به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
مننایجل لاوسون با مرگ این هفته در سن 91 سالگی به عنوان یک متفکر پیشگو و نمونه محافظه کار برای دوران ما مورد ستایش همه جناح های حزب محافظه کار قرار گرفت. ریشی سوناک در این پاسخ رهبری کرد و یک مطلب را ارسال کرد عکس از خود به عنوان صدراعظم که یکی از اولین اقدامات او در خزانه داری را نشان داد آویختن پرتره لاوسون به دیوارش بود.
نمی توان بحث کرد که بین سال های 1983 و 1989، لاوسون صدراعظم محافظه کار بسیار مهم و مهمی بود. و نه اینکه در اوج خود، یکی از تاثیرگذارترین چهره های وزارتی دهه مارگارت تاچر بود. او سپس مهم ترین خاطرات هر یک از شخصیت های ارشد آن سال ها را نوشت. اما این یک اشتباه بزرگ و یک اشتباه مخرب در حزب مدرن محافظهکار است که او را بهعنوان نمادی تغییرناپذیر برای امروز ببینیم.
لاوسون دهه 1980 جذابیتی داشت که در میان سیاستمداران بزرگ هر دوره ای نادر است. زمان صرف شده با لاوسون در آن زمان هرگز تلف نشد. با معیارهای سیاسی، او یک متفکر بزرگ و جدی بود. او هم مهربان بود. به یاد دارم که گروهی از روزنامهنگاران وستمینستر موافقت کردند که در صورت غیرمحتملی که مجبور شویم تعطیلات تابستانی را با یکی از اعضای کابینه تاچر بگذرانیم، انتخاب متفق القول ما لاوسون خواهد بود.
با این حال میراث لاوسون برای بریتانیا و حزب محافظه کار در دهه 2020 دو لبه است. جنبههایی از رادیکالیسم او که با دقت مورد بررسی قرار میگیرد، امروزه نیز دارای اهمیت و مفهوم است که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. جنبه های دیگر نابهنگام و پر از خطر هستند، به خصوص اگر جزم تلقی شوند.
لاوسون صدراعظمی بود که بیش از هر کس دیگری برای ایجاد مدل اقتصادی که بریتانیا هنوز با آن زندگی می کند، تلاش کرد. او در کنار تاچر، و پس از جفری هاو، مالیات بردار، خصوصیساز و قانونزدایی در دهه 1980 بود. به همین دلیل است که او در این هفته مورد ستایش بسیاری از محافظهکاران قرار گرفت و چرا او چنین خصومتی را در میان حامیان حزب کارگر برانگیخت.
موفقیت سیاسی این اقدامات همچنین بخشی از دلیلی است که چرا کارگر جدید از دستکاری آنچه لاوسون به ارث گذاشته بود، دلهره داشت، چرا بریتانیا به اندازه کافی برای سقوط مالی سال 2008 مجهز نبود، و به شدت برای ریاضت دهی در دهه بعد آماده بود. استقبال از الیگارشهای دزدسالار و شرکتهای فراری از مالیات، آنقدر بیدفاع در برابر شکاف ثروت فزاینده عصر مدرن، آنقدر در برابر بحران کم دستمزد در خدمات عمومی و اقتصاد گیج ناشنوا، و در گزینههای مالی که اکنون در دسترس هر کسی است، بسیار محدود است. دولت از زمان بیماری همه گیر و در بحران هزینه زندگی فعال است.
این بدان معنا نیست که هر کاری که لاوسون در دهه 1980 انجام داد در هر درجه ای غیر قابل توجیه بود. مدل اقتصادی پس از جنگ که تاچر در سال 1979 به ارث برد، دیگر کارایی نداشت. اما میتوان گفت که لاوسون منافع ملی را بر روی مجموعهای از مفروضات در مورد بازارها و دولت شرط میبندد که اگرچه آنها برای بسیاری برای مدت طولانی رونق زیادی به ارمغان آوردند، اما دیگر به همان میزان چنین کاری را انجام نمیدهند. امروز نوبت مدل لاوسون است که دیگر کار نمی کند. کاری که او در دهه 1980 انجام داد، راه حل غیرقابل پیش بینی برای دهه 2020 نیست که بسیاری از محافظه کاران، نه فقط لیز تراس، معتقدند.
اگر رشته ای طلایی در حرفه لاوسون وجود داشت، آن احتیاط و ناراحتی او از اجماع بود. این دومین بخش از میراث لاوسون است، به ویژه در حزب محافظه کار. وقتی اتفاق نظر وجود دارد همیشه در حالت آماده باش هستم. هیچ بحثی وجود ندارد. او یک بار گفت که تنبل است.
این بازتابی بود که به توضیح اینکه چرا لاوسون یک صدراعظم طرفدار اروپا بود که به برگزیت تبدیل شد، یک حواری نظم مالی بود که رونقی را تغذیه کرد که به رکود تبدیل شد، و یک تحسین کننده بررسی منطقی بود که علیه علم آب و هوا شورید. تاچر او را غیرقابل نفوذ نامید. با این حال، مدت کوتاهی پس از آن، او پس از یک اختلاف بسیار زیاد از کابینه او خارج شد.
او خود را «یک کافر متعهد» نامید. اما بیایمانی فراتر از ایمان یهودی که در آن متولد شد فراتر رفت. او باهوش بود و او را تحسین می کردند. اما او در نهایت یک فردگرا بود، یک گربه که خودش راه می رفت، یک محافظه کار که به کلوپ ها نمی پیوست، یک میخ مربع، یک مخالف بود.
به گمان من، مخالفت و بیزاری از اجماع، میراث ناخواسته و خورنده لاوسون برای حزب متشکل از حزب محافظه کار امروزی است. از آنجایی که حرفه خود او موفق شد زیرکی، لیبرالیسم مبتنی بر بازار، تضاد گرایی و موفقیت را با هم ترکیب کند، او الگویی ارائه کرده است که سایر سیاستمداران کمتر سعی کرده اند در زمان های کمتر سودمند از آن الگوبرداری کنند.
تا حدی به دلیل جذابیت مثال لاوسون است که حزب محافظهکار مدرن به طرز فاجعهباری با دیگر مخالفان و مخالفان اجماع، مانند دومینیک کامینگز، کواسی کوارتنگ و تراس معاشقه کرده است. به همین دلیل است که کیمی بادنوک، آخرین رسول باهوشی مخالف، هنوز بسیار مورد توجه است.
روزگار محافظهکاران به عنوان مهمانی احمقانه، همانطور که جان استوارت میل زمانی آنها را لقب داده بود، مدتهاست که گذشته است. حزب محافظه کار مدرن اکنون به یک مفهوم خاص و عمیقا غیر محافظه کارانه از زیرکی معتاد شده است. اما این یک زیرکی انتزاعی است که علاقه چندانی به امور روزمره یا سنتی ندارد و به وضوح فاقد خرد و قضاوت است. لاوسون این نسخه عجیب و غریب از حزب محافظه کار را خلق نکرد، اما به آن احترام گذاشت. او به این دلیل موفق شد که از همه باهوشتر بود و زمان مناسبی بود. هیچ یک از این موارد در مورد کسانی که سعی می کنند از او در شرایط دگرگون شده امروزی الگوبرداری کنند صادق نیست.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.