به گزارش دپارتمان اخبار جهان پایگاه خبری آبان نیوز ،
توسط الکساندر جوکیچ، دانشمند و تحلیلگر سیاسی
هیچ رویداد دیگری در تاریخ مدرن صربستان بیشتر از بمباران ناتو در سال 1999 صرب ها را گرد هم نمی آورد.
دو ماه و نیم حملات هوایی بدون شک تجربه ای از آسیب های جمعی و شخصی را نشان می دهد.
و هر 24 مارس – روزی که حملات هوایی برای متوقف کردن یک کمپین جنایات جنگی دیگر توسط رهبر قدرتمند اسلوبودان میلوشویچ آغاز شد – صربها آسیبهای 20 سال گذشته خود را دوباره زنده میکنند.
با این حال، اکثریت مردم صربستان امروز خود را تنها قربانی آنچه تجاوز ناتو نامیده می شود، نه مداخله می دانند.
آلبانیاییهای قومی کوزوو، که تنها هدف نیروهای میلوشویچ در استان صربستان بودند، یا در این روایت وجود ندارند، یا بهعنوان دستنشاندههای قاتل و غیرانسانی غرب تلقی میشوند.
همانطور که این روایت خود قربانی در طول سال ها رشد کرد، فضای تفکر به طور کامل کاهش یافت و مداخله نظامی ناتو به خودی خود به عنوان یک هدف در نظر گرفته می شود – رویدادی منزوی که تنها هدف آن هدف قرار دادن صربستان و مردم آن بود.
این نتیجه سیاست سیستماتیک سرکوب و بیحقوقی آلبانیاییهای کوزوو نبود که از اواخر دهه 1980 توسط میلوشویچ آغاز شده بود و بهطور یکطرفه استقلال سیاسی استان تحت کنترل بلگراد را کاهش داد. به خونریزی ختم شد
اصلا. گویی آمریکا و غرب جمعی نقشهای مخفیانه برای مداخله نظامی علیه یوگسلاوی نابسامان که صربستان و مونتهنگرو در آن زمان تشکیل میدادند و به جای آن دلیلی برای آن ابداع کردند.
این بخشی جدایی ناپذیر از تئوری توطئه است که ریشه میراث ماندگار رژیم میلوشویچ است: غرب به دنبال تصرف صربستان بوده است و صرب ها به طور کلی برای قرن ها.
صربستان متعلق به اروپا است، اما ابتدا باید بر موانعی که خودش ساخته است غلبه کند
اما حقیقت این است که هیچ مانع یا شکاف تاریخی مشخصی بر سر راه همکاری و حتی ادغام صربستان با بقیه اروپا که آشکارا به آن تعلق دارد، وجود ندارد.
شهوت میلوشویچ برای قدرت نامحدود، حمایت او از جنگهایی که در سراسر جمهوریهای یوگسلاوی سابق درگرفت، و رد دموکراسی و اقتصاد بازار باز، دیواری را ساختند که هنوز صربستان را از اروپا جدا میکند.
این یک مانع مصنوعی است که توسط سیاست های اشتباه و جنایتکارانه خود بلگراد ساخته شده است.
در حالی که این سیاست های خاص تا سال 2000 و برکناری میلوشویچ از قدرت با اعتراضات گسترده ای که منجر به پایان یافتن او در مقابل دادگاه بین المللی کیفری یوگسلاوی سابق (ICTY) در لاهه شد، پایان یافت، روایاتی که رژیم او برای زنده ماندن به آن ادامه داد. روز
در واقع، زمانی که الکساندر ووچیچ، رهبر پوپولیست جدید صربستان در سال 2012 به قدرت رسید، آنها به طور فعال بازسازی و گسترش یافتند.
در حالی که ووچیچ مراقب بود اشتباهات سلف خود را تکرار نکند و وارد درگیری مستقیم با جهان دموکراتیک نشود – او حتی همکاری با اتحادیه اروپا و ناتو را به طور یکسان تسهیل کرد – او عمداً روایت میلوشوویچ از صربها را به عنوان تنها قربانیان جنگهای یوگسلاوی رسمی کرد. یک بار دیگر تبلیغات
این به نوبه خود، رای و حمایت مردمی را برای او به ارمغان آورد.
آنچه در پی خواهد داشت بیش از یک دهه کارزار بی امان اطلاعات نادرست است که در آن صرب ها – از طریق روزنامه ها و روزنامه ها، کانال های تلویزیونی، فیلم ها و برنامه های تلویزیونی، بیانیه های عمومی صادر شده توسط مقامات، کارشناسان مستقل دروغین و روحانیون کلیسای ارتدکس صرب – نشان داده شده است. به عنوان قربانیان آلبانیایی ها، کروات ها و بوسنیایی ها و حتی گاهی مونته نگرویی ها.
این منجر به سفید شدن سیاستهای میلوشویچ شد که به خاطر آن در لاهه محاکمه شد، در حالی که فرصت خوداندیشی ملت در نهایت هدر رفت.
و در پایان، نوع تفکر سیاه و سفید معمول پوپولیستها در همه جا، صربستان را به یک کاتارسیس کامل رد کرده است.
اپوزیسیون مدتهاست که قربانی شدن را نیز پذیرفته است
دیدگاه دقیقتر نشان میدهد که واقعاً میتوان برای مرگ غیرنظامیان بیگناه صرب در جریان بمباران سوگواری کرد و اعتراف کرد که میلوشویچ و متحدانش جنایتکاران جنگی بودند که برای همسایگان خود و در نهایت کشور خود ویرانی به ارمغان آوردند.
هیچ صرب عاقلی از بمباران کشور خود استقبال نمی کند، اما هر شهروند اخلاقی و شایسته صربستان از حمایت از میلوشویچ دست بر می داشت، زیرا مشخص شد که او در حال درگیری دیگری است.
با این حال، در حالی که بیش از دو دهه بعد، حدود 80 درصد از رای دهندگان در انتخابات 2022 احزاب پوپولیستی یا کاملاً ملی گرایانه را انتخاب کردند، بخش هایی از اپوزیسیون لیبرال و مترقی صربستان (آنطور که ادعا می کنند) به طور متناقضی روایت های میلوشویچ را ترویج می کنند.
به عنوان مثال، ووک جرمیچ، وزیر خارجه سابق صربستان و رهبر حزب راست میانه Narodna stranka یا “حزب خلق”، آشکارا در 24 مارس در توییتر نوشت که کارزار ناتو علیه ملت صرب است و نه علیه رژیم میلوشویچ. .
او خواسته یا ناخواسته این گفته را با عکسی از بغداد در شعله های آتش نشان داده است.
حتی دوبریکا وسلینوویچ، رهبر جنبش سبز-لیبرال Ne da(vi)mo Beograd یا “نگذارید بلگراد مالکیت D(r)” باشد، شروع به کار کرد. توییت او در همان روز با محکومیت «تجاوز ناتو».
اگر اینها بحث های لیبرال باشد، می توان به راحتی تصور کرد که احزاب ملی گرا و راست افراطی چه می گویند.
قوم گرایی از خودبرتر بینی تغذیه می کند
فراتر از آسیب جمعی که کمپین بمباران به روان ملت وارد کرد، اساس قوم گرایی – ایدئولوژی غالب در صربستان و همچنین بقیه منطقه از دهه 1990، نهفته است.
ماهیت قومگرایی این است که منافع یا رنج ملتهای همسایه را نادیده میگیرد و تنها بر یک ملت «عادل» منحصربهفرد تمرکز میکند.
از دید قوم گرایان صرب، صرب های قومی حق دارند از هر کشور همسایه دیگری جدا شوند و صربستان بزرگ را تشکیل دهند.
با این حال آلبانیاییها، بوسنیاییها، مجارها، رومانیاییها، ولاخها و بلغارها، که همگی در مناطق مجزای صربستان ساکن هستند، چنین حقی ندارند، حتی اگر در مقطعی سرکوب شوند.
این فرضیه توضیح میدهد که چرا روایتهای میلوشویچ درباره صربها به عنوان تنها قربانیان از چنین محبوبیتی برخوردار بوده و همچنان از آن برخوردار است.
به هر حال، آن چیزی را به مردم داد که میخواستند: حس برتری نسبت به همسایگان خود در حالی که هاله فرشتهای معصومیت را که با قربانی شدن همراه است، حفظ میکردند.
بهعنوان یک روایت، بهطور شگفتانگیزی نزدیکبینانه و در عین حال فوقالعاده قدرتمند است: همزمان با تمام وجود از پرخاشگری علیه «دیگری» همیشگی و احساس قرار گرفتن در معرض تهدید وجودی دائمی توسط همان «دیگری» حمایت میکند.
تغییر باید از درون باشد
روایت مورد بحث به ویژه در برابر تغییرات بیرونی مقاوم است و هیچ فشاری از سوی نیروها یا عوامل دموکراتیک خارجی نمی تواند آن را تضعیف کند.
در هر صورت، نمیتوان آن را به سادگی از طریق روشهای «هویج و چماق» خارجی جابهجا کرد – به عنوان مثال، همانطور که بروکسل تلاش کرد تا از ادغام این کشور در اتحادیه اروپا استفاده کند – زیرا شکستها، حتی زمانی که به سختی در افق ظاهر میشوند، فقط این احساس را بیشتر تقویت میکنند. قربانی شدن
تنها راه خروج را می توان از درون پیدا کرد. صربهای آیندهنگر و مترقی باید با هم کار کنند تا راهی بیابند تا جامعه خود را از اعماق قومگرایی خودفریبزده بیرون بیاورند.
در این زمینه، آنها به حمایت جهان دموکراتیک نیاز دارند و خواهند داشت.
الکساندر جوکیچ، دانشمند و تحلیلگر علوم سیاسی صربستانی است که در حال حاضر یک ستون هفتگی برای بلومبرگ آدریا با خطوط فرعی در نوایا گازتا می نویسد. او قبلاً مدرس دانشگاه RUDN در مسکو بود.
در یورونیوز، ما معتقدیم که همه دیدگاه ها مهم هستند. با ما در view@euronews.com تماس بگیرید تا پیشنهادات یا موارد ارسالی را ارسال کنید و بخشی از گفتگو باشید.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.