به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
“Wپیتر شیلتون در حالی که صدایش از احساسات شکسته می شود، التماس می کند. «مردم برای حفاظت از سرود ملی ما جان باختند. هر کشوری سرود ملی خود را دارد و آنها به آن بسیار افتخار می کنند. و، می دانید، ما یکی از برترین ها هستیم. ناراحت کننده است که یک اقلیت کوچک احساس می کنند باید این کار را انجام دهند.”
افسوس، من در آخر هفته در خارج از کشور بودم و به این ترتیب بیشتر سخنرانی داغ تاجگذاری را که بسیاری از شما از آن لذت خواهید برد، از دست دادم. همانطور که اتفاق افتاد، من در آلمان بودم: از بسیاری جهات خانه معنوی خانواده سلطنتی، حتی اگر – در خوانش شیلتون از تاریخ – تلاش ناموفقی برای حمله به سرود ملی در سال 1939 انجام داد.
اما من بازی لیورپول و برنتفورد را تماشا کردم، یک رویارویی بینظیر که صحنههای قبل از آن به طرز بیاندازهای جان بخشید. هنگامی که خدا نجات پادشاه را بر روی سیستم صوتی آنفیلد پخش میکرد، با کنسرتوی قابل پیشبینی از تحقیر کاوشها مواجه شد، بازیکنان لیورپول که در اطراف دایره وسط قرار گرفته بودند، خود را بین دو شکل مساوی و متضاد از ناهنجاری گرفتار کردند.
بازیکنان مختلف واکنش متفاوتی نشان دادند. مو صلاح، رو به روی بازی، نگاه چخماقی به فاصله میانی، کاملا بی حرکت. فابینیو: فقط گیج شدم. اندی رابرتسون: نگاهش محکم به سمت پایین خیره شده، انگار میخواهد سوراخی در چمن را با لیزر بسوزاند که میتواند با رحمت از آن فرو برود. ترنت الکساندر-آرنولد، به سبک جان ردوود، سعی می کند سرود را بدون خواندن آن به زبان بیاورد.
چرا هواداران لیورپول سرود را هو می کنند؟ خوب، برای قرض گرفتن کلمات لوئیس آرمسترانگ هنگامی که از او خواسته شد تعریفی از جاز ارائه دهد: “ای مرد، اگر باید بپرسی، هرگز نخواهی فهمید.” همه طرفداران فوتبال دشمنان خود را دارند. برای لیورپول، این تشکیلات بریتانیایی و نمایش های مجلل مرتبط با آن است. برای منچستر سیتی، آهنگ یوفا و لیگ قهرمانان اروپا است. برای انگلستان، هر چیزی است که انگلستان نیست. شما ممکن است استاندارد دوگانه خاصی را در طرفدارانی مشاهده کنید که سرود ملی خود را تقدیس می کنند و در عین حال حق هوی کردن 208 دیگر را برای خود محفوظ می دارند.
شیلتون داشت با جیکوب ریس موگ در جیبینیوز صحبت میکرد، و مبادا کسی دروازهبان سابق انگلیس را متهم کند که صرفاً خدمتگزار مراسمی است که فکر نمیکند، مطمئن باشید که دیدگاههای او در مورد ژستهای عمومی در مسابقات فوتبال در واقع بسیار متفاوت است. برای مثال، فقط نه ماه پیش، شیلتون در همان کانال به نایجل فاراژ توضیح میداد که چرا طرفدار زانو زدن در اعتراض به نابرابری نژادی نیست، به این دلیل که «فکر نمیکنم مشکل بزرگی وجود داشته باشد. مسابقه» و «بازی پر از بازیکنان سیاه پوست است».
البته، برای هر کسی که حتی گذراً با فرهنگ هواداران آشنایی دارد، این واقعیت که هواداران لیورپول سرود را هو کردند نه تعجب آور است و نه – واقعاً – جالب است. اما موضوع گستردهتری در اینجا مطرح است، در زمانی که عرصه ورزش به طور فزایندهای به عنوان تئاتری برای اعتراض مورد استفاده قرار میگیرد، در عصری که حق ابراز وجود در جمع زیر سوال رفته و اغلب سرکوب شده است. این فضاها متعلق به چه کسی است و چه کسی می تواند در آنها صحبت کند؟ و – مهمتر از آن – چه کسی آنچه را که گفته می شود به پلیس می رساند؟
با همه انزجار معاصر، در واقع مدتهاست که یک سنت غنی از اعتراضات ضد نظام در ورزش بریتانیا وجود داشته است، از حق رأی گرفته تا جنبش ضد آپارتاید. از بسیاری جهات، تلاش های Animal Rising در Grand National و Just Stop Oil در مسابقات قهرمانی جهان اسنوکر صرفاً وارث یک اصل مقدس است: اینکه این مکان ها متعلق به همه ماست. اینکه در هر جامعه کثرت گرا باید فضایی وجود داشته باشد تا ایده های غالب به چالش کشیده شوند و همچنین حمایت شوند.
در کدام زمینه میتوان پرسید کدام عمل اصولیتر است: هوادارانی که سرود ملی را هو میکنند، یا هیئت حاکمهای که سعی در اجرای آن دارند؟ قبل از تعطیلات آخر هفته، لیگ برتر با باشگاه های خود تماس گرفت تا “قویاً پیشنهاد کند” آنها لحظه سلطنتی را به نوعی گرامی بدارند. مثلا چرا؟ اشاره به این نکته که بخش جمهوری خواه جامعه بریتانیا 25 درصد است و در حال افزایش است، به سختی مناسب است. این عدد می تواند 100٪ یا 1٪ باشد و این اصل بدون تغییر باقی می ماند: جشن گرفتن یک پادشاه یک عمل ایدئولوژیک آشکار است. البته افرادی هستند که با چهره ای کاملاً صریح استدلال می کنند که خود دولت در واقع کاملاً غیرسیاسی است، و آیا همه ما می توانیم فقط کمی کیک بخوریم و با احترام موافق باشیم؟
اما هیچ کدام از اینها واقعاً مربوط به سنت یا احترام یا حتی وحدت ملی نیست، مفهومی که به دلایلی هرگز در مورد پرستاران اعتصابی به کار نمی رود. این یک مبارزه برای قدرت است و همیشه چنین بوده است: یک کشمکش ابدی بین کسانی که فضای عمومی را کنترل می کنند و کسانی که آن را اشغال می کنند، کسانی که صاحب اعمال آن هستند و کسانی که مالک روح آن هستند. بنرهای اعتراضی علیه مالکان غایب ممنوع یا پایین کشیده می شوند. مردم عادی با پلاکاردهای توهینآمیز به پشت وانتهای پلیس پرتاب میشوند تا جرأت بیان کنند.
در مورد لیگ برتر، سازمانی که هرگز میلیاردر سلطنتی را که دوستش نداشت، ملاقات نکرد، یک نام تجاری شوم در اینجا در کار است: نوعی نفوذ که به عنوان تضرع ظاهر می شود. رنگ و صدای خود را بیاورید. شور و اشتیاق خود را بیاورید. همه چیزهایی را که محصول تلویزیونی عالی میسازد، بیاورید. جدای از زمانی که از شما خواسته می شود بایستید و برای مردی که هرگز ندیده اید سرود بخوانید.
و البته لیگ برتر حق دارد به هر طریقی که صلاح بداند به دنبال منافع خود باشد. ما باید از حق مدیران ممتاز برای احتکار اکثر ثروت ورزش و در عین حال حبس کردن بقیه ما در ورزش حمایت کنیم. فقط تاسف آور است – برای ساخت یک عبارت – که یک اقلیت کوچک احساس می کنند باید همه چیز را برای همه خراب کنند.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.