به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
در یک روز بهاری در سال 1995، گروهی از بازیافتکنندگان که در امتداد کانالی در شمال کالیفرنیا مشغول جمعآوری بودند، به کشفی وحشتناک دست یافتند – بقایای زنی که در یک یخچال نیمه غوطهور شده بسته شده و دهان بسته شده بود.
مقامات بر این باورند که جسد زنی 29 تا 41 ساله با موهای بلوند توت فرنگی برای چندین ماه زیر آب بوده است. برای سه دهه آینده، این پرونده بازرسان قتل را در شهرستان سان خواکین، در شرق منطقه خلیج سانفرانسیسکو، که برخی از آنها تمام دوران حرفهای خود را صرف شناسایی این زن کردهاند، تحت تأثیر قرار میدهد.
اما هفته گذشته، کلانتری یک پیشرفت بزرگ را اعلام کرد.
پاتریک ویترو، کلانتر شهرستان سن خواکین، گفت: “با قلبی آرام اعلام می کنم که زن جوانی را که 27 سال پیش در شهرستان ما به قتل رسیده بود، شناسایی کردیم.” “اسم او آماندا است.”
با شراکت با Othram Forensics، یک شرکت مستقر در تگزاس که یک نمایه DNA ساخت و از شجره ژنتیک پزشکی قانونی برای یافتن سرنخ ها استفاده کرد، دفتر کلانتر سرانجام توانست بقایای بقایای آماندا لین شومان دزا را شناسایی کند.
دزا مادر سه فرزند بود که محققان معتقدند در سن 29 سالگی ناپدید شد. او آخرین بار در سال 1994 با مردی که در یک مرکز توانبخشی در شهر ناپا ملاقات کرده بود، نزدیک به 80 مایل از جایی که در نهایت بقایای او پیدا شد، دیده شد. مقامات گفتند که هرگز گزارشی برای مفقود شدن دزا ثبت نشده است که به گفته آنها قبل از مرگ “زمان های چالش برانگیزی” را تجربه کرده است.
پیشرفت در این پرونده با کمک دخترش، ورونیکا توار، انجام شد، که نمونهای از DNA برای تأیید اینکه بقایای جسد متعلق به مادرش است، ارائه کرد. توار که در سه سالگی از خانه مادرش بیرون رانده شد، از دزا فقط خاطرات انگشت شماری دارد. او سالها به این فکر میکرد که چه اتفاقی برای مادرش افتاده است، مادرش که از او بهعنوان شیرین و دوستداشتنی یاد میکند.
این مرد 34 ساله گفت: “من تمام زندگی ام را بدون اطلاع گذرانده ام.” او رفته بود و من هرگز نمی دانستم چرا. من فکر کردم که او فقط ما را ترک کرد. احساس کردم ترک کردم.»
توار نمی داند چرا او و سایر خواهران و برادرانش از مراقبت مادرش خارج شده اند. او می داند که دزا می خواست فرزندانش در کنار هم بمانند و در نهایت هر سه در یک خانه فرزندخوانده قرار گرفتند.
او بچه هایش را دوست داشت، حتی اگر اینجا با ما نبود. این احساس هیچ وقت مرا رها نکرد. او با آنچه که داشت بهترین کار را انجام داد. برای من، برای آنچه که احساس میکنم و خاطراتی که دارم، تقریباً مثل این است که او گم شده است. من فکر میکنم او حمایت لازم برای پیشرفت را نداشت.»
پاییز گذشته، یک کارآگاه با دفتر کلانتری شهرستان سن خواکین با توار تماس گرفت و از او پرسید که آیا او مایل به ارائه نمونه DNA است یا خیر.
تووار، سازنده جواهرات، با استفاده از کیتی که کارآگاه برای او فرستاده بود، نمونه ای به او داد. او به یاد می آورد که مشتاق برای دادن یک نمونه مفید، داخل دهانش را چنان سخت تراشید که روز بعد گونه هایش دردناک شد. در حالی که منتظر شنیدن پاسخ پلیس بود، جزئیات پرونده را بررسی کرد و واقعیت آنچه مادرش تحمل کرد شروع به غرق شدن کرد.
«تا فهمیدم روی سوزنها نشستم. من نمیتوانستم از فکر کردن به آن دست بردارم، نمیتوانم از خواندن در مورد پرونده او دست بکشم. وحشیانه نحوه قتل او بسیار ناعادلانه، بسیار ناعادلانه است.»
من همان سؤالاتی را داشتم که بقیه داشتند: چرا کسی به دنبال او نبود؟ کسی باید او را می شناخت. چطور کسی متوجه گم شدن او نشد؟ معنی ندارد. واقعاً مرا تکان داد.»
این موفقیت، پاسخهایی را که مدتها در انتظار توار بود، ارائه کرد، اما سؤالاتی در مورد زندگی دزا، دقیقاً آنچه برای او اتفاق افتاده و هویت قاتل او باقی مانده است. توور به یاد می آورد که دزا خانواده کوچکی داشت، مادر و خواهرش و هرگز اطلاعاتی درباره او ارائه نکردند. آنها دلشان برای او تنگ شده بود، اما هیچ کس نگفت، او کجاست؟ چی شد؟’ هیچ وقت صحبتی در کار نبود.»
چیزهای زیادی وجود دارد که توار نمی داند، اما او چند خاطره با مادرش دارد – یک روز در یک جعبه شنی برای ساختن هنر.
یادم می آید که یک بار با من روی شن بازی می کرد. یادم می آید که او مرا دوست داشت. من می توانم آن را احساس کنم. او من را دوست داشت، “او گفت. “او شیرین بود.”
اما او همچنین به یاد میآورد که میتوانست مبارزات مادرش را حس کند. توور گفت: «قبل از اینکه من را بگیرند، به یاد دارم که از او ناراحت بودم. یادم می آید که مادرم واقعاً غمگین بود.
توار تنها یکی از فرزندان دزا است که درگیر این پرونده است. او گفت که برادر و خواهرش حاضر به شرکت در این مسابقه نیستند. آنها قبل از او از خانه مادرش خارج شدند و هیچ یک از آنها دلیل آن را نمی دانند.
ما هنوز نمی دانیم. علاوه بر ندانستن، ما نمی دانستیم چه اتفاقی افتاده است. ما نمی دانستیم چرا او هرگز با ما تماس نگرفت.»
مقامات در تلاشند تا خلأهای زندگی دزا را پر کنند، او کجا بود و قبل از مرگ چه می کرد. کلانتر از هر کسی که او را می شناسد خواسته است که برای ارائه اطلاعات در مورد آن دوره از زندگی خود حاضر شود. آنها گفتند که شناسایی مکانی برای شروع کار به بازرسان می دهد، اما کار بیشتری برای انجام وجود دارد.
ما به دنبال هر سرنخی برای ناپدید شدن او هستیم. ستوان لیندا جیمنز در کنفرانس مطبوعاتی هفته گذشته گفت: ما چندین قطعه را تا سالهای قبل از مرگ او گم کرده ایم. “کار ما هنوز به پایان نرسیده است.”
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.