به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
افرام پیامهایی به بیرون درز کرد که نشان میداد مت هنکاک فکر میکرد کارش به عنوان وزیر بهداشت «ترس دادن شلوار» مردم به آخرین انحرافهای ترامپی بوریس جانسون است، پانتومیم سیاسی فعلی ما هیچ نشانهای از رها کردن ندارد. اما در زیر همه اینها، به نظر می رسد چیزی بسیار تعیین کننده دوران در حال وقوع است: دو خدای سکولار مردم بریتانیا در حال کتک خوردن هستند. NHS در وضعیت آشفتگی چند ماه پیش نیست، اما مشکلات عمیق آن همچنان ادامه دارد. در همین حال، نادیده گرفتن یک داستان کمی نادیده گرفته شده دشوار می شود: بحران در ایمان ملی ما در مالکیت دارایی، و افول این باور عجیب بریتانیایی که در هر دنیای عادی، قیمت خانه فقط افزایش می یابد.
ارقام منتشر شده در هفته گذشته نشان می دهد که قیمت مسکن در بریتانیا با سریع ترین نرخ سالانه از سال 2012 کاهش یافته است، با هشدارهای بخش مالی مبنی بر اینکه “به نظر می رسد باد مخالف اقتصادی نسبتا قوی باقی بماند” و گزارش شده است که صاحبان املاک مجبورند قیمت های درخواستی خود را به طور متوسط £ کاهش دهند. 14000. برای بیان کورکورانه آشکار، نرخ های بهره بالا با محدود کردن دسترسی به وام مسکن، تقاضا را از بازار خارج می کند. بنابراین، خانهها و آپارتمانها به فروش نرسیدهاند و صدها هزار نفر در برزخ بین خواستن – یا به قول سیاستمداران «آرزو» داشتن خانه و توانایی برای انجام آن، گیر افتادهاند.
همچنین یک داستان حیرت انگیز مسکن وجود دارد که ریشه در سیاست دیوانه وار حزب محافظه کار دارد. در اواخر سال گذشته، زمانی که اعضای محافظهکار محافظهکار به اوج جدیدی از اضطراب در مورد از دست دادن صندلیهای خود دست یافتند، دولت تحت تأثیر شورش عظیم بر سر اهداف خانهسازی محلی قرار گرفت، که به جای اجباری، توصیهای شد. نتیجه دقیقاً شگفتانگیز نیست: فدراسیون خانهسازان اکنون پیشبینی میکند که نرخ ساختوساز در انگلستان به زودی به پایینترین حد از زمان جنگ جهانی دوم خواهد رسید. اقتصاد پایه نشان می دهد که این ممکن است قیمت ها را بالا ببرد و مالکیت خانه را حتی دست نیافتنی تر کند، اما تأثیر آن حتی اساسی تر از آن است: همانطور که یک سیاستمدار حزب کارگر هفته گذشته به من گفت، یکی از پوچ ترین ویژگی های بریتانیای مدرن این است که که “ما در شرایط بحران مسکن خانه نمی سازیم”.
میانگین درآمد یک خانه بریتانیایی در حال حاضر حدود 9 برابر متوسط درآمد است: تخمینی که اخیراً خواندم، تخمین میزند که آخرین باری که خانههای بریتانیا به این گرانی بوده، در سال 1876 بوده است. سه سال پیش، Legal & General دریافتند که 56٪ از خریدارانی که برای اولین بار در سنین زیر 35 سال سن دارند، هستند. برای خرید یک آپارتمان یا خانه به یک “هدیه مالی” از والدین خود نیاز داشتند. حتی اگر قیمتها به آرامی کاهش یابد، به نظر میرسد که دیدگاه قدیمی محافظهکاران از دموکراسی مالکیت به یک الیگارشی سفت و سخت منقبض شده است که بر پایههای بسیار آشنا طبقه، سن و ثروت بنا شده است.
نیازی به گفتن نیست که هیچ راه فراری برای ورود به مسکن اجتماعی وجود ندارد. تخمین زده می شود که حدود 1.2 میلیون خانوار در لیست انتظار محلی در انگلستان وجود دارد. اواخر سال گذشته، آبزرور کشف کرد که به لطف ریاضت اقتصادی پس از سال 2010، 40 منطقه محلی – از جمله پیتربورو، لوتون، جزیره وایت و بخشهایی از منچستر بزرگ – بین سالهای 2016 تا 2021 هیچ مسکن اجتماعی جدیدی ساخته و یا خریداری نکردهاند. در سراسر انگلستان، بین سالهای 2021 تا 2022، 21600 خانه اجتماعی فروخته یا تخریب شد، اما تنها 7500 خانه ساخته شد.
و بنابراین به مقوله مسکنی که به نظر می رسد مشکلات ما را کاملا متبلور می کند. بخش اجاره ای خصوصی همان چیزی است که همیشه بوده است، فقط بیشتر از آن: مخزنی برای افرادی که از مالکیت خانه یا مسکن اجتماعی محروم می شوند، جایی که زندگی اغلب توسط بدترین نوع شیوه های تجاری آسیب می بیند. در اینجا، ورود نرخهای نسبتاً تنبیهی وام مسکن، مالکان را مجبور به فروش و خروج از آن میکند، که باعث میشود اجارهها حتی بیشتر شود. در لندن بزرگ، متوسط اجاره بها آگهی شده اندکی بیش از 16 درصد بیشتر از سال قبل است. در منچستر این رقم 20.5 درصد است. آپارتمانهای استودیویی – که خوانندگان مسنتر آنها را بهعنوان تختخواب میشناسند – بهطور بیسابقهای محبوب هستند، و این واقعیت که مستاجران حتی قدرت چانهزنی کمتری دارند در آن حس بریتانیایی از زندگی بهعنوان یک مستأجر خصوصی منعکس میشود که همه چیز در مورد گرمایش خراب، رطوبت و تهدید دائمی است. اخراج
کجا باید امید پیدا کرد؟ نشانههایی وجود دارد که نشان میدهد حزب کارگر حداقل آغاز یک پاسخ را دارد. لیزا نندی اصرار دارد که او اولین وزیر مسکن در دهههای اخیر خواهد بود که اطمینان حاصل میکند که مسکن اجتماعی بیشتر از بخش اجارهای خصوصی برای مردم فراهم میکند. او می گوید که شعار او «مسکن شورایی، مسکن شورایی، مسکن شورایی» خواهد بود. در میان بودجههای غیرممکن مقامات محلی، او و همکارانش معتقدند یک راهحل سریع برای بحران مسکن میتواند در روابط بین شوراها و صندوقهای بازنشستگی باشد. ایده این است که وجوه برای خرید املاک اجاره ای خصوصی دور ریخته شده و سپس اجاره آن به ادارات مسکن محلی برای بازسازی و تبدیل به خانه های اجتماعی باشد. به نظر می رسد برنامه های دقیق تری برای ساخت مسکن اجتماعی جدید همراه با منشور جدید اجاره نشینان خصوصی در راه است.
با این حال، پیش زمینه سیاست کارگری همه چیز در مورد مالکیت خانه است. کیر استارمر بی دلیل نیست که خرید یک خانه را «سقوط امنیت و آرزو» می داند و اغلب اشاره های درخشانی به نیمه سنگریزه ای که در آن بزرگ شده است می کند. با توجه به این شانس، او ظاهراً رهبری دولتی را بر عهده خواهد داشت که هدف آن 70 درصد برای مالکیت خانه است، از رقم کنونی انگلیس که 64 درصد است. صحبت از طرح جدید تضمین وام مسکن است. اولین اقدامات حزب در دولت شامل «کمک به خریدارانی که برای اولین بار برای رسیدن به نردبان مسکن و ساختن خانههای مقرونبهصرفهتر با اصلاح قوانین برنامهریزی هستند» خواهد بود. به ما گفته میشود که کارگر «امروز در بریتانیا حزب مالکیت خانه است».
این به سختی ظالمانه نیست: این چیزی است که سیاستمداران فکر می کنند برای انتخاب شدن باید بگویند. اما نمیدانم که آیا شدت بحرانی که با آن روبرو هستیم باعث میشود که به طور فزایندهای توخالی به نظر برسد. یکی از اساسی ترین نیازهای انسان – برای خانه ای مطمئن و قابل اعتماد – اکنون بسیار فراتر از دسترس میلیون ها نفر است، از جمله بسیاری که ممکن است زمانی تصور می کردیم ثروتمند باشند. و حتی اگر دسترسی به بانک مامان و بابا به این معنی باشد که شما تقریباً می توانید از پس هزینه خرید برآیید، آیا واقعیت کنونی افزایش نرخ بهره و کاهش قیمت ملک یادآور آنچه ممکن است به همراه داشته باشد نیست؟ تعقیب امنیت در حال حاضر به معنای تحت الشعاع قرار گرفتن کاملاً متضاد آن است: تنومند بودن بازارهای مالی، و ترس از سهام منفی و بازپس گیری.
تاریخچه اخیر نشان می دهد که ممکن است یک جایگزین وجود داشته باشد: مسکن شورایی با اجاره مادام العمر و مطمئن. پنجاه یا چند سال پیش، به لطف سرمایهگذاری دولتهای کارگر و محافظهکار، حدود یک سوم از ما در چنین خانههایی زندگی میکردیم. این به عنوان دلیلی بر یک دولت بیش از حد قدرتمند یا ناتوانی مردم در ایستادن روی پای خود تلقی نمی شد: این فقط یک واقعیت پیش پا افتاده و اطمینان بخش بود و پایه و اساس زندگی میلیون ها نفر بود. اگر اکنون جزیره کوچکی هستیم که پر از این حس است که چیزهای گرانبها از ما گرفته شده است، به نظر من کاهش عمدی این شیوه زندگی یکی از دلایل اصلی است. آن بیرون است و منتظر احیای آن است: اگر به مردمی ارائه میشد که در حال حاضر از رویای محو مالکیت در قفل شدهاند، ممکن بود اساس یک مدینه فاضله بسیار مدرن به نظر برسد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.