به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
جو بایدن در پایان سفری بی عیب و نقص به اروپا که طی آن بر بدبختی هایی که ولادیمیر پوتین به روسیه تحمیل می کرد تمرکز کرد، سخنرانی 27 دقیقه ای خود در شامگاه شنبه در ورشو را با ایجاد تصویری از یک فرد کمتر محبوب پایان داد. رئیس جمهور آمریکا – جورج دبلیو بوش – وقتی گفت: به خاطر خدا، این مرد نمی تواند در قدرت بماند.
رئیس جمهور ایالات متحده قبلا پوتین را قاتل، اراذل و اوباش خالص، جنایتکار جنگی و قصاب نامیده بود، اما او هرگز از تغییر رژیم حمایت نکرده بود و خطر تبدیل جنگ برای دفاع از اوکراین را به جنگی آشنا از تهاجم آمریکایی ها می کرد.
بایدن انصافاً می تواند بگوید که این بیان شخصی از نفرت بود، اما در طول مبارزات انتخاباتی خود اغلب می گفت که سخنان یک رئیس جمهور آمریکا چقدر اهمیت دارد و نیاز به سنجش دارد. او مانند مردی که بعداً از صندلی اش خلع کرد، یعنی دونالد ترامپ، یک توئیتر بلندگو نخواهد بود.
از روشی که دستیاران کاخ سفید در ابتدا از هرگونه اظهارنظر برای رسانه ها اجتناب کردند، مشخص بود که آخرین خط تبلیغاتی مورد انتظار نبوده و نیاز به توضیح دارد. این اولین بار نبود که اظهارات خارج از فیلمنامه او نیاز به بازنگری رسمی داشت.
دستیاران مطبوعاتی تلاش کردند تا آسیب را جبران کنند و سخنان بایدن را نه به عنوان یک بیانیه قصد تفسیر کنند، چه برسد به پیشگویی یک برنامه اقدام، بلکه در عوض بیان شخصی انزجار اخلاقی. بعداً یکی از مقامات توضیح داد: «نکته رئیس جمهور این بود که نمی توان به پوتین اجازه اعمال قدرت بر همسایگان یا منطقه را داد. او درباره قدرت پوتین در روسیه یا تغییر رژیم صحبت نمی کرد.
اما اظهارات او در شکل خام خود به سختی با جلسه توجیهی دولت بریتانیا در شنبه شب موافق نبود که در صورت خروج پوتین از اوکراین، تحریم ها ممکن است لغو شوند. پیام بریتانیا به سختی این بود که کار مثل همیشه خواهد بود – بالاخره بوریس جانسون گفته است که پوتین باید شکست بخورد و شکست بخورد – اما استراتژی بریتانیا نقطه پایانی بالقوه برای تحریم ها تعیین کرد. اظهارات بایدن ابعاد دیگری به آن اضافه کرد.
در پایان یک ماه که با یک هدف جنگی مشخص مشخص شد – دفاع از تمامیت ارضی اوکراین – موضع ناگهان مبهم شد. این یک هدیه به شدت مورد نیاز برای مسکو بود که به سختی یک جنگ اطلاعاتی درخشان داشته است. مسکو که در ایفای نقش واشنگتن به عنوان قلدر امپریالیست مهارت داشت، به سرعت ادعا کرد که روس ها – نه رهبران آمریکایی – رئیس جمهور خود را انتخاب کردند. این اظهارات همچنین میانجیهای بسیاری را در این بحران – ترکیه، قطر و چین – با کار سختتری در متقاعد کردن پوتین مواجه میکند که اکنون شایستگی بازگشت به عقب را دارد. این همه یا هیچ است. رئیس جمهور ایالات متحده پل های خود را با روسیه سوزانده است و هیچ مذاکره ای فایده ای ندارد، مسکو استدلال می کند، خواه این را باور داشته باشد یا نه.
ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی، گفت: «رئیس جمهور اهداف جنگی ایالات متحده را گسترش داد و خواستار تغییر رژیم شد. هر چقدر هم که مطلوب باشد، انجام آن در توان ما نیست. به علاوه [it] دویدن [the] این خطر باعث افزایش تمایل پوتین به دیدن این مبارزه به عنوان یک مبارزه تا پایان خواهد شد و احتمال رد مصالحه، تشدید یا هر دو را افزایش می دهد.
اظهارات او شرایط سخت را دشوارتر و یک موقعیت خطرناک را خطرناک تر کرد. این واضح است. نحوه جبران خسارت کمتر آشکار است، اما من به دستیاران ارشد او پیشنهاد می کنم که با همتایان خود تماس بگیرند و روشن کنند که ایالات متحده [is] آماده مقابله با این دولت روسیه است.
اساساً پوتین را از هرگونه مصالحه منصرف می کند: اگر همه چیز را برای از دست دادن دارید، او را آزاد می کند. چرا باید خودداری نشان دهد؟ و این بدترین ترس او را تأیید می کند، که این همان چیزی است که ایالات متحده به دنبال آن است. برکناری و تغییر سیستمی او.»
آنچه ممکن است نگرانکنندهتر باشد، بهویژه اگر این جنگ طولانی شود، تأثیر آن بر بسیاری از ناظران قدرتمند در این درگیری است. دیپلماسی غربی در ماه مارس کودتا کرد، زمانی که روسیه تنها اریتره، بلاروس، کره شمالی و سوریه را در یک رای گیری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد که 141 کشور به محکومیت تهاجم رای دادند در کنار او باقی ماندند. اما این باعث شد 35 کشور، از جمله بازیگران قدرتمندی مانند هند و چین، حاضر نباشند روسیه را حداقل از طریق رای خود محکوم کنند. به هیچ وجه همه 141 کشور تحریمی اعمال نکرده اند و به قایق های رومن آبراموویچ بندرهای زیادی در طوفان داده اند.
حتی در حال حاضر نیز در ایالات متحده و اروپا این فرض وجود دارد که این موضوع را صرفاً مانند روسیه در مقابل بقیه، در مقابل روسیه در مقابل غرب، ببینند.
صداهای زیادی وجود دارند که به طور غریزی تمایلی به دفاع از آمریکا پس از 11 سپتامبر ندارند. آنها آماده نیستند که درگیری را از منظر خیر و شر محض ببینند یا 30 سال گذشته را فراموش کنند. شاهزاده فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر امور خارجه عربستان، گفت: گفته شد که ماریوپل حلب اروپاست. خب حلب حلب ما بود. تعامل جامعه جهانی – قدرتهایی که میتوانستند تحت تأثیر قرار گیرند – اکنون و پس از آن کاملاً متفاوت بود.
حنا ربانی خار، وزیر امور خارجه پیشین پاکستان، گفت: نظام ارزشی که غرب در داخل مرزهای خود مستقر کرده است با سیستم ارزشی خارج از مرزهای خود متفاوت است.
ابراهیم کالین، مشاور باتجربه رئیس جمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، هرگز نام بایدن را ذکر نکرد، اما خواستار احتیاط شد و گفت: «هر قدمی که برمی داریم، هر حرکتی که در رابطه با پایان دادن به این جنگ انجام می دهیم، به همراه خواهد داشت. تاثیری بر معماری امنیتی آینده روسیه به عنوان یک کشور از بین نمی رود.
«قدرت این تعادل که از زمان پایان جنگ سرد در سه دهه گذشته نظم بینالمللی را شکل داده است، با این بحران ارتباط دارد. ما باید فضایی ایجاد کنیم که هر کشوری از روسیه، ایران، آمریکا، کشورهای اروپایی، از ترکیه گرفته تا کشورهای حوزه خلیج فارس، در نظم بینالمللی به اندازه کافی احساس امنیت کنند که دست به هیچ اقدام مخربی نزنند. این یک جنگ ناعادلانه و غیرقابل تحریک است، اما هر نارضایتی روسیه باید درک شود – نه توجیه، بلکه درک شود. اگر همه پلها را با روسیه بسوزانند، در پایان روز هیچکس با آنها صحبت نمیکند.»
حداقل ممکن است این اپیزود تأثیر مفیدی داشته باشد و غرب را وادار کند که شفافتر در مورد پایان بازیاش فکر کند. روسیه دائماً تضعیف شده، تحقیر شده در حین تلاش برای تصرف اوکراین، بازار انرژی پردرآمد اروپایی آن که برای همیشه به دلیل نادرست خواندن دیوانهوار پوتین از تاریخ دور ریخته شده است، به سختی میتواند مبنای مطمئنی برای او برای ماندن در قدرت تا زمانی که قصد دارد ایجاد کند. در حالت ایدهآل، او در انتخابات شکست میخورد یا توسط سرویسهای امنیتی بیرون میرود. اما این کار روسیه است، نه بایدن.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.