“مسابقه ای که ممکن است توقف آن غیرممکن باشد”: چقدر باید نگران هوش مصنوعی باشیم؟ | هوش مصنوعی (AI)

به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،

Lروز دوشنبه، یک دانشمند برجسته و مسن بریتانیایی نارنجکی را به درون لانه مورچه‌های تب‌دار محققان و شرکت‌هایی که در حال حاضر به هوش مصنوعی یا هوش مصنوعی (معروف به فناوری‌ای به نام یادگیری ماشینی معروف است) برخورد کرد. این دانشمند جفری هینتون بود و خبر این بود که او در حال ترک گوگل بود، جایی که در 10 سال گذشته کار بزرگی را روی یادگیری ماشین انجام می داد، زیرا می خواست آزادانه ترس های خود را در مورد مکانی که فناوری دارد بیان کند. نقش اساسی در بنیانگذاری داشت.

اینکه بگوییم این خبر بزرگی بود، دست کم گرفتن حماسی خواهد بود. صنعت فناوری یک جانور بزرگ و هیجان‌انگیز است که گهگاه مستعد شیوع «شور و نشاط غیرمنطقی»، یعنی جنون است. یکی از حملات اخیر آن شامل ارزهای رمزنگاری شده و چشم اندازی از آینده اینترنت به نام «Web3» بود، که یک وبلاگ نویس و منتقد جوان زیرک، مولی وایت، به یادماندنی آن را به عنوان «درد عظیمی که مایع سبک تری را روی سیاره در حال سوختن ما می ریزد» توصیف می کند.

ما در حال حاضر در چنگال شیوع دیگری از شور و نشاط هستیم که توسط “هوش مصنوعی مولد” ایجاد شده است – چت ربات ها، مدل های زبان بزرگ (LLM) و سایر مصنوعات عجیب و غریب که با استقرار گسترده یادگیری ماشین امکان پذیر شده اند – که صنعت اکنون آن را آینده ای می داند که برای آن است. مشغول ساختن ابزار

اخیراً، بیش از 27000 نفر – از جمله بسیاری از افراد آگاه به این فناوری – در مورد هجوم Gadarene که به سمت یک دیستوپیا ماشین‌محور در جریان بود چنان نگران شدند که با انتشار نامه‌ای سرگشاده خواستار توقف شش ماهه در توسعه این فناوری شدند. . در این بیانیه آمده است: «هوش مصنوعی پیشرفته می‌تواند نمایانگر تغییری عمیق در تاریخ حیات روی زمین باشد، و باید برای آن برنامه‌ریزی شود و با دقت و منابع متناسب مدیریت شود.»

نامه شیرینی بود که یادآور خطبه صبحگاهی من به گربه هایمان بود که باید با پستانداران کوچک و پرندگان باغ مهربان باشند. غول‌های فناوری که سابقه طولانی بی‌تفاوتی نسبت به نیازهای جامعه دارند، فرصت جدیدی را برای تسلط بر جهان استشمام کرده‌اند و اجازه نمی‌دهند گروهی از روشنفکران عصبی سر راهشان بایستند.

به همین دلیل است که مداخله هینتون بسیار مهم بود. زیرا او مردی است که تحقیقاتش قفل فناوری را که اکنون در جهان از بین رفته است، چه خوب و چه بد، باز کرد. و این یک دلیل قانع کننده برای نشستن و توجه کردن است.

او واقعاً یک چهره قابل توجه است. اگر چیزی به نام شجره فکری وجود داشته باشد، پس هینتون یک نژاد اصیل است.

پدرش، حشره شناس، از اعضای انجمن سلطنتی بود. پدربزرگ او جورج بول، ریاضیدان قرن نوزدهمی بود که منطقی را ابداع کرد که زیربنای تمام محاسبات دیجیتالی است.

پدربزرگ او چارلز هوارد هینتون، ریاضیدان و نویسنده ای بود که ایده «بُعد چهارم» او به یکی از عناصر اصلی داستان های علمی تخیلی تبدیل شد و در فیلم های ابرقهرمانی مارول در دهه 2010 خلاصه شد. و پسر عموی او، فیزیکدان هسته ای، جوآن هینتون، یکی از معدود زنانی بود که روی پروژه منهتن در زمان جنگ در لوس آلاموس کار می کرد که اولین بمب اتمی را تولید کرد.

جفری هینتون، پیشگام هوش مصنوعی
جفری هینتون، پیشگام هوش مصنوعی، گوگل را ترک کرد، تا حدی به منظور ابراز نگرانی های خود در مورد این فناوری. عکس: سارا لی/ آبان نیوز

هینتون در تمام زندگی بزرگسالی خود با هوش مصنوعی وسواس داشت و به ویژه در مورد چگونگی ساخت ماشین هایی که می توانند یاد بگیرند. یک رویکرد اولیه برای این کار، ایجاد یک “پرسپترون” بود – ماشینی که بر اساس مغز انسان و بر اساس یک مدل ساده شده از یک نورون بیولوژیکی مدل شده بود. در سال 1958، پروفسور کرنل، فرانک روزنبلات، در واقع چنین چیزی را ساخت و برای مدتی شبکه‌های عصبی یک موضوع داغ در این زمینه بودند.

اما در سال 1969 یک نقد ویرانگر توسط دو محقق MIT، ماروین مینسکی و سیمور پیپرت، منتشر شد… و ناگهان شبکه های عصبی به داستان دیروز تبدیل شدند.

با این تفاوت که یک محقق سرسخت – هینتون – متقاعد شده بود که آنها کلید یادگیری ماشین را در اختیار دارند. مانند نیویورک تایمز خبرنگار فناوری، کید متز می گوید: «هینتون یکی از معدود افرادی بود که معتقد بودند روزی به وعده خود عمل خواهد کرد، و ماشین هایی را ارائه می دهد که نه تنها می توانند اشیاء را تشخیص دهند، بلکه کلمات گفتاری را شناسایی کنند، زبان طبیعی را درک کنند، مکالمه را ادامه دهند، و شاید حتی حل کنند. مشکلاتی که انسانها به تنهایی قادر به حل آنها نبودند.

در سال 1986، او و دو تن از همکارانش در دانشگاه تورنتو مقاله مهمی را منتشر کردند که نشان می‌داد آن‌ها با استفاده از یک تکنیک ریاضی به نام «انتشار برگشتی»، مشکل قادر ساختن یک شبکه عصبی برای تبدیل شدن به یک یادگیرنده دائماً در حال پیشرفت را حل کرده‌اند. و هینتون در اقدامی زیرکانه این رویکرد را «یادگیری عمیق» نامگذاری کرد، عبارتی جذاب که روزنامه نگاران می توانستند به آن بچسبند. (آنها در پاسخ او را به عنوان “پدرخوانده هوش مصنوعی” توصیف کردند که حتی با استانداردهای تبلویدها نیز نادرست است.)

در سال 2012، گوگل 44 میلیون دلار برای شرکت نوپایی که با همکارانش راه اندازی کرده بود، پرداخت کرد و هینتون برای کار در غول فناوری رفت و در این فرآیند گروهی از محققان را رهبری و الهام بخش کرد که بسیاری از کارهای راهگشای بعدی را انجام دادند. این شرکت روی یادگیری ماشینی در گروه داخلی Google Brain خود انجام داده است.

هینتون در زمان حضورش در گوگل نسبتاً (حداقل در ملاء عام) نسبت به خطری که این فناوری می‌تواند ما را به سمت آینده‌ای دیستوپیایی سوق دهد، متعهد نبود. او گفت: «تا همین اواخر، فکر می‌کردم این بحران وجودی خیلی دور است. بنابراین، من واقعاً از کاری که کردم پشیمان نیستم.»

اما حالا که او دوباره به یک مرد آزاد تبدیل شده است، به وضوح بیشتر نگران است. در مصاحبه ای که هفته گذشته انجام داد، او شروع به توضیح علت آن کرد. هسته اصلی نگرانی او این واقعیت بود که ماشین‌های جدید بسیار بهتر و سریع‌تر از انسان‌ها یاد می‌گیرند. «انتشار برگشتی ممکن است الگوریتم یادگیری بسیار بهتری نسبت به آنچه ما داریم باشد. این ترسناک است… ما کامپیوترهای دیجیتالی داریم که می توانند چیزهای بیشتری را سریعتر یاد بگیرند و می توانند فوراً آن را به یکدیگر آموزش دهند. مثل این است که اگر افراد حاضر در اتاق بتوانند فوراً آنچه را که در ذهن خود دارند به من منتقل کنند.»

با این حال، نکته جالب‌تر این است که آنچه او را واقعاً نگران می‌کند، این واقعیت است که این فناوری قدرتمند کاملاً در دست چند شرکت بزرگ است.

تا سال گذشته، هینتون به متز گفت بار روزنامه‌نگاری که مشخصات او را معرفی کرده است، «گوگل به‌عنوان یک مباشر مناسب برای فناوری عمل کرد، مراقب بود چیزی را منتشر نکند که ممکن است باعث آسیب شود.

اما اکنون که مایکروسافت موتور جستجوی بینگ خود را با یک ربات چت تقویت کرده است – که تجارت اصلی گوگل را به چالش می کشد – گوگل در حال رقابت برای به کارگیری همان نوع فناوری است. غول‌های فناوری در رقابتی گرفتار شده‌اند که توقف آن ممکن است غیرممکن باشد.»

راست میگه ما در حال حرکت به سمت قلمروی ناشناخته هستیم.

خوب، کاملاً ناشناخته نیست. همانطور که من در مورد حرکت هینتون در روز دوشنبه خواندم، چیزی که فوراً به ذهنم رسید داستانی بود که ریچارد رودز در تاریخ تاریخی خود تعریف می کند. ساخت بمب اتمی. در 12 سپتامبر 1933، لئو زیلارد فیزیکدان نظری بزرگ مجارستانی منتظر عبور از جاده در تقاطع نزدیک موزه بریتانیا بود. او به تازگی در حال خواندن گزارشی از سخنرانی روز گذشته ارنست رادرفورد بود که در آن فیزیکدان بزرگ گفته بود هر کسی که «به دنبال منبعی از قدرت در تبدیل اتم می گشت، مهتاب صحبت می کرد».

زیلارد ناگهان ایده یک واکنش زنجیره ای هسته ای را در سر داشت و متوجه شد که رادرفورد اشتباه می کند. رودز می‌نویسد: «هنگامی که از خیابان عبور می‌کرد، زمان در برابر او گشوده شد و او راهی به سوی آینده، مرگ در جهان و تمام بدبختی‌های ما، شکل چیزهای آینده را دید».

زیلارد (به همراه آلبرت انیشتین) نامه ای به رئیس جمهور روزولت (درباره خطر ساخت بمب اتمی هیتلر) که به پروژه منهتن منتهی شد و همه چیزهای پس از آن بود.

جان ناتون ستون نویس Observer است و ریاست هیئت مشاوره مرکز فناوری و دموکراسی Minderoo در دانشگاه کمبریج را بر عهده دارد.

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

منبع

درباره ی aban_admin

مطلب پیشنهادی

PC سابق Met می گوید که در مورد فلش قاب وین کوزنز اشتباه کرده است | وین کوزنز

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ، افسر سابق پلیس مت که …