به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
کریستالینا جورجیوا یکی از خوش بینان زندگی است، بنابراین تعجبی نداشت که مدیر عامل صندوق بین المللی پول در گردهمایی هفته گذشته وزرای دارایی و روسای بانک مرکزی در واشنگتن چیزهایی را برای خوشحالی یافت.
دو موسسه برتون وودز – صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی – هر شش ماه یکبار ملاقات میکنند و از اکتبر، ترس از رکود عمیق کاهش یافته است. همانطور که جورجیوا خاطرنشان کرد، اقتصاد جهانی انعطاف پذیری غیرمنتظره ای از خود نشان داده است. قیمت انرژی کاهش یافته است و این چشم انداز تورم را بهتر می کند. علاوه بر این، رئیس صندوق بین المللی پول گفت که در این نشست یک رویکرد قابل انجام وجود دارد.
این کمی به آن فشار می آورد. مطمئناً، همه چیز آنطور که شاید تیره و تار نبوده است، اما این گویای همه چیز نیست. در واقعیت، اقتصاد جهانی در حال کند شدن، تکه تکه شدن و آسیب پذیری در برابر شیوع جدیدی از مشکلات مالی است. یک بحران بدهی بزرگ یک احتمال بسیار واقعی است. صندوق بین المللی پول همه اینها را می داند. در واقع، هفته گذشته در مقاطع مختلف گفته شد. در بهار سال 2023 جهان خود را در مکان بسیار بدی می بیند.
دوران ادغام هرچه بیشتر به وضوح به پایان رسیده است. بسته یارانه های سبز جو بایدن، قانون کاهش تورم، بارزترین نمونه از تمایل به تولید مجدد در خشکی است. بیانیه هفته گذشته G7، که آشکارا از نیاز به ایجاد زنجیره تامین امن در میان کشورهای همفکر صحبت می کرد، یکی دیگر از موارد دیگر بود.
همانطور که خود جورجیوا اعتراف کرد، جهان در آستانه یک جنگ سرد جدید است و ایالات متحده – و بسیاری از کشورهای توسعه یافته دیگر – مصمم به کاهش اتکا به چین هستند. اطمینان از اینکه عرضه مختل نخواهد شد اکنون بیش از هزینه اهمیت دارد. زمانی که جورج آزبورن صدراعظم بود، فکر می کرد که به نفع بریتانیا است که با پکن درآمیخته شود و از این رو سعی کرد پیوندهای اقتصادی و مالی نزدیک تری ایجاد کند. جرمی هانت، صدراعظم کنونی، دیدگاه بسیار جنگ طلبانه تری دارد.
اما پراکندگی تنها یکی از مشکلاتی است که وزرای دارایی و بانک مرکزی در ماهها و سالهای آینده با آن دست و پنجه نرم خواهند کرد.
مشکلات کوتاه مدت به وضوح آشکار است. آیا بانکهای مرکزی در غرب بر درد نرخ بهره که اعمال میکنند زیادهروی کرده و اقتصاد خود را وارد رکود خواهند کرد؟ آیا عزم برای بازگرداندن تورم منجر به سقوط بیشتر بانکها میشود؟ آیا بین اهداف دوگانه بانک های مرکزی: ثبات قیمت و ثبات مالی تضاد وجود دارد؟
این واقعیت که رشد در زمستان بهتر از حد انتظار بوده است، بانکهای مرکزی را به سمت افزایش بیشتر نرخها سوق میدهد. اگر این ترس وجود داشت که سقوط بانک سیلیکون ولی و نیاز به نجات کردیت سوئیس – همانطور که صندوق بین المللی پول هفته گذشته آن را بیان کرد – قناری در معدن زغال سنگ بود و نگران یک بحران سیستمیک بود، ممکن است موضوع متفاوت باشد. در این صورت، فدرال رزرو، بانک انگلستان و بانک مرکزی اروپا افزایش نرخ بهره را متوقف خواهند کرد یا حتی هزینه های وام را کاهش خواهند داد.
اما بانک های مرکزی چنین فکری نمی کنند. آنها بر این باورند که SVB و CS رویدادهای جداگانه ای بودند، و بنابراین نیازی به ترس از پیامدهای شدید ثبات مالی ناشی از اقدامات ضد تورم وجود ندارد. در نتیجه، خطرات فرود سخت بسیار بیشتر از آن چیزی است که در حال حاضر تصور می شود.
دو مشکل بلندمدت نیز هفته گذشته ظاهر شد. اولین مورد که توسط صندوق بین المللی پول و بانک جهانی برجسته شده است، کاهش قابل توجه نرخ رشد روند است، سطحی که در آن اقتصادها می توانند در طی چند سال رشد کنند و در عین حال به اهداف تورم دست یابند.
ایندرمیت گیل، اقتصاددان ارشد بانک جهانی، میگوید تمرکز بر تحولات کوتاهمدت به معنای عدم توجه کافی به این واقعیت است که روند جهانی رشد از 3 درصد به 2 درصد کاهش یافته است. رشد کمتر به معنای منابع کمتر برای مبارزه با فقر و مقابله با بحران آب و هوا است.
این موضوع به خوبی به شماره دومی که هفته گذشته در واشنگتن منتشر شد، منتهی می شود: شکاف فزاینده بین شمال ثروتمند و جنوب فقیرتر، و خشمی که باعث ایجاد آن شده است. واضح است که زمان برای بسیاری از مردم در کشورهای توسعه یافته سخت است، زیرا تورم بالاتر اکنون استانداردهای زندگی را کاهش می دهد، اما در جنوب جهانی این وضعیت بسیار بدتر است.
بازوی تجارت و توسعه سازمان ملل متحد، آنکتاد، هفته گذشته گفت که کشورهای در حال توسعه با “یک دهه از دست رفته دیگر، با افزایش سطح بدهی و هزینه های خدمات بالاتر در حالی که حمایت بین المللی ناکافی است” روبرو هستند. این درست است، اگرچه شواهد زیادی از اقدام معنادار هفته گذشته در واشنگتن وجود نداشت.
پس از ارتقاء خبرنامه
همانطور که یکی از وزیران کشور توسعه یافته می گوید: «کشورهای فقیر خشمگین هستند. آنها می پرسند که چرا، اگر ایالات متحده بتواند یک بانک را در سه روز پس انداز کند، زامبیا سه سال صبر کرده است تا بدهی خود را دریافت کند.
بنابراین پیام هفته گذشته این است که این دیگر عصر جهانی شدن نیست. بلکه عصر بی ثباتی، عصر ناامنی، عصر نابرابری و عصر توهم است.
با این حال، این واقعیت که هفته گذشته در واشنگتن اتفاق خاصی نیفتاد، برخی از فعالان را تشویق کرد. آنها معتقدند که این قطعات برای اقدام در مقیاس لازم در جای خود قرار می گیرند: کشورهای در حال توسعه در نقطه شکست، بسیج جامعه مدنی، کشورهای توسعه یافته که از خواب بیدار می شوند.
زمان بحران مطمئناً اینجاست. دولتهای غربی میتوانند پشت یک طرح مالی توسعه بلندپروازانه، مانند طرح بریجتاون میا موتلی، نخستوزیر باربادوس، یا منتظر وقوع تصادف قطار باشند. آویناش پرساود، مشاور ویژه موتلی، میگوید این که بسیاری از کشورهای توسعهیافته – از جمله بریتانیا – هفته گذشته از طرح بریجتاون حمایت کردند، دلگرمکننده است.
خوش آمدید زیرا طرح بریج تاون ممکن است در دهه 2020 همان کاری را که طرح مارشال برای بازسازی پس از جنگ در اروپا در دهه 1940 انجام داد، برای کشورهای در حال توسعه انجام دهد. اگر کشورهای ثروتمند کلمات را به عمل تبدیل کنند، این دوران همچنان می تواند به عنوان عصر مداخله باشد تا دوران ناتوانی. اما این انتخاب است.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.