به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
تیo به تمجیدهای مطبوعات محافظه کار پس از مرگ نایجل لاوسون در 91 سالگی در هفته گذشته گوش دهید، می توان این سوال را ببخشد که چه تعداد از مداحان می دانستند که صدراعظم این مرد بزرگ – از سال 1983 تا 1989 – با گریه به پایان رسیده است.
باور کنید یا نه، علیرغم تفاوت های زیادی که در مورد سیاست های اقتصادی که در ستون هایم بیان کردم، من و لرد لاوسون دوستان خوبی بودیم.
او مطمئناً یک صدراعظم تاریخی بود و اثر خود را در حزب محافظه کار و کشور به جا گذاشت. اما در سال 1989 او به دلیل هدایت اقتصاد به مرحله رونق و رکود به طور گسترده مورد انتقاد قرار گرفت. این منجر به از دست دادن کنترل بر تورم و دومین رکود بدترین رکود از زمان جنگ جهانی دوم شد.
همچنین موضوع کوچکی از پیامدهای مخرب او با مارگارت تاچر بر سر اختلال ایجاد شده توسط مشاور ارشد اقتصادی او، آلن والترز بود. لاوسون از شیوه ای که والترز تاچر را تشویق می کرد تا در برابر حمایتش از عضویت بریتانیا در مکانیسم نرخ ارز اروپا (ERM) مقاومت کند، ناراحت بود. لاوسون مشتاق بود و دائماً به دنبال سنگ فیلسوف اقتصادی بود. قهرمانی او برای ورود پوند به ERM به دنبال تشخیص شکست نوشداروی های احتمالی مانند کنترل عرضه پول برای درمان مشکل تورم بومی بریتانیا بود.
او تحت تاثیر سابقه ضد تورم آلمان قرار گرفت و فکر کرد که عضویت در ERM – که تحت سلطه آلمان بود – پوند را به مکانیزمی با تورم پایین گره میزند. به عنوان مقدمه، اوایل سال 1987 به بانک انگلستان دستور داد تا در بازار ارز مداخله کند تا ارزش پوند را نزدیک به پول آلمان نگه دارد. این به “سایه زدن علامت D” معروف شد.
وقتی تاچر متوجه شد عصبانی شد و هرگز او را نبخشید. به اندازه کافی عجیب، او می توانست یک سال قبل از گزارشی در این روزنامه بفهمد که او چه کار می کند، اما ظاهراً مشاهده کننده خواننده
هنگامی که در نهایت او را غرغر کرد، به قول معروف گفت: “هیچ راهی وجود ندارد که بتوان از طریق آن بازار را به باد داد.” اختلافات انفجاری لاوسون با تاچر و والترز استعفای او را برانگیخت. از قضا، ما در سال 1990 در دوره کوتاه صدراعظم جان میجر به ERM ملحق شدیم و حتی از آن طعنه آمیزتر، تاچر به دلایل ضد تورمی مشتاق پیوستن به ERM شد. اما عضویت بریتانیا بهطور بینظیری بد زمان نشان داد. در حالی که اتحاد آلمان مورد استقبال قرار گرفت، پیامدهای تورمی جذب آلمان غربی از اقتصاد آلمان شرقی به این معنی بود که زمان اشتباهی برای گره زدن پوند به مارک بود.
من به خشم استفاده از نرخ ارز برای مهار تورم پرداخته ام، زیرا این یک وسواس لاوسونی شده است. متأسفانه، او تلاش خود برای کنترل تورم را با ایجاد رونق با دو بودجه کاهش مالیات در سالهای 1987 و 1988 ناکام گذاشت.
در اینجا به روشی می رسیم که او نشانی دائمی در سیاست بریتانیا گذاشت. او هفته گذشته توسط ریشی سوناک و مطبوعات محافظه کار به عنوان صدراعظم کاهش مالیات مورد ستایش قرار گرفت. اینکه آن کاهش ها استراتژی ضد تورمی او را خراب کرد، نه اینجاست و نه آنجا. مهمترین میراث او این است که ترس از خدا را در حزب کارگر قرار داده است، که رهبران آن از متعهد شدن به نوعی افزایش مالیات لازم برای تأمین هزینههای عمومی بیشتری که در حالت ایدهآل میخواهند اجازه دهند، وحشت دارند.
وقتی در سال 2007 به لاوسون گفتم که حزب کارگر جرات نداشت کاهش مالیات بودجه خود را در سال 1988 برگرداند (نرخ بالا از 60 درصد به 40 درصد و نرخ پایه به 25 درصد کاهش یافته است، او به طعنه گفت: «هنوز نه، آنها نکرده اند.» کارگر هنوز در برابر تغییرات مالیاتی لاوسون اطاعت میکند، اما تحت حاکمیت محافظهکارانی که او را میپرستند، با برداشتن کمک هزینههای شخصی منجر به نرخ پنهان 60 درصدی شده است.
در مورد درخشش فکری لاوسون و قهرمانی او در خصوصی سازی و مقررات زدایی مطالب زیادی صورت گرفته است. اگرچه مفسران محافظهکار آن را قهرمانانه میدانند، اما مطمئناً یک حکم منصفانه این است که کارنامه تلاشهای او در این زمینه کاملاً در هم آمیخته است. او به ویژه به سخنرانی Mais خود در سال 1984 افتخار می کرد که در آن حکم کرد که سیاست های پولی و مالی باید به تورم توجه کند، نه رشد، که باید به سیاست های طرف عرضه سپرده شود. این موضوعی بود که من با آن مخالفت کردم – همانطور که، داگلاس واس، وزیر خزانه داری دائمی او. واقعیت این است که همه بازوهای سیاست اقتصادی بر رشد تأثیر می گذارند.
همچنین، دوست قدیمی من – که همیشه با طراوت صحبت می کرد – اعتراف کرد که، متأسفانه، یک ارتباط نتیجه ای بین مقررات زدایی گسترده و بحران بانکی 2007-2008 وجود دارد.
که مرا به چیزی می رساند که برخی را گیج کرده است مشاهده کننده خوانندگان: چگونه میتوانیم لاوسون و من با هم دوست باشیم، وقتی که بر سر سیاستهای اقتصادی او و طرفداری او از برگزیت با هم اختلاف نظر داشتیم و از تغییرات اقلیمی چیزی نگوییم؟ خوب، افرادی هستند که در مسائل بزرگ با آنها مخالفت می شود، اما با آنها برخورد می شود. و افرادی که شخص با آنها موافق است اما از همراهی آنها لذت خاصی نمی برد.
من و لاوسون به طرز معروفی با هم آشنا شدیم، تا حدی به این دلیل که اعضای یک فراماسونری غیر رسمی بودیم: پسران قدیمی فایننشال تایمز تحت سردبیری گوردون نیوتن. ما بهتازگی این کار را انجام دادیم، اما این امر بهطور قابلتوجهی باعث ناراحتی عدهای شد که کسبوکار یا زندگی شخصیشان تحت تأثیر آنچه من آن را «سادو پولگرایی» لاوسون در روزهای اولیه تاچریسم از آن حمایت میکردم آسیب دیده بود.
زمان هایی بود که برخی مشاهده کننده کارگردانان سعی داشتند من را به دلیل مخالفت با تاچریسم اخراج کنند و یک بار لاوسون برای ناهار به روزنامه آمد. و یکی از مخالفان من از او پرسید: “صدر اعظم، ما همیشه از شما انتقاد می کنیم: دوست دارید چه تغییراتی در اینجا ببینید؟”
لاوسون، یک روزنامه نگار بازنشسته، گفت که ای کاش “تعصب” هایم را رها می کردم، اما بدون ستونم نبودم. یک دوست واقعی!
او مملو از پارادوکس ها بود: یک «اروپایی» که در دوران بازنشستگی زندگی می کرد فرانسه عمیقاما برای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا کمپین – البته بسیار موفقیت آمیز – انجام داد. چطور شد: وقتی با او و همسر دومش، ترز، در قلمرو آرمانیاک سابقشان در گاسکونی میماندم، از یکی از برجستهترین تاچریها پرسیدم که چه چیزی او را جذب فرانسه کرد: «روش قدیمی زندگی و خدمات بهداشتی.»
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.