به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
بعد از سکوت، انفجار. این بزرگترین بازیای بود که این شهر در دو دهه اخیر دیده است، و اگر در تمام وقت محدودیت خاصی برای احساسات وجود داشت، فقط می دانستیم که هفته آینده باز هم بزرگتر خواهد بود. با این حال، پس از 90 دقیقه، ما یک مورد علاقه آشکار داریم: اینترمیلان معیوب اما نترس سیمونه اینزاگی، که در یک بازی حیرتانگیز غارت شد و سپس با دندان قروچه از رقبای سرسخت خود جلوگیری کرد و در برابر جوی که احساسات را تکان داد.
حتی در زمین خانگی آنها، این یک بازی خارج از خانه برای اینتر بود، و از آنجایی که اعصاب قبل از بازی جای خود را به خصومت آشکار داد، آنها عملکردی برای ایستادن در کنار هر یک از تاریخ اروپایی اخیر باشگاه داشتند. ادین ژکو و هنریک مخیتاریان مدعی گلها بودند، اما در واقع این یک پیروزی رهبری بود: نه از جانب خود اینزاگی، بلکه از سوی بازیکنان بزرگی که وظایف خود را انجام دادند، در دوئلهای خود پیروز شدند، راه خود را حس کردند و بو کشیدند. بازی ای که هیچ صحبت یا تمرین تیمی واقعا نمی تواند شما را برای آن آماده کند.
برای آث میلان، تنها رحمت کوچک این است که هنوز یک نیمه نهایی برای نجات وجود دارد. این باشگاه غرق در میراث جام ملتهای اروپا است که برای رسیدن به این نقطه فراتر از خود بازی کرده است و سه شنبه آینده نیز از خود حمایت خواهد کرد. اما زمانی فرا می رسد که سنت و حافظه سازمانی در برابر نیازهای سخت و سختی قرار می گیرند، می دانید که بتوانید توپ را از محوطه جریمه خود دفع کنید. و در برخی سطوح، شاید میلان به دلیل بزرگی این مراسم به سادگی سرگردان شده بود، سر و صدا به صدا در آمد و از منطقه آسایش خود خارج شد.
اما قبل از انفجار سکوت حاکم بود. سکوت در مترو، سکوت در میدان ها و سکوت در کافه ها. میلان در ساعات قبل از این بازی یک شهر محاصره شده بود، که درگیر نوعی اضطراب و نگرانی عبوس کننده بود که تمام دربی های بزرگ جهان را تعریف می کند. میلان و اینتر همسایه نیستند. همین خونها هستند. آنها در همان محلهها زندگی و کار میکنند، در همان بارها و واگنهای مترو مینشینند: صمیمیتهایی که در چنین شبهایی تنش تقریباً خفهکننده را ایجاد میکند. این چیز فقط در صورتی سرگرم کننده است که برنده شوید.
و با این حال، با وجود تمام نشانههای یک بازی محافظتشده و گریزل، این منظره واضحتر و جذابتر از آن چیزی بود که ما انتظار داشتیم. اینتر جمع و جور تر، بدنی تر، با تجربه تر – تقریباً سه سال بزرگتر – بود و با پیش بردن بازی به شرایط خودش از برتری خود استفاده کرد. آنها البته می دانستند که حتی بدون رافائل لئو (مصدوم)، میلان می تواند شما را از جناحین بکشد. بنابراین پنج خط دفاعی آنها، وینگرهای میلان را در یک انبر کشنده قرار داد، و آنها را مجبور کرد تا از مرکز بازی کنند، جایی که ضعیفتر بودند، و بعد از اینکه اسماعیل بناسر زودتر از موعد خارج شد، ضعیفتر شد.
در آن مرحله اینتر واقعاً می توانست تساوی را به پایان برساند. آن دو گل اولیه هر دو از فشار از سمت چپ به دست آمد: ابتدا ژکو پای خود را مانند پریسکوپ دراز کرد تا گوشه هاکان چالهان اوغلو را در حالی که داویده کالابریا یک زندانی درمانده در چنگ داشت به دروازه بچسباند. کالابریای بعدی توسط فدریکو دیمارکو سوزانده شد که کات بک هوشمندانه او توسط هنریخ مخیتاریان به گل تبدیل شد. نه حتی رزترین نراتزوری می توانست رویای شروعی مثل این را داشته باشد. شعلهای در کوروا نورد شعلهور شد و هواداران هذیانآمیز اینتر در اطراف نور صورتی داغ آن رقصیدند، انگار اولین آتشی بود که در زندگی خود دیده بودند.
میلان در همان مراحل اولیه کاملاً باخته بود. Calhanoglu پست را به هم ریخت. یک پرتاب بلند بی ضرر توسط فیکایو توموری از دست رفت و لائوتارو مارتینز مهار نشدنی صاحب یک پنالتی شد که در بررسی لغو شد. در خط میانی ساندرو تونالی می دوید و می دوید تا گل میخ هایش صاف می شد و سعی می کرد شکاف هایی را که در همه جا باز می شد مانند شن های روان پر کند. پائولو مالدینی و آندری شوچنکو از روی صندلیهای مجلل به قضاوتی سنگآمیز نشستند، یادآور این نکته است که هر اتفاقی در 90 دقیقه باقیمانده بیفتد، این باشگاه همچنان یک باشگاه با گذشته است تا آینده.
با آمدن و پایان نیمه تمام، میلان حداقل توانسته بود خونریزی را مهار کند. براهیم دیاز که برای جانشینی بناسسر به مرکز نقل مکان کرد، در موقعیت شماره 10 کمی خوشحال بود. تونالی ضربه ای به بیرون تیرک زد. سر و صدای استادیوم چیز خدایی بود: یک آهنگ ایتالیایی متمایز از گرسنگی خالص و اشتیاق خالص، یک فریاد و التماس، وسایل آتش نشانی که قفسه سینه ها را به لرزه در می آورد، نوعی غرش که مربیان را مجبور می کند به زبان اشاره صحبت کنند.
یک پایان بزرگ؟ که البته هنوز در راه است. تفاوت چندانی برای تشخیص مراحل پایانی وجود نداشت، زیرا هر دو مربی در هنگام تعویض خود سر و صدا می کردند و سعی می کردند ضربات ایستگاهی ارزان قیمت را ببرند. روملو لوکاکو کمی به اطراف دوید. سر و صدا کمی کاهش یافت. و اینتر پیروز شد. هرچند با این آگاهی که هفته آینده رژه پیروزی که در ابتدا وعده داده بود، نخواهد بود. شش روز. ما دوباره می رویم.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.