“شهر ارواح”: پرستاری از کودکان زخمی در میان وحشت ماریوپول | اوکراین

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،

در زیرزمین کم نور یک ساختمان اداری آسیب دیده در نزدیکی ایستگاه راه آهن ماریوپل، چهار خواهر و برادر مجروح زیر گلوله باران منتظر نجات هستند.

بدترین وضعیت آنیا 11 ساله است. ترکش های انفجاری که یک هفته پیش در نزدیکی آنها منفجر شد، هنگامی که آنها مشغول پخت و پز روی آتش موقتی بودند که از شریان فمورال او جدا شده بود و باعث خونریزی فاجعه بار شد.

او تنها با استفاده سریع از یک تورنیکت و یک بسته پودر انعقاد خون نجات پیدا کرد، پس از اینکه گروهی از مردان با گلوله های روسی که شهر محاصره شده اوکراین را مسطح می کردند تا کودک وحشت زده و خون آلود را به پناهگاه ببرند، جسارت کردند.

برادر بزرگ آنیا، والری، 16 ساله، دنده‌هایش شکسته، بریدگی و کبودی دارد در حالی که الینا، 13 ساله، زخمی در ران خود دارد. ترکش به کتف ولادیسلاو نه ساله اصابت کرد و یک عضله پاره شد.

آنها به همراه حدود 150 نفر دیگر روی تشک های کثیف که روی زمین سیمانی زیرزمین پراکنده شده اند، دراز می کشند. تنها نور از پشم پنبه آغشته به روغن و سوختن در فنجان ها و نواری از چراغ های ال ای دی که توسط باتری ماشین تغذیه می شود، می آید.

غذای کمی وجود دارد. آب تا حد امکان از یک چاه کم عمق کثیف گرفته می شود. اما غوغای دائمی گلوله باران از زمین، دریا و هوا دیگر بچه ها را آزار نمی دهد – والنتینا ماشارنکووا، 32 ساله، که تا چند روز پیش آنیا را نجات داد و زخم های کودکان را مداوا کرد، می گوید آنها فقط منتظر هر اتفاقی هستند.

امروز والنتینا در امنیت نسبی شهر لویو در غرب اوکراین است. او و سه فرزندش، اولین هشت ساله، ماریا سه ساله و میخایلو یک ساله، چهار روز پیش از زیرزمینی که با آنیا، والری، النا، ولادیسلاو و والدینشان مشترک بود فرار کردند.

والنتینا با میخایلو.
والنتینا با میخایلو. عکس: جزوه

او از یک راننده مینی‌بوس که صبح روز 24 مارس با فریاد زدن نام او وارد شده بود، التماس کرده بود که اجازه دهد چهار کودک مجروح با او بیایند. اما او نپذیرفت. او فهرستی از افراد برای نجات داشت و آنها در آن نبودند.

درگیری رخ داد زیرا برخی از افراد ناامیدتر در میان بزرگسالان زیرزمین سعی کردند به زور وارد خودرو شوند، اما راننده آنها را از خود دور نگه داشت. والنتینا بعداً فهمید که یکی از اعضای خانواده که در جای دیگری پناه گرفته بود برای نجات او ترتیبی داده بود.

هنگامی که مینی‌بوس 15 نفره که 28 نفر را حمل می‌کرد از پست‌های بازرسی روسیه دورتر از ساحل عبور می‌کرد، یک سرباز از گروه پرسید که از کجا آمده‌اند. والنتینا به یاد می آورد: “ما از ماریوپل گفتیم”. سرباز پاسخ داد: “خب، خوب – شهر ارواح.”

والنتینا و فرزندانش – شوهرش، دنیس، در شمال ماریوپول در شهر دونتسک می جنگد – وحشت های غیرقابل تصوری را تحمل کرده اند.

او تماشا کرده بود که والدین یکی از همکلاسی های آنیا در صد متری او توسط یک گلوله روسی منفجر می شوند.

حیاط خانه خانواده او به قبرستانی موقت تبدیل شد.

یک ضربه مستقیم در 8 مارس باعث مرگ زن 45 ساله همسایه در تختش شد. این انفجار والنتینا و فرزندانش را در گچ و شیشه پوشانده است.

پس از آن بود که او خانواده خود را به پناهگاه زیرزمینی نزدیک آنجا منتقل کرد و نقش پرستار مجروحان و بیماران از جمله یک کودک دو و نیم ساله مبتلا به فلج مغزی را بر عهده گرفت.

او مقداری مسکن و پماد برای ارائه داشت، اما چیزی هدر نمی رفت. هنگامی که دفتر دادستانی محلی مورد ضربه قرار گرفت، او یک گیاه آلوئه ورا در گلدان گرفت که از برگ های آن برای تسکین سوختگی استفاده می کرد.

والنتینا با شوهرش دنیس.
والنتینا با شوهرش دنیس. عکس: جزوه

آتش سوزی در ماریوپل همچنان ادامه دارد. آخرین آمار شورا حاکی از آن است که حداقل 5000 نفر در جریان محاصره شهر توسط روسیه کشته شده اند که 210 نفر از آنها کودک بودند.

تقریباً 290000 نفر از ساکنان شهر فرار کرده اند. با وجود مسطح شدن 90 درصد بلوک های آپارتمانی، بیش از 170000 نفر باقی مانده است. والنتینا می گوید: «ماریوپل دیگر وجود ندارد.

او نگران است که زخم‌های چهار کودک مجروح بدون معالجه‌اش چرک‌تر شود و برای نجات آن‌ها به همه رگ‌ها فشار می‌آورد.

برخی از سازمان‌ها مأموریت‌های نجات را با هزینه 10000 یورو (8500 پوند) ارائه می‌کنند، اما او پول ندارد. درعوض، بسیاری از افراد مانند ایرینا پرودکووا، 50 ساله، مستندساز، که گروهی از داوطلبان را در زمین هماهنگ می کند، سرمایه گذاری می شود.

با این حال، در جهنم ماریوپل هیچ تضمینی وجود ندارد. پرودکووا می‌گوید: «ما از بچه‌های داوطلب خود خواستیم که آنها را ببرند، اما آنها حتی نتوانستند به دلیل درگیری به این زیرزمین بروند».

در حالی که او منتظر اخبار است، والنتینا در حال تلاش برای بازسازی است. او برای کودک هشت ساله خود، اولین، نگران است.

او مدام می‌ترسد و گریه می‌کند و فریاد می‌زند که هواپیماها می‌آیند ما را بمباران کنند. آرومش می کنم و می گویم اینجا امن است، اینجا هواپیما نیست.» او می گوید. “اما از بین نمی رود.”

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

منبع

درباره ی aban_admin

مطلب پیشنهادی

PC سابق Met می گوید که در مورد فلش قاب وین کوزنز اشتباه کرده است | وین کوزنز

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ، افسر سابق پلیس مت که …