به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
آراخبار مهم در مورد اقتصاد بریتانیا مجموعه ای از بالا و پایین های خیره کننده بوده است. اوج ها اغلب شرکت های بریتانیایی را نشان می دهند. سود به سطوح بی سابقه ای رسیده است، همانطور که به نوبه خود شاخص هایی که ارزش سهام آن شرکت ها را ردیابی می کنند، به طور یکسان برای مدیران و سهامداران فراهم می کند.
پایین ترین سطح، خانوارهای بریتانیایی را نشان داده است. بحران هزینه زندگی منعکس کننده ترکیب قیمت های بالاتر برای اقلام ضروری با درآمد خانوار است که در بهترین حالت ثابت است. بنیاد رزولوشن در اواخر سال 2022 گزارش داد که کارگران بریتانیایی در رکود دستمزد دو دهه ای زندگی می کنند.
این گسست قطعاً از نظر اخلاقی آزاردهنده است. اما از نظر فکری نیز آزاردهنده است. در یک سطح، این دو تحول به وضوح به هم مرتبط هستند. بخشی از دلیلی که شرکت های بریتانیایی سودهای بی سابقه ای ایجاد می کنند دقیقاً به این دلیل است که با موفقیت هزینه های دستمزد را پایین نگه می دارند. تورم دستمزدی که بانکهای مرکزی از آن میترسند، کمتر از همه در بریتانیا دیده نمیشود.
با این حال، مدتهاست که درک شده است که در کل یک اقتصاد، شرکتها نمیتوانند به سادگی دستمزدها را کاهش دهند و انتظار داشته باشند که سود در میان مدت یا بلندمدت باقی بماند. بالاخره کارگران هم مصرف کننده هستند. دستمزد کمتر به معنای ظرفیت کمتر برای مصرف است.
مطمئناً، سیستم اعتباری می تواند به حمایت از مصرف در مواجهه با رکود دستمزدها کمک کند. اما نه بی نهایت در نهایت، رکود دستمزدها تقاضا را مهار خواهد کرد. این بینش در قلب اقتصاد کینزی قرار دارد و زیربنای سیاستگذاری بین دهههای 1950 و 1970 در بخشهای بزرگی از جهان، از جمله بریتانیا، بود.
در ظاهر، به نظر می رسد که این نشان می دهد که گسستگی که در حال حاضر اقتصاد بریتانیا را مشخص می کند نمی تواند دوام بیاورد. اجتنابناپذیری تقاضای محدود قطعاً همزمانی دستمزدهای کاهشیافته و سودهای شناور را ناپایدار میکند، اینطور نیست؟
افسوس، نه. مردم بریتانیا که پول کمتری در جیب خود دارند در واقع به هیچ وجه با ادامه سودهای قوی برای بزرگترین شرکت های مستقر در بریتانیا ناسازگار نیست.
برای درک چرایی این امر، باید از ماهیت خاص اقتصاد بریتانیا قدردانی کنیم. بیایید ببینیم شرکتهای پیشرو آن – آنهایی که در سرفصلهای سود رکورددارشان هستند – چه کسانی هستند، چه میکنند و کجا این کار را انجام میدهند.
بسیار بیشتر از موارد دیگر کشورها، چنین شرکت هایی تمایل دارند با یکی از دو ویژگی کلیدی متمایز شوند، که هر دو شرکت های مورد نظر را از تأثیر بالقوه منفی رکود دستمزد در بریتانیا محافظت می کنند.
اولی جغرافیای آنهاست. شرکتهای شاخص FTSE 100 کمتر از یک چهارم درآمد خود را از بریتانیا به دست میآورند که سهم بسیار کمی است. به عبارت دیگر، شرایط تقاضای داخلی تا حد زیادی به ثروت آنها بی ربط است.
این موضوع در مورد شرکتهای بزرگ نفت و گاز بریتانیا، BP و Shell که سود آنها در بالاترین حد خود قرار دارد، کاملاً مشخص است. اما در مورد سود سنگینوزنها در بخشهای دیگر مانند AstraZeneca، BAE Systems، British American Tobacco (BAT) و Unilever، کمتر صادق نیست.
دومین ویژگی کلیدی بسیاری از شرکت های پیشرو بریتانیا کمتر مورد بحث قرار می گیرد. این ماهیت غیر اختیاری مخارجی است که خانوارها برای مصرف خدمات خود متحمل می شوند: هزینه هایی مانند پرداخت وام، اجاره مسکن و قبوض آب و برق.
بسیاری از این شرکت ها نیز برای سود خود در اخبار بوده اند – شرکت هایی مانند HSBC، Centrica، Thames Water و Annington Homes. مشتریان خانگی آنها، که بسیاری از آنها (و در برخی موارد، همه) در بریتانیا هستند، اساساً اسیر هستند: آنها باید پرداخت کنند، چه دستمزدها افزایش یابد یا نه.
مطمئناً، برای بسیاری از این مشتریان، دستمزدهای راکد استطاعت این پرداخت ها را دشوار می کند. اما در مورد خدمات آب و برق و اجاره، دولت به طور گسترده برای حمایت از پرداخت وارد عمل می شود و نوعی بیمه نه تنها برای خانوار، بلکه برای ارائه دهنده خدمات و درآمد مالی آن نیز فراهم می کند.
دولت بریتانیا در حال حاضر حدود 23 میلیارد پوند در سال برای مزایای مسکن خرج می کند که شاید نیمی از آن به مالکان خصوصی انتفاعی اختصاص یابد – سهمی که به سرعت در حال رشد بوده است. در همین حال، از زمان شروع بحران انرژی در پاییز 2021، یارانه انرژی بریتانیا به نزدیک به 100 میلیارد پوند افزایش یافته است.
اینکه چرا اقتصاد معاصر بریتانیا این دو ویژگی خاص محوری را دارد یک سوال مهم است. در مورد تمرکز نامتناسب بینالمللی شرکتهای پیشرو آن، عوامل مختلفی نقش دارند، اما مهمترین آنها گذشته امپراتوری بریتانیا است. Anglo American، Barclays، BAT، BP، HSBC، Imperial Brands، Rio Tinto، Unilever … این لیست ادامه دارد. به طور قابل توجهی، تاریخچه ارتفاعات فرماندهی FTSE 100 است تاریخ امپراتوری
در مورد برجستگی نامتناسب شرکتهایی که درآمد خود را به شکل مخارج غیر اختیاری خانوار به دست میآورند، توضیح بیشتر و جدیدتر است: خصوصیسازی. در دهههای 1980 و 1990، دولتهای محافظهکار و دولت جدید کارگر به دنبال خصوصیسازی داراییهای دولتی بودند که باعث پرداختهای منظم خانوارها – عمدتاً مسکن و آب و برق – میشد، با ذوق و شعف و جامعیتی که در سایر نقاط شمال جهان نظیر نداشت.
و بنابراین، بریتانیا امروز در وضعیتی عجیب و غریب قرار دارد که در آن رکود اقتصادی داخلی، و بهویژه رکود دستمزدها، تا حد زیادی برای سودآوری بزرگترین شرکتهای آن بیاهمیت است. حتی زمانی که چنین شرکتهایی دستمزدها را کاهش میدهند، سود آنها میتواند بدون در نظر گرفتن افزایش یابد، زیرا محدودیتهای کمی برای تقاضای مؤثر برای محصولات و خدمات آن شرکتها وجود دارد.
نیازی به گفتن نیست که عکس زیبایی نیست. همچنین از راه حل های سیاسی آشکار بهره نمی برد. اینها ویژگیهای ساختاری اقتصاد هستند، نه پدیدههای اضطراری.
با وجود تمام صحبتهایی که در مورد جهانیزدایی مطرح میشود، شاخکهای بینالمللی شرکتهای چندملیتی پیشرو بریتانیا یک ذره در غل و زنجیر قرار نگرفتهاند. و با وجود تمام ژستهای سیاسی دورهای به سمت ملیسازی مجدد – آنینگتون هومز آخرین مورد تحت تهدید فرضی است – هنوز یک چنین سلب مالکیت معنیداری رخ نداده است.
به یک مدیریت سیاسی با بینش و جسارت کمیاب نیاز است تا بچرخد و مسیر جدیدی را برای نفتکش که اقتصاد بریتانیا است آغاز کند. متأسفانه، چنین دولتی قریب الوقوع به نظر نمی رسد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.