیش از یک نفر از هر 10 نفر از افراد 30 تا 34 ساله در سال 2021 با والدین خود زندگی می کردند که در مقایسه با سال 2011 حدود 30 درصد افزایش داشت. در حالی که داده های خام داستان های فردی را بیان نمی کنند، منطقی است که استنباط کنیم. که یک طرد موثر از بازار ملک در این روند نقش داشته است.
مطمئناً قابل توجه است که لندن، جایی که قیمت ملک در آن بالاترین است، بیشترین نسبت خانوادههای دارای فرزند بزرگسال را دارد – بیش از یک در چهار، و در برخی از مناطق پایتخت، بیشتر از یک در سه، خانههای خانوادگی دارای کودکان بزرگسال هستند.
گاهی اوقات افراد هزاره با رنجشی به اقبال خوبی که والدینشان در خرید خانه از آن برخوردار بودند نگاه می کنند، در حالی که چنین چیزهایی برای افرادی که در بانک سرمایه گذاری کار نمی کردند مقرون به صرفه بود. اما موریس معتقد نیست در یک خانواده چند نسلی جایی برای پناه دادن به تلخی یا سوء استفاده از گناه والدین برای ادعای یک اتاق وجود دارد.
او می گوید: «این مسئولیت والدین نیست که مشکلات فعلی مسکن را جبران کنند. “وظیفه آنها این است که تا زمان بزرگسالی از فرزندان خود به بهترین شکل ممکن مراقبت کنند.”
البته اینکه دقیقاً چه زمانی یک کودک بالغ می شود، موضوع بحث برانگیزی است. قانون می گوید 18، در حالی که عصب شناسی نشان می دهد که مغز ما تا اواسط تا اواخر دهه 20 به بلوغ نمی رسد – این که آیا این روند با خروج از خانه تسریع شود یا با ماندن کند شود، تاکنون ثابت نشده است.
با توجه به اینکه بسیاری از کودکان تا مراحل مختلف رشد بزرگسالی با والدین خود زندگی می کنند، شاید مسئله کلیدی این باشد که چگونه می توان آن را عملی کرد. موریس میگوید این حیاتی است که هم کودک و هم والدین به تفاوتهای یکدیگر احترام بگذارند و آنها را بپذیرند.
او میگوید: «پذیرش ارتباط خانوادگی را عمیقتر میکند و به جلوگیری از ناامیدی و سوء تفاهم کمک میکند.
او توصیه می کند که والدین باید با کودکان خود مانند بزرگسالان رفتار کنند و به همین ترتیب، کودکان بزرگسال نیز باید در قبوض، غذا و کارهای خانگی مشارکت کنند. او میگوید صادق بودن در مورد برنامهها و مقاصد نیز ضروری است، اما در نهایت ایجاد برخی قوانین خانه، همانطور که هر سهامداری که به خود احترام میگذارد به دنبال توافق است، ممکن است به جلوگیری از درگیریها کمک کند.
به استثنای موارد نادر، حتی سالمترین رابطه والد-کودکی نیز در نهایت به فضایی برای شکوفایی نیاز دارد، تا فرزندان استقلال کامل خود را درک کنند و والدین در آینده از والدین رهایی پیدا کنند.
اگرچه فرهنگهایی وجود دارد که در آن خانوادهها اغلب در نسلهای بعد با هم باقی میمانند، اما فرهنگهایی هستند که در آنها بچهها از نظر اخلاقی بیشتر احساس میکنند که موظف هستند در دوران پیری از والدین خود مراقبت کنند. بنابراین، اگر از والدین انتظار می رود که در اعماق بزرگسالی خانه ای را برای فرزندان خود حفظ کنند، شاید مشکل این باشد که کودکان به طور روزانه با ناتوانی، بیماری و زوال عقل دست و پنجه نرم کنند.
اکنون این واقعاً انگیزه ای برای ترک خانه به نظر می رسد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.