به گزارش دپارتمان اخبارسیاسی پایگاه خبری آبان نیوز ،
صدای طبل افشاگری ها مبنی بر اینکه قاضی کلارنس توماس هدایای فاخر و ترتیبات مالی قابل توجه با یک اهداکننده میلیاردر جمهوری خواه را فاش نکرده است، این واقعیت را که دادگاه عالی ضعیف ترین قوانین اخلاقی را در دولت فدرال دارد مورد توجه قرار داده است.
اما به مراتب کمتر مشخص است که می توان کاری برای آن انجام داد.
رفتار قاضی توماس تاکید کرده است که قوانین افشای مالی برای قضات متخلخل هستند و دادگاه هیچ کد اخلاقی الزام آور مانند آنچه که بر قضات دادگاه های بدوی حاکم است ندارد. دادگاه هیچ علاقه ای به پذیرش آن نشان نداده است، و پیشنهادات کنگره برای اجبار به آن با موانع سیاسی و قانون اساسی شدیدی روبرو است.
در نتیجه، حتی در شرایطی که اخلاق دیوان عالی تا حدی به موضوع نگرانی سیاست عمومی تبدیل شده است که از سال 1969 دیده نشده است – زمانی که قاضی آبه فورتاس به دلیل رسوایی به خاطر گرفتن درآمد خارجی از یک دوست و یک سرمایهدار وال استریت استعفا داد – واشنگتن خود را درگیر میبیند. با سؤالات فزاینده در مورد پاسخگویی دادگاه و همه آنها در مورد چگونگی ادامه کار فلج شده اند.
استفان گیلرز، استاد اخلاق حقوقی در دانشگاه نیویورک، گفت: «این یک آشفتگی است. “این مانند یک پیچ و خم است که باید از آن خارج شوید، اما هر بار که میپیچید، به دیواری برخورد میکنید و باید به عقب برگردید و ببینید که آیا میتوانید مسیر دیگری برای خروج پیدا کنید.”
کنگره دادگاههای منطقهای فدرال و دادگاههای استیناف را تأسیس کرد و در سال 1922، ایجاد کنفرانس قضایی را که عمدتاً از قضات دادگاههای پایینتر تشکیل میشد، برای مدیریت آنها هدایت کرد. و در سال 1978، کنگره اساسنامه ای را تصویب کرد که بر اساس آن افشای مالی لازم بود، که بر اساس آن کنفرانس قضایی مقررات دقیقی را نوشته است.
اما در حالی که قضات ماه گذشته در بیانیهای به کمیته قضایی سنا گفتند که آن قوانین و دستورالعملها را مهم میدانند و اصرار داشتند که داوطلبانه از مفاد آن پیروی کنند، قضات آنها را به عنوان الزامآور قانون اساسی نپذیرفتند. بیانیه آنها خاطرنشان کرد که کنفرانس قضایی بر آنها نظارت ندارد.
علاوه بر این، هم قوانین کنفرانس قضایی و هم اساسنامه سال 1978 که بر اساس آن تنظیم شده است دارای ابهاماتی است. حتی پس از توضیح اخیر مبنی بر اینکه سفر با جت های خصوصی و استراحتگاه های مجلل ارائه شده توسط دوستان باید فاش شود، این قانون برای اقامت در املاک خصوصی مجلل اعمال نمی شود. و هیچ حداکثر ارزشی در مورد میزان “میهمان نوازی شخصی” یک نیکوکار ثروتمند برای یک قاضی یا قاضی وجود ندارد.
کنگره همچنین قانونی را وضع کرده است که بر اساس آن قضات باید «در هر گونه دادرسی که بی طرفی او به طور منطقی زیر سؤال می رود» از خود کناره گیری کنند. اما معیارهای آن مبهم است و دادگاه به هر قاضی اجازه میدهد تا بدون هیچ توضیح عمومی تصمیم بگیرد که آیا از یک پرونده خاص استعفا دهد یا خیر.
در بیانیه اخیر خود، قضات از این سیستم دفاع کردند و استدلال کردند که آنها “وظیفه دارند که به راحتی یا صرفاً برای جلوگیری از جنجال، انصراف از پرونده را منع کند” زیرا – برخلاف قضات دادگاه بدوی – کسی برای جایگزینی وجود ندارد. آنها
رئیس قاضی جان جی رابرتز جونیور این بیانیه را به نامه ای اضافه کرد که از حضور در کمیته این هفته برای بحث در مورد اصلاحات بالقوه اخلاقی دیوان عالی خودداری کرد. هنگامی که آن جلسه با شاهدان دیگر ادامه یافت، اصل آن روشن کرد که دورنمای اندکی از توافق مهم دو حزبی در مورد هر قانونی وجود دارد.
در عوض، از ابتدا تا انتها، سناتورهای جمهوریخواه از رفتار قاضی توماس دفاع کردند و مجموعهای از گزارشها را در ProPublica محکوم کردند که شکست او را در افشای بیشمار انواع معاملات کلان و مالی از سوی اهداکننده جمهوریخواه، هارلان کرو، آشکار کرده است.
از جمله افشاگری هایی که قاضی توماس از قلم انداخته است: هدایای سفر مجلل، فروش خانه مادر قاضی به آقای کلاغ، و پرداخت دو سال شهریه مدرسه خصوصی برای برادرزاده قاضی توماس، که قاضی بر عهده او بود. حضانت قانونی را بر عهده داشت و به عنوان یک پسر بزرگ می شد.
در انحراف انتقاد از جاستیس توماس، قانونگذاران جمهوریخواه به سفرهایی که دانشگاهها برای قضات منصوب شده توسط دموکراتها ارائه کردهاند، اشاره کردند و این واقعیت را که آنها این سفرها را فاش کردند، نادیده گرفتند.
با این حال، در اصل، رد هر گونه تشدید قواعد اخلاقی توسط جمهوریخواهان به این خلاصه میشد که چنین پیشنهادهایی را به عنوان تلاشی از سوی لیبرالها برای مشروعیتزدایی از دادگاه تنها به این دلیل که آنها احکام اکثریت قضات منصوب جمهوریخواهان را دوست ندارند، خلاصه میکرد.
سناتور لیندسی گراهام از کارولینای جنوبی، جمهوری خواه ارشد کمیته قضایی، گفت: «این به معنای تلاش برای ارتقای توانایی دادگاه برای شفافیت بیشتر نیست. “این در مورد تلاش برای از بین بردن مشروعیت این دادگاه محافظه کار است.”
قطب بندی جناحی که در این جلسه به نمایش گذاشته شد تاکید کرد که بررسی تئوریک اصلی در برابر بدرفتاری شدید توسط قاضی دیوان عالی – استیضاح توسط مجلس و برکناری با رای دو سوم سنا – عملاً از نظر سیاسی غیرممکن است، به ویژه اگر به طور بالقوه امکان پذیر باشد. ترکیب ایدئولوژیک دادگاه را تغییر دهد.
بخشی از معضل در ساختار دولت آمریکا نهفته است که به قضات دیوان عالی موقعیت منحصر به فردی می بخشد. آنها از این قدرت برخوردارند که قوانین تصویب شده توسط کنگره را به عنوان عدم پوشش یک اقدام خاص یا مغایر با قانون اساسی تفسیر کنند. آنها همچنین دارای تصدی مادام العمر هستند و تصمیمات آنها مشمول بررسی بالاتری نیست.
این ساختار به منظور محافظت از استقلال قضات برای تفسیر بهتر قانون با محافظت از قضاوت آنها در برابر فشارهای سیاسی خارج است. اما این نتیجه این است که تحمیل قوانین واقعی در مورد نحوه رفتار قضات در خارج از کارشان را نیز دشوار می کند.
اولاً، پیشنهادهای قانونگذاران مبنی بر الزام دادگاه عالی به تدوین آیین نامه اخلاقی خود، یا تحمیل مستقیم آن به قضات، این سؤال را مطرح می کند که آیا کنگره از اختیارات قانون اساسی برای انجام این کار برخوردار است یا خیر. حتی در صورت رفع آن، مشخص نیست که چگونه چنین قوانینی اجرا می شوند.
در جلسه استماع کمیته قضایی در مورد این موضوع در این هفته، توافق گسترده ای وجود داشت که پاک ترین راه حل این است که خود دادگاه به طور داوطلبانه قوانین اخلاقی قوی تری را اتخاذ کند.
کریک پین، معاون رئیس و مشاور عمومی مرکز حقوقی کمپین، شهادت داد که دادگاه نیاز به ایجاد یک دفتر داخلی از کارشناسان اخلاق کارکنان برای ارائه راهنمایی و بررسی اتهامات مربوط به نقض احتمالی توسط قضات دارد. او گفت که آنها می توانند فوراً این کار را انجام دهند و برای او نامشخص بود که چرا قبلاً این کار را نکرده بودند.
او گفت: «تنها راهی که هر قواعد اخلاقی فعلی یا قوانین اخلاقی آینده کار میکند این است که راهی برای اجرای این قوانین و راهی برای قضات دیوان عالی برای درک نحوه اعمال آنها وجود داشته باشد. بنابراین، شما به یک نهاد داخلی نیاز دارید که بتواند مشاوره تخصصی اخلاقی را ارائه دهد و همچنین در شرایطی که تخلفات احتمالی وجود دارد که باید حل شود، حقایق را جمع آوری کند.
اما اجرای آن مالش است. موضوع تکرار شونده در جلسه دادرسی و بحث گسترده تر در مورد تغییر بالقوه، فقدان یک راه حل آشکار در صورتی بود که یک عدالت از یک قاعده نادیده گرفته شود یا ادعا کند که آن قانون برای کاری که می خواهد انجام دهد قابل اجرا نیست.
“مکانیسم اجرایی چیست؟” توماس دوپری، شریک Gibson، Dunn و Crutcher، در جلسه استماع سوال کرد. وی با مطرح کردن عدم امکان قانون اساسی برای تأثیر بلاغی، افزود: آیا قرار است دادگاه مافوق دیوان عالی کشور وجود داشته باشد که قضات را رد صلاحیت کند؟
به همین دلیل، روشن نیست که قاضی رابرتز می تواند به طور یکجانبه قوانین اخلاقی را بر بقیه دادگاه تحمیل کند، حتی اگر بیشتر از آنچه به نظر می رسد تمایل به این کار داشته باشد. اگر قاضی دیگری تصمیم بگیرد که از هر حکمی چشم پوشی کند، رئیس دادگاه هیچ راه آشکاری برای اجرای آن نخواهد داشت.
پیشنهادهایی که ارائه شده اند دارای اشکالاتی هستند. یکی این است که بقیه دادگاه در مورد یک نفر نهم که متهم به برخی تخلفات است، قضاوت کنند، اما قضات با توجه به ضمانت مادام العمر و اندازه دادگاه احتمالاً چنین نقشی را به دلایل همکاری رد می کنند. مورد دیگر این است که هیئتی متشکل از قضات دادگاه تجدیدنظر در مورد یک قاضی قضاوت کنند، اما از آنجایی که آنها قضات زیردست هستند، مشکلات ساختاری ایجاد می شود.
در واقع، تصور هیچ روش الزام آور برای اجرای منشور اخلاقی در دیوان عالی دشوار است. اما آقای گیلرز گفت که دادگاه همچنان ارزشی دارد که یکی را بپذیرد، و پیشبینی کرد که قضات متمایل به پیروی از استانداردی هستند که آنها سوگند یاد کردهاند که به عنوان یک موضوع افتخار از آن پیروی کنند و از انتقاد اجتناب کنند.
او گفت: «اگر دادگاه داوطلبانه یک منشور اخلاقی را تصویب کند، دانشگاهیان، رسانهها و ناظران دادگاه میتوانند تخلفات یا عدم استنکاف را مطرح کنند.» این اقدام به اذعان «من مقید به این هستم» به عموم مردم این اطمینان را میدهد که رفتار محترمانه خواهند داشت، زیرا تخلف نشان شرم دارد.»
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.