ومبلی در 100 و فینال جام حذفی ‘اسب سفید’ 1923 – انشا عکس | جام حذفی

به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،

صحنه های شگفت انگیز در فینال جام حذفی

استادیوم ومبلی مانند یک قلعه خاکستری در بالای تپه ای کوچک قرار دارد که از دور با برج های دوقلویش مشخص شده است. امروز با یک خیابان عریض از جاده اصلی منتهی به ابتدای ناهموار ساختمان های عظیم نمایشگاه نزدیک شد. در بالای تپه، جمعیت ابتدا باید از یک ردیف طویل از گردان‌ها عبور می‌کردند و سپس با دیوار بیرونی عظیم ورزشگاه مواجه می‌شدند که در فواصل زمانی توسط دروازه‌های آهنی منتهی به تراس‌های شیب‌دار برای مکان‌های ایستاده سوراخ می‌شد. . همچنین پله‌هایی از اینجا و آنجا وجود داشت که به تراس مرتفع بیرون دسترسی پیدا می‌کرد و دارندگان بلیط باید از آنجا به صندلی‌های خود در جایگاه‌ها می‌رسیدند.

هزاران نفر از هواداران فوتبال پیش از شروع بازی به استادیوم ومبلی می روند.

از ساعت 12، یک بارندگی مداوم از میان گردان ها می آمد، اما همه چیز به آرامی کار می کرد. من در ساعت 1.35 وارد شدم و هیچ مشکلی برای بالا رفتن از جایگاهم در گالری مطبوعات در بالای جایگاه در سمت شمالی، بالای جعبه سلطنتی پیدا نکردم. اما حتی در آن زمان دیدم که تراس بیرونی مملو از جمعیت زیادی از مردان بود که به نظر می رسید با عجله به این طرف و آن طرف می آمدند و ورودی های مختلف را امتحان می کردند. برخی از آنها مطمئناً صاحب بلیط بودند. دیگران برای ایستادن پول پرداخت کرده بودند و به سادگی می خواستند وارد جایی شوند.

هواداران وستهام با روحیه کامل راهی ورزشگاه شدند.
یکی از هواداران بولتون واندررز مرکز لندن را در راه رفتن به استادیوم ترک می کند.

یکی متوجه شد که تعداد کمی از مقامات در حال ارائه دستورالعمل هستند و پلیس در درها با ورزشگاه جدید ناآشنا بود. وقتی از گالری مطبوعات به پایین نگاه می‌کردم، به نظر می‌رسید که در ساعت 1.45 بعد از ظهر دیگر جایی برای کسی وجود ندارد. این شگفت انگیزترین جمعیتی بود که تا به حال دیده بودم، به این دلیل ساده که هیچ ساختمان دیگری وجود ندارد که بتواند 125000 نفر را در خود جای دهد. (در صورتی که خیلی بیشتر از آن را در خود جای داده بود.) این یک شیب مستحکم از صورت های صورتی بود که به صورت یک بیضی پهن در اطراف یک بیضی از چمن سبز نفیس قرار گرفته بودند. تا ساعت دو بعد از ظهر هیچ دلیلی برای انتظار چیزی جز چشمگیرترین بازی تاریخ وجود نداشت. مردم دیده می‌شدند که هنوز از سوراخ‌های دیوار بیرونی فشار می‌آوردند، اما به نظر می‌رسید که به‌طور معجزه‌آسایی اتاقی را پیدا می‌کنند. روزنامه نگار مدادهای آنها را تیز کرد و برای ضبط مسابقه آماده شد.

“آنها در حال هجوم به استادیوم هستند”

سپس در ساعت 2.20 یا نزدیک به آن، یک برآمدگی کنجکاو در میان جمعیت در گوشه دور کنار دروازه غربی مشاهده شد. ناگهان به جلو دوید و خود را روی خط لمسی به پایین فرو برد. این حرکت توسط مردم له شده در پشت هدف مخالف کپی شد و بلافاصله آشکار شد که علف مقدس در خطر غرق شدن است. می دانستیم که دروازه ها در ساعت دو بسته شده است و تلاش می شد تا از آوردن افراد بیشتری به ومبلی جلوگیری شود.

بعد فریاد وحشت زده در امتداد گالری آمد “آنها به استادیوم یورش می برند”، معمولاً با اضافه شدن “امروز بازی نخواهند کرد.” مدتی تجاوز مداوم جمعیت به فضای سبز را تماشا کردم. و سپس به سمت یک تراس بلند که در امتداد بالای استادیوم قرار دارد راه افتادم که نمای خوبی از نزدیک‌ها می‌دهد. اکنون ساعت 2.35 بود و قرار بود تا چند دقیقه دیگر پادشاه بیاید. ابتدا دیدم که کل مسیر بسیار عریض تا بالای تپه کاملاً سیاه است و مردم به سمت استادیوم می‌روند، و جاده آن طرف با اتوبوس و ماشین مسدود شده بود.

جمعیت وارد ورزشگاه می شود
جمعیت از راه های منصفانه یا با خطا وارد ورزشگاه می شوند. عکس ها: آرشیو هولتن

بلافاصله در زیر دیوار، جایی که فشار بیشتر بود، به نظر می رسید که جمعیت در حال حرکت در امتداد دیوار هستند، گویی به دنبال جایی برای نفوذ به داخل هستند. مانع بودن مردان از هر طرف از روی چرخ‌گردان‌ها می‌پریدند، و به نظر می‌رسید که در یک مکان خود مانع شکسته شده بود.

صحنه های ومبلی از روی هوا در سال 1923.

تا آنجایی که از بالا می‌توان دید، بدنه اصلی مردانی که با عجله به ورزشگاه می‌رفتند، این کار را با بالا رفتن از دیوار اطراف در دو انتهای آن انجام دادند، جایی که سازه به طور قابل‌توجهی پایین‌تر از کناره‌ها است. در اینجا تراس های شیب دار توسط تیرهای آهنی به ارتفاع حدود 20 فوت پشتیبانی می شوند. مردان جوان کلاه‌پوش را می‌توان دید که از این تیرها بالا می‌رفتند، از دیوار بالایی عبور می‌کردند و به درون جمعیتی که قبلاً مملو از جمعیت بود می‌پریدند. آنها این کار را به طور پیوسته انجام می دادند، مانند مورچه هایی که از یک رهبر پیروی می کنند. به من گفتند این یک ساعت ادامه داشت. در یک جا تخته‌های بلند فرمان داده شده بود و به دیواری که در پایین‌ترین نقطه‌ای بود تکیه داده بودند، و جریانی دائمی از مردان از تخته‌ها بالا می‌رفتند و در ورزشگاه می‌ریختند تا در معرض خطر و اغلب مجروح شدن آن‌هایی که داخل آن بودند. به این ترتیب هزاران مرد باید به زور وارد استادیوم شده باشند.

بلیت بازی برای فینال

اکثریت مهاجمان با عجله وارد شدند و دروازه های آهنی منتهی به تراس را برای تماشاگران ایستاده شکستند. به من گفته شد که حداقل دو تا از این دروازه ها در اثر برخورد شدید جمعیت که مانند یک قوچ کتک زن قدرتمند عمل می کرد، شکسته شد. پلیس و کمیسیونرهای این دروازه ها نمی توانستند کاری انجام دهند. هنگامی که یکی از دروازه ها شکسته شد، مقامات برخی از دروازه ها را باز کردند، آنقدر که از رانش تهدیدآمیز جمعیت وحشت زده شدند. در حال حاضر بودن در نزدیکی این دروازه‌ها خطرناک بود و دارندگان بلیت بدبختی که سعی می‌کردند وارد شوند، در غوغا گرفتار می‌شدند و گاهی به شدت آسیب می‌ دیدند. باید بگویم که بیشتر مصدومیت ها در درگیری های خارج از خانه بوده است.

موانع هجوم آوردند و صدها زخمی شدند

یکی مخصوصاً برای زنانی که اینجا در ازدحام جمعیت گرفتار شده بودند متاسف بود. کارگران آمبولانس قهرمانانه به کار خود پایبند بودند، اما به سختی می‌توانستند فضایی آزاد داشته باشند، حتی برای بلند کردن مجروحان روی برانکارد، و خیلی بیشتر برای انتقال آنها به ایستگاه‌های پانسمان.

پادشاه جورج پنجم با حیرت به تماشای این جنجال می پردازد.

خلق و خوی جمعیت در بسته شدن شدید بود. به نظر می رسید این احساس وجود دارد که آنها توسط مقامات فریب خورده اند. به عبارت دیگر، لبه برش گوه را مردان جوان قوی از شمال تشکیل می‌دادند – هرچند ایست اند لندن بسیار مشهود بود – که مصمم بودند به هر طریقی به آن دست یابند. در تمام این آشفتگی، ورود پادشاه به بیرون تا حد زیادی مورد توجه قرار نگرفت.

این وضعیت وحشتناک ورزشگاه تا ساعت سه بعد از ظهر ادامه داشت. در آن زمان عنصر خشن داخل شده بود و انبوه طردشدگان – 20000 نفر به یک حدس متوسط ​​- تصمیم خود را به رفتن داشتند. در نیمه اول، زمین ورزشگاه خلوت شد. بازگشت به داخل در حالی که طوفان در جریان بود، مشاهده می شد که هر از گاهی منجر به پارگی یک فالانکس جامد از مردان درپوش می شود. خود را با توده اش از طریق پخش جامد تماشاگران به پایین پرتاب کرد، طبقات پایین را به جلو هل داد و افراد نشسته را زیر آب فرو برد. با این وزنه وحشتناک در پشت، تماشاگران در لبه زمین نتوانستند به خود کمک کنند. آنها مجبور بودند از روی چمن جلوتر بروند.

جمعیت حاضر در ومبلی به زمین می روند و دهانه دروازه را می گیرند.
تلاش پلیس برای حذف تماشاگران از زمین شلوغ شده است.  عکس: Popperfoto

قهرمانان روز

تلاش ها برای پاکسازی میدان به سه فصل تقسیم شد. ابتدا پلیس پا که کاملاً غافلگیر و غافلگیر شده بود، تجمع کردند، به داخل مطبوعات نفوذ کردند و تلاش های نجیبانه اما بیهوده ای برای از بین بردن آن انجام دادند. آنها اصرار کردند، التماس کردند، ایراد گرفتند، اما نتوانستند کاری بیش از خانم پارتینگتون با آتلانتیک انجام دهند. آنها در میان جمعیت شلوغی که همه جا ایستاده بودند گم شده بودند و حتی به طرز عجیبی گروه گارد را محاصره کرده بودند و به موسیقی گوش می دادند. این گروه با بلغم واقعی بریتانیایی، چنان به نواختن خود ادامه دادند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است، دایره آنها یک تکه چمن قابل مشاهده را پاک نگه می داشت.

پلیس جورج اسکوری سوار بر اسب سفیدش
بازیکنان وستهم یونایتد و بولتون واندررز با گیج و سردرگمی نظاره گر تلاش پلیس برای پاک کردن سطح بازی هستند.

  • بازیکنان وستهم یونایتد و بولتون واندررز با گیج و سردرگمی نظاره گر تلاش پلیس برای پاک کردن سطح بازی هستند. عکس: مطبوعات موضعی

  • پلیس جورج اسکوری سوار بر اسب سفیدش «بیلی» که به طرز معروفی جمعیت را جدا می کند (بالا). عکس: PA

قهرمانان فصل دوم پلیس سواره بودند. همه آنها خیلی کم بودند. جمعیت روی سراشیبی با دیدن اسب‌های زیبا که خود را به جمعیت روی چمن‌ها تلقین می‌کردند، با خوشحالی فریاد زدند. دوجین نفر بودند که توسط روح استاد پلیسی سوار بر اسب سفید رهبری می شد. مردان سوار در وسط جمع شدند و به تدریج با فشار دادن آرام اسب های خود به طرف مردم، فضایی را خالی کردند. فضا رشد کرد تا زمانی که نوار وسیعی از رنگ سبز نمایان شد، اما کار آنها دائماً توسط جریان تازه ای از مردم سرگردان از بین می رفت.

بالاخره بازی شروع می شود
بالاخره بازی شروع می شود. عکس ها: آرشیو هولتن

مدتی پس از این، دو تیم با این ایده که مردم به آنها به عنوان قهرمانان واقعی روز احترام بگذارند، وارد زمین شدند. اما سفید بولتون و قرمز و شکلاتی وستهام فقط یک خط رنگی در سیاهی جمعیت ایجاد کرد. یک پلیس بزرگ با حرکات شدید شنا، آنها را به حضور شاه رساند.

جیمی سدون، نیمه مرکزی بولتون، در حالی که تماشاگران عظیم ومبلی در حال تماشای بازی هستند، نسبت به یک خطا اعتراض می کند.

در فصل سوم، جمعیت به مدیریت خود پرداختند. تمام دور دست های متصل به هم و به عقب فشرده شده اند. این کار را انجام داد. جمعیت با این روش خود را پاک کردند و پلیس را رها کردند تا لبه ها را بالا ببرد. پس از بازگشت به خط تماس، رده های اول به پایین و آنجا چمباتمه زدند و بی حرکت شدند. به نحوی عجیب، جوشش بیش از حد مردم، خود را با هم در مسیر سیدر له کرد. دو تیم با انجام بازی های کوچک به تنهایی زمان را پر می کنند. در نهایت فضای کافی وجود داشت، هرچند که شک وجود دارد که آیا خط در تمام طول مسیر روشن بود یا خیر. این یک صحنه عجیب و دیوانه کننده بود، اما به جز افرادی که تحت مراقبت کارگران آمبولانس دیده می شدند، در کل از آن به عنوان یک حس لذت بردند. بیشتر باعث هیجان شد تا اشک، و دلقک اصلی کمدی خود جمعیت گیج شده بود. سوت به صدا درآمد و همه چیز در سختی بازی فراموش شد.

بولتون واندررز جام را بعد از بازی بیرون از ورزشگاه نگه می دارد.  تیم لنکاوی با گل های دیوید جک و جک اسمیت بر وستهام پیروز شد.

گزارش بازی فینال جام حذفی 1923 منچستر آبان نیوز را اینجا ببینید

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

منبع

درباره ی aban_admin

مطلب پیشنهادی

PC سابق Met می گوید که در مورد فلش قاب وین کوزنز اشتباه کرده است | وین کوزنز

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ، افسر سابق پلیس مت که …