به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
جیآرت ساوتگیت آن را “یک شوخی مطلق” نامید. دکلن رایس با “خجالت کامل” رفت. برای جک گریلیش “مسخره” بود، که در چند سطح کار می کند. جوردن هندرسون که زمانی برای تأمل در نظر گرفته شد، عمیقاً وجودی بود. “ما چه شدیم؟” او درخواست کرد. و این یک سوال عالی است که شایسته یک پاسخ جدی است.
در آن مرحله ساوتگیت، که عموماً عاقلترین فرد در اتاق است، تمسخرهای هری مگوایر را قبل از شروع سهشنبه شب با آزار نژادپرستانه مستمر جان بارنز توسط نئونازیهای کارتدار در دهه 1980 مقایسه کرده بود. . در آن نقطه، سخت است تعجب نکنیم که آیا همه چیز واقعاً به موضوع مربوط می شود. یا اگر سرمربی انگلیس و بازیکنانش از جایی دیگر گرفتار یک صحنه نمایشی پرخود شده باشند که از سر و صدای تلویزیون، غرغرهای خردمندانه و باد احمق رسانه های اجتماعی به وجود آمده است. هری مگوایر: آناتومی یک بو. اکنون اخبار اینگونه است. و هیچ یک از ما از آن بیرون نمی آییم که عالی به نظر برسد.
به جز بازیکنان، شاید. در ابتدایی ترین سطح، خوب است که ببینیم آنها برای جفت خود می چسبند. اینها آدمهای خوبی هستند آنها این کار را برای یکدیگر انجام می دهند. و از جهات دیگر انرژی خوبی است. فشار بیرونی می تواند اثر چسبندگی داشته باشد. تیم ها با این نوع سوخت کار می کنند. اما اجتناب از احساس کشیده شدن به نوعی رویداد رسانه ای بین پلتفرمی، یک مجموعه پانتومیم که ممکن است هنوز به تنها رابطه ای که واقعاً در همه اینها اهمیت دارد، آسیب واقعی برساند، دشوار است.
در حالی که نام مگوایر خوانده می شد، تمسخر هواداران انجام شد. این چیزی نیست که اتفاق بیفتد. در اطراف جعبه پرس حس دوبار برداشت وجود داشت. اما به نظر میرسید که اولین باری که مگوایر توپ را به دست میآورد، تعداد بیشتری وجود داشت، اگرچه تشخیص این که آیا واقعاً خطا روی اولی واتکینز بوده است یا خیر، دشوار بود. و ممکن است پس از آن موارد بیشتری وجود داشته باشد، اگرچه هیچ کدام از ضلع جنوبی استادیوم قابل شنیدن نبودند.
مهم به نظر می رسید که در نیمه اول صداهای غیرمنتظره دیگری شنیده می شد، از جیغ های هیجان انگیز هر زمان که گریلیش توپ را به دست می آورد، تا امواج سر و صدایی که به نظر نمی رسید به چیزهای معمول فوتبال مرتبط باشد. همه اینها در بعضی مواقع یک حس پانتو داشت. چکهای VAR نالهها، زوزهها و چیزهای شمارش معکوس نمایشی را به همراه داشت.
مهم به نظر می رسد که این جمعیت جوان و دوستانه بی قرار بودند. بلیط های این بازی ها با تخفیف در نظر گرفته شده است. بسته های خانوادگی ارائه می شد. جمعیتی که در پایان دور میرفتند جوانتر بودند و از نظر سن و جنس بیشتر از آنچه در بازیهای لیگ برتر اتفاق میافتد، بودند. این خوبه. افراد جدید خوب هستند. فوتبال انگلیس به این نیاز دارد.
اما شاید این عاملی در بوق زدن بود، که برای یک ناظر بلندمدت که هو میکرده بود، کاملاً مانند سایر هو کردنهای گذشته نبود. یک نوع تئاتر شیطنت آمیز در آن وجود داشت، یک خودآگاهی، مانند هویایی که ممکن است از مبل عصر شنبه بشنوید، زمانی که برخی از نمایش های حقه باز استعدادهای سینمایی روی پرده ظاهر می شوند.
فوتبال اکنون یک برنامه تلویزیونی است و تلویزیون قهرمان و شرور می خواهد. در سال گذشته، توهین هفتگی مگوایر و همکارانش در منچستریونایتد یکی از تصویرهای غالب فوتبال انگلیس بوده است: نوعی تئاتر پر شور و شور درد، کارشناسان اسطوره باشگاه به نوبت آن را برای احساساتی کردن چسبناک ترین و جذاب ترین ها انجام می دهند. لحظه های قابل برداشت از خشم نمایشی
در اینجا ما روی کین را داریم که مانند بزرگان قبیله ای مظلوم بر تخت سلطنت نشسته است و چشمانی از خشم نجیب باستانی می درخشد. در اینجا بخش دیگری از تحقیقات جاری در مورد فاجعه بهداشت عمومی، وحشت های سیستمیک، فروپاشی هسته راکتور فصل ناامیدکننده باشگاه مگوایر را داریم. این در حال حاضر یک برنامه تلویزیونی تثبیت شده، محتوای داغ، راهی است که می توانید در چشمان خود بچرخید و در عین حال برند متخصص خودتان را نیز مورد علاقه خود قرار دهید.
همچنین مبتنی بر یک مغالطه است. مگوایر فصل ضعیفی را در یک تیم فقیر منچستریونایتد پشت سر گذاشته است. اما او در هیچ مرحله ای تسلیم نشده است، یا رفتار بدبینانه ای نداشته است. این ایده که او مستحق هو شدن است، کاملاً تقلیدی، تقلیدی، متاثر از صفحه نمایش است، مانند خواندن عبارت مورد علاقهتان در تلویزیون یا فریاد زدن بر سر شخصیتهای اپرای سریال در خیابان که انگار آدمهای واقعی هستند.
و در نهایت هیچ یک از اینها اصلاً واقعی به نظر نمی رسد. از آن هویهای پراکنده ومبلی گرفته تا پیامدهای متوالی که به موجب آن این موضوع تا صبح چهارشنبه تبدیل به برترین خبر در بولتن صبحانه شد، موضوع مقالههای بعدی نوازش چانه، جدیدترین جبهه در نبرد مداوم فوتبال با خشم عجیب خود.
سر و صدا را خاموش کنید و این پیشنهاد که مگوایر لیاقت بازی برای انگلیس را ندارد نیز بی معنی است. او در اینجا کار جدی دارد. این سالها سالهای هری-هری-رزا بوده است، پشتوانه تیم در آن مسابقات دوقلو با شکوه. مگوایر از اکتبر 2020 تاکنون 14 بازی با انگلیس انجام داده است که 12 پیروزی، بدون شکست، 10 کلین شیت و همچنین 6 گل (بله واقعاً: 6) انگلیس داشته است. واقعا؟ میخوای این پسر رو رها کنی؟
او در ومبلی نیز خوب بازی کرد، همیشه برای استفاده به عنوان دیوار یا محل استراحت در اختیار داشت و توپ را به جلو می برد تا تاثیر زیادی داشته باشد. مگوایر با انگلیس: این بهترین بازیکن اوست. سخت نیست که بفهمیم چرا. پنج سال تمرین ثابت در انتخاب و مسابقات، انگلستان را با سیستم دفاعی شیاردارتری نسبت به تغییر و تحولات غم انگیز در یونایتد به ارمغان آورده است.
این خط دفاعی انگلیس با هم حرکت می کند، به خوبی ارتباط برقرار می کند و موقعیت های خود را در هر مرحله می داند. با گذشت 20 دقیقه از بازی، مگوایر در بالای زمین گرفتار شد، اما با وظیفهشناسی به عقب برگشت و بدون توجه به موقعیتی که جیمز وارد-پروس و تایرون مینگز خطر را خفه میکردند، جابهجا شد. این را با موسیقی آزاد وحشی بک لاین یونایتد مقایسه کنید. مگوایر و انگلستان: این کار می کند.
شايد يك شكل كارآمدتر از كارشناسي اين باشد كه بپرسيم چرا چنين است، نقد دلايل ساختاري كه چرا بسياري از بازيكنان با استعداد در پيراهن يونايتد بد عمل ميكنند، بررسي اينكه چرا باشگاه اساساً مكاني ناراضي به نظر ميرسد. یا می دانید، فقط با خشم سینمایی بروید.
شایان ذکر است که هرگونه احساس خصومت تقریباً فوراً از بین می رود. طرفداران انگلیس عموماً مگوایر را دوست دارند و آن را تحسین می کنند. در سرتاسر بازی، آهنگ Haa-rry Mag-why-er، با آهنگ La Bamba، ترومپت های بدون سرنشین اجرا می شد. با گذشت 20 دقیقه از بازی، او از یک حمله خطرناک خارج از بازی محافظت کرد و تشویق گرمی را از همان انتهای غربی که باعث ایجاد آن هویها شده بود، دریافت کرد.
تمام دوران های انگلستان ماندگاری دارند. اکنون شش سال از ساوتگیت می گذرد و بیش از هر سرمربی تیم ملی انگلیس به جز بابی رابسون و آلف رمزی بازی کرده است. بازیکنان، هواداران و سرمربی کاملاً تحسینبرانگیز انگلیس در آن زمان از مکانهای بسیار عجیبی کشیده شدهاند، از جمله جزر و مد طاقتفرسا در دو سال گذشته.
جای تعجب نیست که هر کسی در این اطراف ممکن است گاهی اوقات کمی عصبانی و خاردار شود. اما هو کردن مگوایر مانند یک پرچم دروغین، رفتار آموخته شده، حواس پرتی تلویزیون است. به جک گوش کن: مسخره است.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.