به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
اگرچه سلمان عابدی در منچستر به دنیا آمد، اما در شب سال نو در سال 1994، مسیر او برای تبدیل شدن به یکی از مرگبارترین تروریست های بریتانیا از لیبی، کشور محل تولد والدینش آغاز شد.
از آنجا بود که رمضان عابدی و سامیه تبل در سال 1993 گریختند و به این دلیل که تحت آزار و شکنجه رژیم معمر قذافی قرار داشتند، از بریتانیا درخواست پناهندگی کردند. این زوج زندگی جدیدی را در فالوفیلد، جنوب منچستر، با فرزندانشان در مدارس محلی ایجاد کردند.
اما درگیری در لیبی در خانوار عابدی گسترده بود و خانواده بین منچستر و طرابلس رفت و آمد کردند. بر اساس تحقیقات منچستر آرنا، رمضان یکی از اعضای گروه مبارزات اسلامی لیبی (LIFG)، یک سازمان اسلامگرای مخالف قذافی بود.
سر جان ساندرز، رئیس تحقیق، معتقد است که خانواده “مسئولیت مهم” رادیکالیزه کردن سلمان و برادر کوچکترش هاشم را بر عهده دارند که اکنون به دلیل نقشش در طراحی حمله محکوم به حبس ابد هستند. ساندرز دریافت که ایدئولوژی سلمان و هاشم تحت تأثیر دیدگاه های افراطی والدین و برادر بزرگترشان اسماعیل قرار گرفته است.
در سپتامبر 2011، یک ماه قبل از کشته شدن قذافی توسط جنگجویان شورشی، خانواده عابدی به لیبی بازگشتند. شواهد پلیس حاکی از آن است که سلمان و هاشم – که در آن زمان 16 و 14 ساله بودند – به عنوان بخشی از جنگ داخلی با هم جنگیدند.
در این تحقیق عکسهایی از این برادران مشاهده شد که با پسران ابو انس اللیبی، یکی از فرماندهان القاعده مرتبط با بمبگذاریهای سال 1998 در سفارتهای ایالات متحده در نایروبی و دارالسلام، سلاح حمل میکردند و لباس نظامی به تن داشتند. ساندرز نوشت: این یک “تجربه سازنده” برای نوجوانان بود.
در آن زمان، سلمان از قبل در رادار پلیس ضد تروریسم شمال غرب بود. در 30 دسامبر 2010، یک روز قبل از تولد 16 سالگی او، افسران به MI5 گفتند که او به آدرسی مرتبط بود که به درخواست “ردیابی” مربوط می شد و متوقف شد – و – دو بار جستجو شد، اما چیز مشکوکی پیدا نشد. «ردیابی» بررسی پایگاههای اطلاعاتی سرویس امنیتی است تا مشخص شود که آیا «اطلاعات نامطلوب» در مورد یک فرد وجود دارد یا خیر.
در سپتامبر 2012، سه پسر بزرگتر از لیبی بدون والدین خود بازگشتند و سلمان در کالج منچستر ثبت نام کرد. در عرض یک ماه او با ضربه زدن به پشت سر یک دانش آموز دختر را مورد تعرض قرار داده بود و این اسماعیل بود که در جلسات مربوط به رفتار برادرش شرکت می کرد.
کالج به قدری نگران والدین غایب بود که از پلیس بخواهد یک بررسی رفاهی انجام دهد، اما او را به کانال یا پیشگیری، برنامه های ضد افراطی ارجاع ندهد.
عمل خشونت آمیز نه به عنوان شواهدی از ایدئولوژی مذهبی افراطی بلکه بدخلقی تلقی می شد. ساندرز پذیرفت که این یک فرض معقول بود، اما نوشت: «از نظر من، برای آینده، خشونت زنستیزانه باید به عنوان یک شاخص بالقوه رادیکالسازی شناخته شود.»
در سال 2013، سلمان در کالج ترافورد در منچستر بزرگ ثبت نام کرد. یکی از کارکنان به تحقیق گفت که عکسی را در تلفن همراه او دیده است که نشان می دهد او اسلحه ای در دست دارد. پس از اینکه نوجوان گفت خانوادهاش زمینهای زیادی در طرابلس دارند و او به آنجا رفته بود، هیچ اقدامی نکرد.
ساندرز حکم داد: «این تصویر یکی دیگر از شاخصهای بالقوه افراطگرایی بود که اگر به صورت تجمعی با سایر شاخصهایی که من شناسایی کردهام بررسی شود، باید ارجاع به Prevent را توجیه کند».
ساندرز نوشت، لیبی تأثیر “مضر” بر سلمان داشت. پسر عموی به تحقیق گفت که در بازگشت او بوده است “بیرون رفتن برای مهمانی، نوشیدن، کشیدن علف هرز» و اعتیادی به ترامادول، یک مسکن قوی پیدا کرده بود.
در مارس 2014، زمانی که سلمان 19 ساله بود، از سوی MI5 – فردی که مظنون به تهدیدی برای امنیت ملی است – به دلیل ارتباطش با فردی که توسط تحقیقات عمومی به عنوان “سوژه A” شناخته می شود، به “سوژه مورد علاقه” تبدیل شد.
سه ماه بعد، در 29 ژوئن 2014، دولت اسلامی خلافت خود را اعلام کرد. در عرض یک دو هفته، سلمان و هاشم به لیبی بازگشتند، جایی که جنگ داخلی دوباره شعله ور شده بود. آنها باید توسط نیروی دریایی سلطنتی تخلیه می شدند زیرا شبه نظامیان افراطی در منطقه می جنگیدند.
در 21 ژوئیه 2014 پرونده سلمان به عنوان “موضوع مورد علاقه” در بریتانیا بسته شد. به گفته ساندرز، این تصمیم معقولی بود زیرا او با افراد مورد علاقه درگیر نبود.
اما قاضی معتقد است که سرویسهای امنیتی باید توجه بیشتری به دوستی سلمان با یک جوان لیبیایی-مانکونیایی به نام عبدالرئوف عبدالله میکردند که هنگام جنگ در لیبی به شدت مجروح شد. ساندرز نوشت: «او با موقعیتی قهرمان در میان مردان جوان تأثیرپذیر از پیشینه مسلمان که مستعد تبلیغات دولت اسلامی بودند، به منچستر بازگشت.
عبدالله به تحقیق گفت که سلمان از زمانی که هر دو «نوزاد» بودند، دوست او بوده است. این زوج در نوامبر 2014، زمانی که عبدالله تحت نظر MI5 بود، بیش از 1000 پیام رد و بدل کردند. او بلافاصله پس از آن دستگیر شد و سلمان در زمان بازداشت به ملاقات او رفت. پس از محکومیت وی به جرایم تروریسم و زندانی شدن در ماه مه 2016، این زوج از طریق تلفن غیرقانونی با یکدیگر ارتباط برقرار کردند و سلمان در ژانویه 2017 مجددا از زندان بازدید کرد.
ساندرز معتقد است که یکی دیگر از تأثیرات احتمالی بر سلمان، رافائل هاستی بود که برای پیوستن به داعش به سوریه سفر کرد و در یک حمله پهپادی کشته شد. هاستی قبل از مرگش به یک مبلغ برجسته برای آن گروه تبدیل شد و افرادی را از سراسر جهان و به ویژه از جامعه منچستر جنوبی خود به خدمت گرفت.
در لیبی بود، چند هفته قبل از حمله، جایی که ساندرز معتقد است که سلمان احتمالاً دستورالعملهایی را در مورد نحوه جمعآوری بمبی که در نهایت 22 انسان بیگناه را در کنسرت آریانا گرانده کشت، دریافت کرده است.
بازرسان بر این باورند که سلمان و هاشم ویدئویی از داعش را که در سال 2016 در فضای مجازی منتشر شده بود، تماشا کردند که در آن یک مربی با کلاهبرداری نحوه ساخت ماده منفجره ای به نام تری استون تری پراکسید را توضیح می داد. این را نمی توان به طور قطعی ثابت کرد: اطلاعات تنها از 14 دستگاه الکترونیکی که برادران از آنها استفاده می کردند، تا کنون بازیابی شده است.
اما ساندرز فکر میکند که برادران آنقدر باهوش نبودند که خودشان، بدون تمرین قبلی، چنین بمب پیچیدهای را بسازند. قاضی در جلد سوم گزارش تحقیق منچستر آرنا نوشت، هیچ یک از این دو مدرک تحصیلی در “شیمی، ریاضیات یا هر رشته دانشگاهی دیگری که ممکن است مرتبط باشد” نداشتند.
ساندرز گفت که سلمان “یک حرفه آموزشی بی نظیر” داشت و خاطرنشان کرد که بمب گذار رفتار “مشکلاتی” در مدرسه و کالج از خود نشان داد – به ویژه در حین حضور در آکادمی برنیج در جنوب منچستر، جایی که در آن شرکت داشت. 15 مورد “بی ادبی شدید با کارکنان، نزاع، فحاشی، دزدی و اوباشگری”.
به نظر من، این احتمال وجود دارد که در لیبی در دوره 15 آوریل 2017 تا 18 مه 2017، [Salman Abedi] آموزش عملی در مورد نحوه جمع آوری یک IED دریافت کرد [improvised explosive device]ساندرز حکم داد.
قاضی همچنین «بیش از حد محتمل» فکر کرد که وقتی سلمان در 18 مه 2017 برای انجام حمله انتحاری خود به منچستر بازگشت، یک سوئیچ ویژه سیستما 45910 را با خود حمل می کرد که برای منفجر کردن بمب استفاده می شد. ساندرز معتقد است که شخصی در لیبی به سلمان گفته است که چگونه بمب خود را مرگبارتر کند، زیرا این جوان 22 ساله در چند روز پایانی قبل از حمله برخی از مواد تشکیل دهنده را جایگزین کرده است.
آیا سرویسهای امنیتی باید برای نظارت بر مسافرانی که به لیبی و از آنها میروند، اقدامات بیشتری انجام میدادند؟ ساندرز چنین فکر کرد و متوجه شد که سازمانهای اطلاعاتی بیشتر بر جلوگیری از رفتن مردم به سوریه در زمان حمله متمرکز بودند.
«آستانه ای که سرویس امنیتی هنگام تصمیم گیری در مورد تحقیق درباره بازگشت کنندگان از لیبی اعمال کرد، به نظر من، بسیار بالا و بسیار زیاد بود.
ساندرز نوشت.
این امر به ویژه در جنوب منچستر صادق بود، که مرکز مشترک تحلیل تروریسم در سال 2010 آن را به عنوان مکانی که اعضای جوان جامعه لیبی در معرض خطر رادیکال شدن قرار داشتند، مشخص کرد.
/در نهایت، ما هرگز به طور قطعی نمی دانیم که چرا سلمان این حمله را انجام داد. او خود را منفجر کرد که هیچ یادداشت یا فیلم تبلیغاتی باقی نگذاشت. اما ساندرز به نوعی نتیجه گیری می کند که چه چیزی باعث این اقدام نفرت انگیز او شده است و غیبت های “مضر” والدینش و “حضور بد” همسالان رادیکالیزه کننده را مقصر می داند.
وی با ارائه این گزارش روز پنجشنبه از خانواده های داغدار به دلیل عدم پاسخگویی به سوالات آنان عذرخواهی کرد. من سؤالات را پرسیدم. من پاسخها را دریافت کردم، اما به دلایل امنیت ملی نتوانستم به طور عمومی گزارش دهم که این پاسخها چه بوده است.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.