به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
یکی از شناختهشدهترین شخصیتهای رولد دال، تمساح عظیم الجثه بود، «یک خشن بدخلق حریص وحشتناک» که «میخواهد چیزی آبدار و خوشمزه بخورد».
اکنون مکالمه ای که نویسنده 40 سال پیش انجام داده است آشکار شده است که نشان می دهد او از این ایده که ممکن است روزی ناشران آثار او را سانسور کنند بسیار وحشت زده شده است که او تهدید کرده است که تمساح را “برای بلعیدن آنها” خواهد فرستاد.
این گفتگو در سال 1982 در خانه دال در گریت میسندن، باکینگهامشر، جایی که او با هنرمند فرانسیس بیکن صحبت می کرد، انجام شد.
من به ناشران خود هشدار دادهام که اگر بعداً یک کاما را در یکی از کتابهای من تغییر دهند، هرگز کلمه دیگری از من نخواهند دید. هرگز! همیشه!” او گفت.
او با زبانی که معمولاً خاطره انگیز بود، اضافه کرد: «وقتی من رفتم، اگر این اتفاق بیفتد، آرزو میکنم ثور توانا با Mjolnir خود خیلی محکم بر سر آنها بکوبد. یا «تمساح عظیم الجثه» را همراهشان خواهم فرستاد تا آنها را ببلعد.»
او در صحبت با بیکن به ریشههای نروژیاش و داستان قبلیاش درباره «حریصترین کروک» اشاره میکرد، که ظاهراً به همان شدت نسبت به موضوع احساس میکرد و به او گفت: «هیچ تغییری در کار اصلی یک هنرمند در زمانی که او در حال حاضر است، نباید ایجاد شود. به هر دلیلی مرده است.» دال در حالی که به شوخی تمسخرآمیز بر روی خود می نشیند، پاسخ داد: “من فقط به خدا امیدوارم که این اتفاق برای هیچ یک از نوشته های من رخ ندهد، زیرا من به راحتی در قبر وایکینگ هایم دراز کشیده ام.”
مکالمه با اجازه هر دو نفر توسط بری ژول ضبط شد که دوستش بیکن را برای گذراندن یک آخر هفته با نویسنده همراهی کرده بود.
دال که در سال 1990 در 74 سالگی درگذشت، یکی از موفق ترین نویسندگان کودک در تمام دوران بود. اما ناشر او، پافین، در این ماه به دلیل استخدام «خوانندگان حساس» برای بازنویسی کتابهایش با صدها بازنگری، جنجال به پا کرد تا «امروزه همگان بتوانند از آنها لذت ببرند».
در ویرایش جدید چارلی و کارخانه شکلات سازیآگوستوس گلوپ – یک آدم پرخور برای شکلات – اکنون فقط “بسیار بزرگ” است تا “بسیار چاق”. که در توییت هاخانم توئیت دیگر «زشت و وحشی» نیست، فقط «جانور» است و در کروکودیل عظیم“ما پسران و دختران کوچک را می خوریم” به “ما بچه های کوچک می خوریم” تغییر یافته است.
سلمان رشدی، رمان نویس برنده جایزه بوکر، در میان بسیاری از کسانی است که چنین سانسوری را به عنوان “پوچ” محکوم کرده است، در حالی که گزارش شده است که پافین با شکایات مردمی غرق شده است.
روز پنج شنبه، کامیلا، همسر ملکه، به نظر می رسید که در این مناظره صحبت کند. او در مراسم پذیرایی کلارنس هاوس برای باشگاه کتاب آنلاین خود، به نویسندگان گفت: “لطفاً به خواسته خود وفادار بمانید، بدون اینکه مانعی برای کسانی که ممکن است بخواهند آزادی بیان شما را محدود کنند یا محدودیت هایی را بر تخیل شما تحمیل کنند.”
ناشران در پاسخ به این انتقادات، روز جمعه اعلام کردند که هم متن اصلی و هم نسخه های اصلاح شده را منتشر خواهند کرد.
ژول با یادآوری آخر هفته 1982 گفت که هم دال و هم بیکن «به طرز دلپذیری با نوشیدنی روغن خورده بودند و حال و هوای خوبی داشتند» و اینکه صحبت در مورد «تغییرات پس از مرگ خط قرمز در آثار هر هنرمندی» بحثهای بلند و پرشوری را برانگیخت.
او گفت که دال “آنقدر مشتش را به پایین می کوبد که تمام لیوان ها می لرزید و شراب ریخته می شود” و بیکن با چنان قدرتی لیوان شراب خود را پایین می کوبید که “فکر می کردم او آن را خواهد شکست”.
آخر هفته به دنبال انتشار کتاب کلاسیک دال بود قافیه های شورشیو ژول به یاد آورد که به او و بیکن کپی هایی داده شد.
او گفت: “کاملاً در مورد این موضوع پف کرده، [Dahl] به ما اطلاع داد، “می دانید، این مارکس و لنین بودند که در سال 1917 این آشغال درستی سیاسی را آغاز کردند، و به خدا در حال خزیدن به این کشور است.”
او ناگهان کپی من را گرفت و تقریباً چندین صفحه را ورق زد تا جایی که در سمت راست یک نقاشی کمیک زیبا توسط کوئنتین بلیک از خانم شنل قرمزی با کت پوست گرگ سنگینی دیده می شد. “به عنوان مثال، اینجا را نگاه کنید – knickers!” او فریاد زد [at the line ‘She whips a pistol from her knickers’] و ناخن انگشت سبابهاش را بهقدری زیر هشت حرف فشار داد که اثری از آنها باقی مانده بود… و خاطرنشان کرد: «فکر میکنم اگر پلیس صحت سیاسی میتوانست به آن توجه کند، در یک لحظه کلمه کثیف را به «لباس زیر زنانه» تغییر میداد! ‘ فرانسیس اخم هایش را در هم کشید، سپس با چنین احتمال ظالمانه ای پوزخندی زد.
ژول مرتباً مکالمات خود را با بیکن ضبط کرده بود و در آخر هفته 1982 دال نیز موافقت کرد که یک ضبط صوت روشن شود. خوشبختانه، ژول نیز مکالمه را رونویسی کرد زیرا ضبط بهطور ناخواسته بلافاصله پس از آن از بین رفت.
او به یاد می آورد که آخر هفته ای بود که بیکن از کشف دال یکی از اولین کلکسیونرهای او شگفت زده شد، در زمانی که هنرمند هنوز در دهه های 1940 و 50 دست و پنجه نرم می کرد: «نقاش متعجب با صدایی ملایم و صمیمانه اشاره کرد و مستقیم به نظر می رسید. در نویسنده، “من می دانستم که کسی آنجاست که قطعات اولیه من را می خرد، اما نمی دانستم که این تو هستی.” شما نمی توانستید از ورود این مناسبت ویژه به شدت متاثر شوید.»
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.