به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
پدربزرگم فینال جام جهانی 1966 را ترک کرد
من هرگز بازی را زود ترک نکردهام، اما پدربزرگم ظاهراً فینال جام جهانی 1966 را ترک کرد قبل از اینکه آلمان غربی در دقیقه 89 بازی را به تساوی بکشاند تا ترافیک را شکست دهد. این غیرعاقلانه بود. من در آن زمان چهار ساله بودم و او زمانی که هنوز جوان بودم درگذشت، بنابراین هرگز فرصتی نداشتم که بپرسم آیا این حقیقت دارد یا یک داستان غیرمعمول است. من هرگز بازی را زود ترک نکرده ام. و
“اگر قصد پوشیدن کفش های پاشنه دار دارید، صندلی بگیرید”
ایرلند در آگوست 2003 در لنزداون رود با استرالیا بازی می کرد. دوست دخترم در آن زمان به قدری از پاشنه پا ایستادن شکایت کرد که من در نهایت تسلیم شدم و در حالی که 15 دقیقه مانده به پایان بازی باقی مانده بود، آنجا را ترک کردیم. گل پیروزی را که در دقیقه 80 به ثمر رساندم را از دست دادم تا ایرلند 2-1 شود. اگر کسی قصد پوشیدن کفشهای پاشنهدار برای فوتبال را دارد، مطمئن شوید که صندلی داشته باشید نه بلیت تراس. پل
“فکر می کردم غیر ممکن است بارسا سه گل بزند”
بارسلونا 6-1 پاریس بازگشت. زمانی که ادینسون کاوانی برای پاری سن ژرمن گلزنی کرد، تصمیم گرفتم نیوکمپ را ترک کنم. من برای جشن تولد 50 سالگی یکی از دوستانم به شهر نزدیک پالاموس سفر کرده بودم. او در آنجا یک میخانه به نام The Currach دارد و ما سه روز در آن قفل کرده بودیم. بنابراین نسخه ای از من که در مسابقه ظاهر شد خماری بود و برای ادامه دادن به مشروب معمولی نیاز داشت. نیوکمپ برای بازی های لیگ قهرمانان اروپا بسیار مهم بود، بنابراین، وقتی کاوانی گلزنی کرد، فکر می کردم غیرممکن است که بارسا سه گل دیگر به ثمر برساند، بنابراین جدا شدم.
وقتی تاکسی من به هتل برگشت و نتوانستم کسی را در رستوران یا بار پیدا کنم، میدانستم که مشکلی پیش آمده است. سپس انفجار صدای انسان از اتاق مجاور ترس من را تایید کرد. همه کارکنان هذیانآور و یک صفحه تلویزیون را پیدا کردم که 6-1 را اعلام میکرد. باگر! با این حال، من سرمایه گذاری خاصی نداشتم و به آن نوشیدنی نیاز داشتم. راد
«تمام راه را به خانه دویدم»
پس از نیمه اول نیمه مناسب، روحیه در میان هواداران منچستریونایتد در بازی خارج از خانه در آنفیلد با احتیاط بالا بود. لیورپول درست قبل از وقت استراحت گل زده بود، اما احساس عمومی این بود که در نیمه دوم یک یا دو فرصت به دست میآوریم. ما آن را محکم نگه نداشتیم. آخرین چیزی که دیدم ضربه رگبار مو صلاح به قسمت زیرین تیرک بود تا نتیجه را 4-0 کند، قبل از اینکه من برگردم و با سرعتی مسطح تمام مسیر خانه را طی کنم.
7-0 به سود لیورپول تمام شد و من از رفتن پشیمان نیستم. در واقع، از این که در چنین لحظاتی به من می گویند که “در تیم کار کنم و از تیم حمایت کنم” کمی خسته می شوم. در خانه، فکر نمیکنم هرگز زودتر از این خانه را ترک کنم، اما دور از خانه – وقتی هواداران بیشتر سفر کردهاند و پول بیشتری برای رسیدن به آنجا خرج کردهاند – فکر میکنم این عادلانه است که انتظار استانداردهای کمی بالاتر از تیمتان داشته باشید. اگر آنها تسلیم شوند، فکر نمیکنم کسی بتواند طرفداران را به خاطر تسلیم شدن سرزنش کند – به خصوص در برابر نزدیکترین و سرسختترین رقبای شما. شما همیشه نمی توانید به تحسین ابدی تکیه کنید، باید آن را به دست آورید. من آن روز با تیم هیجان زده بودم. جی
“به دستور همسرم ترک کردم”
شفیلد یونایتد در اواخر دهه 1970 میزبان آکسفورد یونایتد بود و با نتیجه 0-0 در حال پیشروی بود. من چند دقیقه مانده به پایان به دستور دوستانم آنجا را ترک کردم. در 30 ثانیه پس از خروج، صدای غرش بزرگی شنیدیم که تنها گل بازی به پشت تور آکسفورد اصابت کرد. از آن زمان تاکنون هیچ بازی را قبل از سوت پایان ترک نکرده ام. اندی
“شنیدن او بهترین روز را داشت، ضربه را کاهش داد”
من دخترم را که در آن زمان پنج ساله بود، بردم تا بازی کریستال پالاس را با لستر تماشا کنم. فکر می کنم او ایده حمایت از کاخ را بیشتر از حمایت دوست داشت. این اولین بازی او پس از همهگیری بود (بازیهای جام حذفی و بازیهای دوستانه در غرفه استریلتر Family Stand) و من او را به Lower Holmesdale آوردم، با Holmesdale Fanatics در سمت راست ما. او در دقایق ابتدایی کاملاً با هیبت نشسته بود، کف می زد و سعی می کرد به بازی بپیوندد. ما خوب شروع کردیم و جو بالا رفت. همه چیز ناگهان برای یک دختر کوچک که به دلیل یک بیماری همه گیر پناه گرفته بود، خیلی زیاد شد. در عرض 15 دقیقه او می خواست برود. با نادیده گرفتن درخواست های من برای پالاس برای متوقف کردن بازی خوب، جو ادامه پیدا کرد.
برای آرام کردنش به میدان رفتیم. یک مهماندار وضعیت را دید و با مهربانی ما را به منطقه معلولین برد که نیمه خالی و کمی ساکت تر بود. سازش انتظار تا پایان نیمه تمام شد و همانطور که ما دو بار قبول کردیم، سر و صدا فروکش کرد و او شروع به لذت بردن بیشتر کرد. اما ما موافقت کردیم که در نیمه اول بازی را ترک کنیم، بنابراین من با اکراه به نوروود جانکشن رفتم و به همسرم اطلاع دادم: «لطفا بازی را ضبط کنید. تلفنم را خاموش می کنم و به محض اینکه به خانه برسم نیمه دوم را تماشا خواهم کرد.»
2-2 مساوی کردیم. فکر نمیکنم هیچ طرفداری بخواهد کامبک را از دست بدهد، اما دخترم در حالی که منتظر قطار بودیم، به من گفت: «بهترین روز را سپری کردم، بابا»، ضربه را کمی کاهش داد. همانطور که روی مبل تماشا میکردیم و دوباره به 2-1 میرسید… «آیا CBeebies را الان بپوشیم؟» کمتر خوشبختانه او هنوز هم ایده حمایت و رفتن به پالاس را دوست دارد. اگرچه این روزها کمی بیشتر مراقب جایی که می نشینیم هستیم. تام
“همه ما به آنها خندیدیم”
زوجی که در بازی های منچسترسیتی کنار من نشسته بودند، زمانی که ما در سال 2012 برابر کوئینزپارک پی آر قهرمان شدیم، زودتر رفتند. آنها معمولاً در حدود 84 دقیقه حرکت می کردند تا به میخانه برسند، اما آن روز در 78 دقیقه حرکت کردند. زمانی که سرخیو آگوئرو در گل سرخیو آگوئرو از بین رفت، همه ما به آنها خندیدیم. تام
“خیساندن و یخ زدن، رفتیم پینت”
من در اواسط راه شکست 9-0 ساوتهمپتون در خانه مقابل لستر را ترک کردم. خیس و یخ زده، با نتیجه 4-0 شکست خوردیم. در حین صف، گل پنجم وارد شد. تعداد زیادی از ما فقط به سمت خروجی و سپس میخانه حرکت کردند. در ابتدا مهماندار اجازه نداد ما از زمین خارج شویم. من قبلاً هرگز بازی را زود ترک نکرده بودم، اما هرگز اینقدر خیس و سرد نبودم، و شکست 5-0 با 10 نفر در نیمه اول مطمئناً فراتر از تحمل معقول کسی است. فلچ
“دیدن بچه هایی که رفته بودند شادی خالص بود”
من نکرد در آن روز فوقالعاده در سنت جیمز پارک در سال 2011، زمانی که نیوکاسل با نتیجه 4-0 به تساوی 4-4 مقابل آرسنال رسید، زودتر از این بازی رفت. سه برادرم، دوست دختر و بهترین دوستم فکر میکردند که پولمان را پرداخت کردهایم، پس میمانیم – مهم نیست چقدر زیاد است. قدم زدن به مرکز شهر بعد از مسابقه، دیدن بچههایی که نیمهوقت را برای خرید ترک کرده بودند، دست در دست هم برای از دست دادن بهترین بازگشت: چنین شادی. سونیل
“مردم روی اینکه چه لحظه ای را ترک کنم شرط میبندند”
من هر بازی را زودتر ترک کردم – به محض اینکه می دانستم نتیجه تغییر نخواهد کرد. اسپرز یا می برد یا نه. از نشستن در ترافیک متنفرم من فقط پشیمانم که یک بازی را زودتر از موعد ترک کردم: چند دقیقه مانده به پایان بازی 4-2 مقابل آرسنال شکست خوردیم و من رفتم. 4-4 مساوی کردیم. مردم شرط میبندند که من چه دقیقهای را ترک کنم. رکورد 34 دقیقه است. جرمی
روی مربی نشستم و غر زدم تا بازی تمام شود.
در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970، من در خانه و خارج از خانه لیورپول را دنبال می کردم. در جریان بازی لیگ آنها در دربی در 1 نوامبر 1969، مدت کوتاهی پس از به ثمر رساندن گل چهارم (4-0 شکست خوردیم) زودتر از موعد آنجا را ترک کردم. دیگر نمی توانستم تحمل کنم و تماشا کنم که تیمم تحقیر می شود.
در آن زمان، دروازههای زمین در سه ربع بعد از بازی باز میشد و مردم میتوانستند آن را ترک کنند – یا به صورت رایگان وارد زمین شوند. دروازه ها هنوز باز نشده بودند، بنابراین مجبور شدم از روی آنها بالا بروم تا بیرون بیایم. روی مربی نشستم و غر زدم تا بازی تمام شد. من متعاقباً با دوست دخترم مشاجره کاملی داشتم زیرا او با ناراحتی و شرم من از شکست تحقیرآمیز شریک نبود. جان
“احتمالاً در خطر هیپوترمی بودم”
روز بعد از تولد هشت سالگی من بود، جانفرانکو زولا کاملاً ویلا را شمشیر کرده بود و هوا سرد بود. زمانی که او در دقیقه 70 بازی را 2-0 کرد، خواستم بروم. پدرم ما را مجبور کرد تا حدود 5 دقیقه مانده به پایان بمانیم و گفت اگر ویلا برای تساوی برگردد و من آن را از دست بدهم ناراحت می شوم.
آنها برنگشتند و من از رفتن کوچکترین پشیمان نیستم زیرا احتمالاً در معرض خطر هیپوترمی بودم. من طرفدار ترک زودهنگام بازیها نیستم حالا که بزرگ شدهام، اما فکر میکنم وقتی شرایط کاهشدهنده وجود داشته باشد (روز بعد از تولد هشتم، سرمای یخبندان، به وضوح میخواهیم بازی را ببازیم) قابل درک است. ایان
“فقط یکی از آن روزها بود”
من یک تساوی دور چهارم جام حذفی را در نیمه اول ترک کردم زیرا اسپرز 4-0 به فولام می باخت. اسپرز 10 نفره شد (مایکل داوسون اخراج شد) و در وقت استراحت چهار گل عقب بود. میخانه و کاری گزینه بهتری به نظر می رسید و رک و پوست کنده به نظر نمی رسید که یک بازگشت در کار باشد. خط میانی شامل لوکا مودریچ و رافائل ون در فارت تحت تسلط استیو سیدول و دنی مورفی بود. فقط یکی از آن روزها بود که اسپرز در فواصل منظم و فزاینده ای آن را تجربه می کند.
از رفتن پشیمان نیستم بازی با نتیجه 4-0 به پایان رسید و نیمه دوم تقریباً به اندازه نیمه اول برای اسپرز فراموش نشدنی بود (من بیشتر آن را در میخانه گرفتم). تماس درستی بود و اگر فرصت داشتم دوباره این کار را انجام می دادم. پاتریک
من قانون سه گل را معرفی کردم
ناتس کانتی در مارس 2014 در روترهام دور بود. در دقیقه 26 زمانی که ناتس 3-0 شکست خورد، آنجا را ترک کردم. ما در آن زمان وحشتناک بودیم و من قانون سه گل را معرفی کردم. معمولاً در مقطعی از نیمه دوم استفاده می شد، اما این اولین مورد بود.
دو دقیقه بعد چهار تا پایین رفتیم و بقیه دوستان رفتند. چند نفر از ما یک تاکسی برداشتیم و تا نیمه در میخانه شیر آب ایستگاه شفیلد بودیم، جایی که جریان ثابتی از طرفداران ناتس تا آخر بعد از ظهر به آنجا رسیدند. مهماندار روترهام هنگام خروج ما در خروجی را باز نکرد، بنابراین سیگاری روشن کردم تا او را مجبور کنم که اجازه دهد بیرون بروم. نیل
“روح ویرانگر شروع به توصیف آن نکرد”
من در سال 1999 اسکاربرو و اسکانتورپ را پس از یک اجرای ناامیدکننده نیمه اول ترک کردم که تقریباً اراده من برای زندگی را از بین برد. ما 2-0 عقب بودیم و وقتی بازی شروع شد من برای بازی نیمه نیمه خود در صف ایستاده بودم. وقتی اسکانتورپ سومین گل خود را به ثمر رساند، صدای تشویق را از بازی خارج از خانه شنیدم. وقتی آن را از استادیوم مککین بیرون آوردم، پای خریداری نشد.
کمتر از پنج دقیقه به نیمه مانده بودم، بنابراین رکورد قبلی خود را در ترک بعد از 55 دقیقه مقابل بارنت در سال 1991 شکستم. پشیمونم؟ شانسی نیست. آیا دوباره آن را انجام می دهم؟ قطعا. کریس
“در راه خانه جریمه سرعت غیرمجاز دریافت کردیم”
بولتون – ایپسویچ، 2002. بعد از 40 دقیقه 4-0 شکست خوردیم. این ضربه تلخی بود – و یک سفر طولانی به خانه بنابراین ما بلند شدیم و رفتیم. اوه، و در راه خانه هم جریمه سرعت غیرمجاز گرفتیم. من اصلا پشیمان نیستم گاهی اوقات لازم است از خود در برابر این همه آسیب محافظت کنید. اما
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.