به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
تیاینجا یک لحظه خنده دار در پایان این پیروزی کنترل شده، کند سوز و به طرز عجیبی اجتناب ناپذیر منچستریونایتد ومبلی بود. هنگامی که سوت پایان به صدا درآمد و بازیکنان به زانو افتادند و جیغ و داد زدند، دیوگو دالوت متوجه شد که در حال دویدن از کنار هیکل باریک اریک تن هاگ است که اساساً همان جا ایستاده بود و دستانش هنوز در جیب کتش بود.
دالوت زوزه کشید و رقصید و عضلات گردنش را خم کرد و ظاهراً انتظار داشت که به نوعی دیوانگی پیروزی پاسخ دهد. تن هاگ مودبانه با او دست داد. دالوت یخ کرد، کمی بیشتر داد زد، سپس اساسا فرار کرد.
تن هاگ به زمین آمد. کمی بعد او حتی در حال رقصیدن با لیساندرو مارتینز – تحت فشار، اما بازیگوشانه از این طرف به آن طرف، مانند پدری در دیسکوی عروسی که به تعهدات شادی تن می دهد، دیده شد.
به نظر میرسید که یک لحظه کاملاً با پیراهن مو، یادداشتی از انزجار کمی خودنماییکننده نسبت به چیزی که مسلماً – با تمام عذرخواهی از لیگ هلند – بهترین لحظه دوران مدیریتی او بود.
فوتبال عاشق پرداختن به دوره ها و فرهنگ ها و روایت های گسترده تر است. چیزی که در مورد موفقیت تن هاگ در یونایتد بسیار چشمگیر است این است که بی سر و صدا، در جزئیات و دستاوردهای حاشیه ای، این حس در نهایت به وجود آمدن یک بزرگسال در اتاق است. تا کجا می تواند این چیز را بردارد؟
این یک فینال کمی پخته و بدون هیچ نقطه اوج آشکار یا لحظهای مخاطرهآمیز بود که با ضربات ایستگاهی و یک گل به خودی در نیمه اول مشخص شد. این خوبه. قرار نیست فینال خوب باشد. آنها قرار است برنده شوند
مهم ترین حضور در زمین، کاسمیرو بود که در خط میانی قاطع و قاطع بود. میخ کلیدی دیگر در این پیروزی Wout Weghorst بود که حمله را در نیم ساعت ابتدایی رهبری کرد و به نظر می رسد که واقعاً لمس جادویی خود را دارد.
از زمان ورود وهورست در ژانویه، یونایتد یک جام را به دست آورده، بارسلونا و منچسترسیتی را شکست داده، در جمع چهار تیم برتر قرار گرفته و توجه مجللترین قدرت نفتی فوتبال جهان را به خود جلب کرده است. یخبندان را بگیرید، آهنگ را از پرندگان بدزدید، آدرین رابیوت را بخرید، هر چه باشد. همه اینها در دوران Wout. این مرد خاک طلاست. او را ثبت نام نکن او را بالای ساعت استادیوم آویزان کنید.
و بنابراین ما رقص معمول ازدواج با هیجانات زمان حال را با قطعیت های گذشته داریم. شکست نرم 2-0 از نیوکاسلی که ظاهر کمی مبهم دارد، ممکن است نشان دهنده طلوع عصر قرمز جدید باشد یا نباشد، همانطور که همیشه در کمین باشگاهی است که فقط در دوره های برتری و دوره هایی که هر دوره دیگری از موفقیت در آن وجود دارد. زیرا هر باشگاه دیگری به نوعی یک انحراف و یک فاصله است.
الان اینجا هستیم؟ یونایتد در این فصل بازی های زیادی برده است، بیش از هر تیم دیگری در پنج لیگ برتر. آنها در فصل اول تن هاگ یک جام دارند. برخی از قطعات نامتجانس شروع به پیچیدن و خرخر کردن در دنده می کنند. عمدتاً فقدان ترس در هوا وجود دارد. یونایتد در 20 دقیقه ابتدایی ضعیف بود. مهم نبود. آنها هنوز مثل تیمی بودند که میدانستند چگونه برنده شوند. رها کردن گذشته فرآیندی طولانی و دشوار بوده است. شاید اکنون زمان کافی سپری شده باشد که این گفتگو در مورد حال و حتی آینده باشد. نه برای یک بار هم که شده گذشته
ومبلی قبل از شروع بازی مکانی مفرح، دوستداشتنی و پرهیاهو بود، پرچمهای سیاه و سفید نیوکاسل با عصبانیت نیمه به اهتزاز در میآمدند. و در زمین چراغ ها، رنگ ها، شعله های آتش، سربازان، موجی از ایستا و سر و صدا. فینال جام اواخر زمستان اینگونه است، یک ماجرای سبک و گازدار.
منچستریونایتد به آرامی شروع کرد. نیوکاسل درخشان به نظر می رسید. در برونو گیمارش، آنها کاملترین صنعتگر خط میانی را در هر دو تیم داشتند، بازیکنی با استعدادهای کمیاب و دندههای عمیقتر. در کازمیرو، یونایتد یک برنده داشت. او گل اول را با ضربه ایستگاهی لوک شاو به ثمر رساند. و قبل از نیمه 2-0 بود، وگهورست آن را درست کرد، مارکوس راشفورد از پای سون باتمن شوت زد.
تن هاگ در تمام این مدت روی خط تماس خود ایستاد. سرمربی یونایتد در نیم فصل جاری بی سر و صدا مردم را احمق جلوه داده است. ما مدتها شنیدیم که این باشگاه اساساً غیرقابل مدیریت است. بازیکنان سابق را دیدم که از نظر سینمایی گیج میرفتند، برای کلمات گم میشدند، ناله میکردند و در اطراف میز کارشناس تلویزیون زوزه میکشیدند، مانند بخشهای گمشده منچستر یونایتد در The Wasteland.
شاید یونایتد توسط مدیران بد قابل مدیریت نبود: دیوید مویس ترسیده، خوزه مورینیو در حال محو شدن، اوله گونار سولسشر، رهبر رسمی تور میراث اولدترافورد. به نظر می رسد که در Ten Hag هیئت مدیره به طور تصادفی فرد مناسب را تعیین کرده اند. در اینجا، یک دست هدایت کننده شایسته در اوج او وجود دارد و ظاهراً در برابر صداهای خاموش مصون است.
یک جام داخلی درجه دوم ممکن است نشان دهنده طلوع عصر اریک باشد یا نباشد. اما این لحظه خودش است، پاداش شایستگی ساده ی تن هاگ، روش زاهدانه شجاعانه، و در نهایت، حس هوش هدایتگر پس از یک دهه آنتروپی و اتلاف.
این در حال حاضر متمایز از جهش گربه مرده در سالهای مورینیو است، جرقهای که از اخگرهای آنچه قبلاً وجود داشت بهوجود آمد. قوس نهایی آن هرچه که باشد، شاید این چیز به سادگی بتواند بر اساس شرایط خود بالا یا پایین بیاید.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.